-
داستان موفقیت
با سلام
دوستان موفقیت به طور نسبی از نظر هر شخص تعریف خاصی دارد.
بعضی موفقیت را در ثروت
بعضی در علم
بعضی در موقعیت اجتماعی،
بعضی در شهرت
و بعضی ......،
به هر حال افراد بر اساس هدف گذاری های زندگیشون، ازموفقیت تعریف های مختلفی ارائه می دهند.
ما در تاپیک داستان موفقیت ، افراد و اشخاص برایمان مهم نیست.
بلکه قصدمان اینست که داستان زندگی افرادی را بیاوریم که پس از اینکه در ذهن خود موفقیت را در چیزی دیده اند آنگاه برای آن انرژی گذاشته اند، برنامه ریخته اند، پشتکار به خرج داده اند و با امید هم به آن رسیده اند.
به دیگر سخن:
هر کس می تواند اهدافش را و موفقیتش را خودش ترسیم کند. اما می تواند از تجارب دیگران بهره بگیرد که چگونه و به چه روش به اهدافش برسد.
1 _ وارن بافت
وارن بافت در سال 2008 ثروتمندترين مرد جهان بود. وی با داشتن ثروت خالص 37 ميليارد دلار در جايگاه اول ثروتمندترین مرد جهان قرار گرفته است.
وارن ادوارد بافت در 1930 در اوماها، نبراسكا متولد شد. پدرش معامله گر سهام و عضو كنگره بود. او كه تنها پسر از سه فرزند خانواده بود از همان سنين پايين تمايل شگفتانگيزي به پول و تجارت نشان ميداد و آشنايانش توانايي عجيبش در محاسبه ستونهاي اعداد به صورت ذهني را تحسين ميكردند.
او در سن شش سالگي 6 بسته كوكاكولا از مغازه پدربزرگش به قيمت 25 سنت خريده و هر بطري از آنها را با سود 5 سنت فروخت! او همچنين از سن 11 سالگي شروع به خريدن سهام كرد.
پس از اتمام دبيرستان او قصد نداشت كه به كالج برود. او تا آن زمان 5000 دلار از تحويل روزنامهها بهدست آورده بود. اما به اصرار پدرش به مدرسه تجارت وارتن در دانشگاه پنسيلوانيا رفت. اما پس از دو سال تحصيل در آنجا به دانشگاه نبراسكا-لينكلن منتقل شد.
او براي تحصيلات تكميلي هم مانند رفتن به كالج بيميل بود، اما نهايتا براي دانشگاه هاروارد درخواست فرستاد كه آنها به دليل خيلي جوان بودن او درخواستش را رد كردند. بنابراين او به دانشگاه كلمبيا رفت كه به خاطر تفكر بن گراهام و ديويد داد، سرمايهگذاران آن شهرت داشت. اين تجربه زندگي او را براي هميشه تغيير داد.
در زماني كه دنيا به حوزه سرمايهگذاري به شكل كاري عظيم نگاه ميكرد او به دنبال بازار ارزان و تقريبا عاري از ريسك سهام بود. وارن بافت تنها كسي بود كه در كلاس گراهام نمره A+ را دريافت كرد.
وارن در سال 1957 به خانه بازگشت و شراكت سرمايهگذاري خودش را با پول خودش و دريافت سرمايهگذاري اضافي از خانواده و دوستانش شروع كرد. تا سال 1969 او به طور متوسط 30 درصد سالانه بازگشت سرمايه داشت آن هم در بازاري كه سود 7 تا 11 درصد نرم بود.
بافت به طور عادي در شركتهايي كه ارزش و قيمت و نسبت P/E پايين، اما پتانسيل خوب رشد در بلندمدت دارند سرمايهگذاري ميكند. شناسايي چنين شركتهايي غالبا بخش سخت كار است. ارزش واقعياي كه توسط شركتهايي كه او مالك آنها است توليد شده از سرمايهگذاريهاي بازار سهام بيشتر است .
بافت همچنين مالك شركتهاي بيمهاي كه جريان وجه نقد رايگان زيادي توليد ميكنند، ميباشد. در ميان شركتهايي كه او در آنها سرمايهگذاري كرده بود، بركشاير هاتاوي يك شركت نساجي بود. از سال 2003 اين شركت مالك حدود 40 شركت با 150000 كارمند ميباشد.
وارن در زندگي شخصي خود بسيار مقتصد است. او از طريق موسسه بافت هداياي خيريه اي حدودا به مبلغ 12 ميليون دلار در سال فراهم ميكند. او بيان كرده كه قصد دارد 99 درصد ثروتش را پس از مرگش به امور خيريه اختصاص دهد.
روزنامه دنیای اقتصاد
-
RE: داستان موفقیت
2 _ بیل گیتس
ویلیام هنری گیتس ، مشهور به بیل گیتس (Bill Gates) رئیس و موسس شرکت مایکروسافت، در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در یک خانواده متوسط در شهر سیاتل امریکا متولد شد.
گیتس از همان دوران کودکی روحیه رقابتطلبی خود را نشان داد و سعی میکرد در هر زمینهای از دوستان خود پیش باشد. وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه عمومی پشتسر گذاشت و در آنجا بود که با کامپیوتر آشنا شد.
در آغاز یکی از سالهای تحصیلی، مسئولان مدرسه تصمیم گرفتند با کمک خانواده دانشآموزان، یک ترمینال کامپیوتر اجاره کنند و در اختیار دانشآموزان قرار بدهند. در این هنگام بیل گیتس با کامپیوتر آشنا شد و به سرعت در استفاده از آن مهارت کسب کرد و در 13سالگی اولین نرمفزار خود را که یک بازی ساده بود، نوشت.
گیتس به همراه دوست خود پل آلن که 2 سال از وی بزرگتر است و در زمینه سختافزار کامپیوتر هم مهارت داشت، بیشتر وقت خود را به برنامهنویسی در اتاق کامپیوتر میگذراند.
وی در سال ۱۹۷۳ وارد دانشگاه هاروارد شد و در آنجا با استیو بالمر آشنا شد و در آن زمان یک نسخه از زبان BASIC را برای کامپیوتر MITS Altair طراحی کرد.
بیل گیتس در سال ۱۹۷۵ به همراه دوست دوران کودکی خود پل آلن شرکت کوچکی به نام Microsoft با شعار در هر خانه یک کامپیوتر ایجاد کرد. مایکروسافت انواع زبانهای برنامهسازی را برای کامپیوترهای مختلف تولید میکرد. وی سال 1976 به خاطر مایکروسافت هاروارد را ترک کرد و هیچگاه درسش را تمام نکرد و مدرک نگرفت.
در آن زمان مایکروسافت فقط ۴۰ کارمند داشت که شبانه روز کار میکردند و کل فروش آن فقط 4/2 میلیون دلار در سال بود. در سال ۱۹۸۰ شرکت IBM برای اینکه از بازار کامپیوترهای شخصی عقب نماند تصمیم گرفت تا کامپیوتر خود را که بعدها PC نام گرفت و کامپیوترهای امروزی نیز مبتنی بر آن هستند، بسازد و وارد بازار کند. IBM تصمیم گرفت تا کار نرمافزار آن را به عهده شرکت دیگری بگذارد. این بود که IBM قراردادی با شرکت مایکروسافت بست تا نرمافزارهای سازگار با کامپیوترهای شخصی IBM را تولید کند.
مایکروسافت این سیستم عامل را MS-DOS نامید. MS-DOS روی کامپیوترهای شخصی IBM جای گرفت و IBM درصدی از فروش کامپیوترهایPC خود را برای استفاده از MS-DOS به مایکروسافت میپرداخت. بعدها مایکروسافت با تولید سیستم عامل گرافیکی Windows و محصولات دیگر، گامهای بزرگتری به سوی موفقیت برداشت.
اکنون بیل گیتس با بیش از 34 میلیارد دلار، یکی از ثروتمندترین مردان دنیا شناخته شده است. یکی از دلایل موفقیت مایکروسافت به گفته خود گیتس استخدام افراد باهوش در این شرکت است.
گیتس زمانی که فقط ۱۹ سال داشت مایکروسافت را مدیریت میکرد. او به قدری کار میکرد که حتی گاهی چند روز محل کار خود را ترک نمیکرد و به همراه کارمندان خود به سختی روی پروژههای مختلف و سفارش مشتریان کار میکرد.
گیتس در سال ۱۹۹۴ با ملیندا فرنج گیتس ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر (متولد سال ۱۹۹۶) و یک پسر (متولد سال ۱۹۹۹) است.
وی در سال 2000 از مدیرعاملی کنار میکشد و بالمر را جایگزین خود میکند و راه مادر خود را ادامه میدهد (تاسیس بنیاد خیریه) . او با 29 میلیارد دلار سرمایه، بنیاد خیریه بیل و ملیندا را تاسیس کرد.
سال 2006 گیتس اعلام کرد از جولای 2008 کار در مایکروسافت را رها میکند ولی به دلیل علاقه زیاد در کارهای برنامهنویسی به مایکروسافت کمک خواهد کرد.
وی هم اکنون همراه همسر و فرزندان خود در شهر سیاتل ساکن است.
همشهری آنلاین
3 _ موكش آمباني
موكش آمباني، متولد 1957 در جنوب هند، يكي از افراد ثروتمند و سرشناس هندي و در حال حاضر با ثروت 29 ميليارد دلار هفتمين فرد ثروتمند جهان و اولين فرد ثروتمند آسيا ميباشد. او رييس بزرگترين شركت خصوصي در هند است.
همچنين شركت او جزو 500 شركت فورچون قرار دارد. موكش آمباني، بزرگترين پالايشگاه نفت خام جهان را در جامناگار هند با ظرفيت 660 هزار بشكه در روز بنا كرده است.
محيطي كه او در آن پرورش يافته بود به دليل شغل پدرش، هيچ گاه از كسب و كار جدا نبوده است. پس از اتمام مدرسه او در دانشگاه مومباي به تحصيل مهندسي شيمي پرداخت و پس از آن براي تحصيل MBA به دانشگاه استنفورد رفت، اما پس از يك سال دانشگاه را رها كرد.
در سال 1981 موكش 24 ساله در شركت پدرش مشغول به كار شد و چندين كار ابتكاري براي شركت از جمله ادغام با شركتهاي مختلفي از جمله نساجي، پلياستر و صنايع پتروشيمي، انجام داد. آرزوي پدرش براي گسترش شركت در سطح جهاني چند سال بعد به حقيقت پيوست، يعني زماني كه موكش 60 برند جديد (تسهيلات ساختوساز در سطح جهاني كه همه داراي تكنولوژيهاي بسيار متنوعي بودند) ايجاد نمود.
اين كار منجر به افزايش سود آوري شركت و سپس افزايش توليد آن شد، به طوري كه ظرفيت توليد شركت ريلاينس از چند هزار تن به بالاي 12 ميليون در سال رسيد. پس از آن آمباني، بزرگترين پالايشگاه نفت خام جهان را در هند تاسيس كرد كه ظرفيتي خارقالعاده داشت.
آمباني سپس تصميم گرفت يكي از بزرگترين شركتهاي مخابراتي در تاريخ هند را تاسيس كند . موكش اين شركت را به همراه برادرش آنيل بنا كرد، اما بعدا اين دو برادر دو راه جداگانه را ، با سهم يكسان از درآمد دنبال كردند. موكش آمباني در سال 2007، 150 ميليون دلار از دارايياش را به همسرش بخشيد.
موكش آمباني اخيرا خانهاي به ارزش 2 ميليارد دلار آمريكا در مومباي ساخته است كه گرانترين خانه جهان است. موكش آمباني دستاوردها و افتخارات زيادي را در سطوح ملي و جهاني به دست آورده است. از جمله اين دستاوردها ميتوان به عنوان چهلوپنجمين رهبر مورد احترام جهان از ميان 4 مدير اجرايي ارشد هندي از سوي فايننشيالتايمز در سال 2004، جايزه جهاني ارتباطات در سال 2004را با عنوان تاثيرگذارترين فرد در زمينه مخابرات و جايزه رهبري مجمع آسيا، عنوان رهبر سال ET business در سال 2006 اشاره كرد.
روزنامه دنیای اقتصاد
-
RE: داستان موفقیت
آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: "آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگ آور ترین سلاح بشری مرد!"
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامهاش را آورد. جملههای بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلح آمیز شود.
امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزههای فیزیک و شیمی نوبل و ... میشناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد.
یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است.