+مرد سالاری

سلام دوستان عزیز

همسر من خصوصیات خوب بسیار زیادی داره اما توی یک خانواده سنتی مرد سالار بزرگ شده و خصوصیات پدرش تا حدی روش تأثیر گذاشته.

البته باید بگم که توی خانواده ما هم مرد سالاری بود اما نه به این شکل، از وقتی که پدر همسرم رو دیدم کلی از رفتارهای پدرم به چشمم نمیاد. از این گذشته با وجود این اخلاق پدرم من و خواهرام طوری بزرگ شدیم که کاملا مستقل بودیم و هستیم و کاملا به این موضوع معتقدیم که زن و مرد سهم مشترکی توی زندگی دارن. پدرم هم همین اعتقاد رو داشته و بیشتر نسبت به مادرم حس مرد سالاریشو به کار می برده.

الان که خواهرام ازدواج کردن بیشتر اوقاتشون رو با همسراشون با خانواده من می گذرونن. معمولا تعطیلیها با هم هستیم. سر سفره هفت سین باهم هستیم. سیزده بدر و مسافرت و هر مناسبت دیگه ای که باشه همه با همیم . ولی همسر من توی این جور مراسمات حرف حرف خودشه. طوری که مادرش هم شکایت می کنه که توی دوران زندگی مشترکشون حسرت به دلش مونده که با نظر اون جایی برن یا کاری بکنن.

دیگه اینکه همسرم یک سری عقایدی داره که من بهشون احترام میذارم اما خیلی اذیتم می کنن. اینکه اون وقتی بی دلیل هم می گه نه من باید قبول کنم و بعضی از حرفای قدیمی رو می زنه که نمی دونم نسل آدم از مرده و ... منم روی این حرفا حساسم .

نمی دونم چی کار کنم می خوام یه کمی معتدل تر بشه کمکم کنید لطفا

سلام:72::72:
اميدوارم جسارت بنده رو ببخشيد كه فضولي ميكنم ولي شما سه پست مختلف با نامهاي "مرد سالاری"، "دزدیدن پسر!" و "لطفا منو راهنمایی کنید" ايجاد كرديد، كه اگر اشتباه نكنم هر سه به يك موضوع اشاره دارند.
جسارتا عرض شود كه به نظر اين حقير تجمع نظرات افراد كمك بسزايي در تصميمگيري به شما ميكنه. بر فرض مثال ممكن است گلپر نظري رو ارائه داده باشه و من (fnh63) با توجه به نظر گلپر يا حداقل بخشي از آن راهكار ديگه اي به ذهنم برسه.
مطمئنا اين امر فقط با تجمع نظرات در يك موضوع ميسر خواهد شد.
نهايتا با عرض پوزش ميخواستم به اعضا پيشنهاد كنم، (چون هيچ نظري به اين موضوع فرستاده نشده) افراد نظرات خود را در لطفا منو راهنمایی کنید اعمال كنند.
اضافه ميكنم كه اين عقيده يك نظر شخصي است و مخالفين ميتوانند در ادامه همين تاپيك نظرات خود را ارائه دهند.

مشابه همين پست به "دزدیدن پسر!" فرستاده شده.

با تشكر
:72::72::72:

سلام

در این موارد ؛ به چشم خودم کاملا این جور رفتارها و کردارها و... را دیدم و تقریبا یک چیزهایی به عنوان تجربه کسب کرده ام .
اما حقیقتش با عنوان کردن این موضوع توسط شما کاملا جا خوردم . یک جوری سردرگم شدم . ..........................
کلی حرف داشتم اما ................ ( شاید یاد آن زمانی افتادم که در سن کودکی این مسایل را با چشمان خودم دیدم و ... )
خیلی افکارم به هم ریخته شد بهتره با جمع بندی از حرف هام به شما دوست گرامی پاسخ بدهم .
فقط ازتون این کار را خواهانم که می دونم تنها کار در این مورد فعلا شکیبایی است .

فرشید جان شرمنده من اینقدر سردرگم شده ام ، پست شما را نخواندم .
اگر خانم shad مشکلی ندارند همین کار را انجام میدهیم .
فقط برای اینکه حرف هایشان کم و زیاد نشود بهتر نیست مطالب نوشته شده در این پست ها را به همان "http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=2239 " ارسال بفرمایند .

ممنون و متشکرم .

سلام منم با آقا فرشيد موافقم عزيزم حالا هر جور خودت صلاح مي دوني
ولي همين جا بخشي از نظرام رو ميگم
يكي اين كه خانمي بايد صبر داشته باشي
شما تازه عقد كردين و مطمئنا نمي توني در مدت كوتاهي يه كار به اين سختي رو انجام بدي
آره تاكيد مي كنم سخت آخه خودم هم همين چيزها رو ديدم و بخشيش رو گذروندم
آخه ادمهايي كه اين نوع ديدگاه رو دارن به راحتي تغيير نمي كنن و بايد ذره ذره متوجه بشن
البته شدنيه
ببين گلم در مواردي كه مي توني حرفاش رو بپذير براي موارد ديگه هم حتما بگو نمي توني ولي به خاطر او قبول مي كني وگرنه تمام زندگيت تلخ مي شه البته اين منوط به اينه كه مي خواي زندگي مشتركت رو به خوبي ادامه بدي يانه؟
ببخشين كه اينقدر رك مي گم ولي بايد رو راست باشيم شرايط سختي در پيش داري ولي نتيجه فوق العاده شيريني داره
كه وقتي بدوني داري چيكار مي كني و چرا تحمل مشكلات هم برات راحت تر مي شه
اون قسمت دزديدن پسر رو هم خوندم
متاسفم آخه هر چي من با شوهرم مشكل داشتم ولي با پدر شوهرم صميمي بودم البته خيلي ها از اين رابطه راضي نبودن و يه جوري اون صميميت رو كه بين من و پدر شوهرم بود از بين بردن ولي هنوز مي دونم كه بهم توجه داره منم تا حالا سعي كردم بهش بي احترامي نكنم و با اينكه در بعضي موارد به نظرم اشتباه مي كنه ولي من چيزي نمي گم ولي پدر شوهر من هم همين جور مرد سالاره!
بگذريم
به نظرم بايد كمتر باهاشون رابطه داشته باشي يعني طوري كه نتونن بهت بي احترامي كنن ولي شايد الان شدني نباشه
مثلا طوري عمل كن كه شوهرت بفهمه تو مي خواي بري و وقتي بهت توهين مي كنن متوجه بشه بعد از يه مدت خودش كمتر مي ره و تو هم كمتر با اونا برخورد داري
در هر صورت قدم اول اينه كه رابطه خوبي با شوهرت ايجاد كني
واي چقدر حرف واسه گفتن زياده
نمي تونم واضح بگم ولي حس مي كنم الان شوهرت مي خواد باور كنه تو تحت كنترل و فرمان او هستي و بعد از يه مدت كه از اين موضوع خيالش راحت شد خود به خود بهتر مي شه
به علاوه چون هنوز عقد كرده هستين يه سري مشكلات دارين كه بعدا احتمالا بهتر مي شه
عزيزم هنوز معتقدم هر طور شده حضوري برو پيش يه مشاور آخه اين جوري راهنمايي گرفتن صد در صد كمك نمي كنه
خوشبخت باشي گلم و شاد شاد

سلام گلپر عزیزم..
ممنونم جواب پست شما رو قسمت لطفا منو راهنمایی کنید دادم..:72: