-
+عشق بی سرانجام
تا چند روز پیش خدم را خوشبخترین آدم دنیا میدونستم اما حالا چی .پسری با خانواده اش به خواستگاریم آمد ما با هم هیچ آشنایی قبلی نداشتیم اما زود به هم دل بستیم تا که یه روز بیخبر گذاشت و رفت گوشیش را هم خاموش کرده بود ما نامزد کرده بودیم و ده روز دیگه عقدمون بود آزمایش هم داده بودیم حتی روز آخر هم نگاه های عاشقونه و.. اما نمی دونم چی باعث شد بره پدرم با خانواده اش صحبت کرد و آنها هم ابراز بی اطلاعی کردند از اون روز کارم شده گریه نمی دونم چه کار کنم چه چیزی اونا از من دور کرد نمی دونم یه روز بهش زنگ زدم وگفت یکی بهم چیزایی گفته اما تو هیچ عیبی نداشتی من نمیدونم چه کار کنم هنوز دوستش دارم اما می دونم دیگه بر نمی گرده:54::203:
-
RE: عشق بی سرانجام
سلام متین جان
عزیزم خوب فکر کن .. از کجا مطمئنی کسی چیزی در مورد تو گفته .... ؟ شاید خودش شرایطی که برای ازدواج داشته یکدفعه از دست داده و نخواسته خودش رو ببازه ...؟
حالا اگه باز شرایطش رو داشته باشه و لیاقت تو رو باز دوباره پیداش می شه . هیچ وقت به شدن یه کاری اصرار نکن حتما خدا صلاح دونسته . انشاالله موقعیت های خیلی بهتری برات پیش میاد ناراحتی نداره البته طبیعیه که تو فکرش باشی ولی به مرور زمان فراموش می کنی خودت رو سرگرم کن فکرت رو منحرف کن چه می دونم از همین کارا دیگه ...
امیدوارم مثل قبل حتی بیشتر از قبل خوشبخت باشی عزیزم
ولی مشکلت رو نباید توی این قسمت مطرح می کردی ...
-
RE: عشق بی سرانجام
سلام متين جان
مي دونم چه احساسي داري. دلت از زمان و زمين پره. ولي براي همه آدمها مشكل به وجود مي آيد. نگران نباش حتما" حكمتي توي كار بوده. فقط خودتو بسپار به خدا مطمئن باش اون كمكت مي كنه. بدون هيچ منتي. توكل كن. اگه قسمت باشه مطمئن باش مال هم ميشين. اينو باور كن. منم مثل تو مشكل دارم. ولي هيچ چيز جز صبوري به ما كمك نمي كنه. دوستت دارم. مواظب خودت باش عزيزم.
-
RE: عشق بی سرانجام
نميدونم چي بگم نميدونم طرف با چه قصد و نيتي رفته هر مشكلي هم باشه نبايد ايطور بيخبر ميرفت حداقل خانوادهاش همكاري كنن ودليل بهم زدن رو بگن مردم دخترشون رو كه از سر راه نياوردن بعد از اينكه فهميدي دليل بهم زدنش رو اگه منطقي بود قبول كن وفراموشش كن چون هنوز همه چي رسمي نشده عزيزم ميدونم برات سخته ولي خوب فقط به خدا توكل كن
-
RE: عشق بی سرانجام
متین عزیز
اگه تو توی یک مدت کوتاه به خواستگارت علاقمند شدی وبه هر دلیلی بینتون جدایی افتاده ،من دو سال تمام عاشقانه کسیاز بستگان را دوست داشتم وبا هم قرار ازدواج گذاشتیم بعد یکمرتبه همه چیز به هم خورد خانواده هامون بدون اینکه حتی کوچکترین مشکلی بین ما یا حتی خود خانواده ها باشه یک شب دور هم نشستند وبدون اینکه نظر ما را بپرسند همه قرارومدارها را به زدند. حیرت کرده بودم تمام این مدت کارم شده بود اشک ریختن وهیچ کس هم کوچکترین توضیحی برای این کار به من نمی داد .وقتی هم خیلی اصرار وناسازگاری می کردم مامانم توهین می کرد که چه خبرته نمی تونی صبر کنه خوبه دختر حیا داشته باشه و... .
.یک ماه بعد هم بساط عروسی پسره بر پا شد ومن که توی فامیل به زرنگی وبا سلیقگی شهره بودم ،برای تزیین اتاق عقد وبقیه تدارکات مراسم دعوت شدم !!!! .
تا روزی که عروس وداماد را سر سفره ندیده بودم هیچی رو باور نمی کردم .اما همه چیز حقیقت داشت .نمی تونید باور کنید چه حالی بود .باورتون نمی شه نفس که می کشیدم احساس می کردم دویست کیلو بار روی قفسه سینه ام سنگینی می کنه .
مدتی گذشت وبه مدد یکی از دوستام که همیشه براش درد دل می کردم یک کمی برای حفظ ظاهر هم که بود خودم وجمع وجور کردم ورفتم دانشگاه وبرای اینکه کمتر فکر کنم وغصه بخورم شبانه روز درس می خوندم با رتیه اول فارغ التحصیل شدم وخیلی اتفاقی وشانسی توی یک شرکت معتبر دولتی که خیلی هم اسم ورسم داره کار گرفتم .
الان 10 سال از اون قضیه می گذره وخانواده ما با آقا ی داماد رفت وآمد گرم وصمیمی دارند ولی من هنوزنمی تونم توی چشمهاش نگاه کنم .اون دو تا بچه داره ومن هنوز نمی تونم به خانواده ام برای یک انتخاب دیگه اعتماد کنم .
-
RE: عشق بی سرانجام
بچه ها از همتون ممنونم از اون روز تا حالا نیامده ودم توی اینترنت اما امروز تا حدی آروم بودم وگفتم بد نیست سری به سایت بزنم .من هم به صلاحدید خدا اطمینان دارم و امیدوارم همه به اونی که دوست دارند برسند .وبرای تو دوست عزیز امید وارم بهتر از اون آقا را پیدا کنی.
-
RE: +عشق بی سرانجام
واسه منم دعا کنین خیلی دلم پره از دست روزگار رفتم تا به اوج رسیدم بعد با سر خوردم زمین!!!!!!!!!!!!:323:
-
RE: +عشق بی سرانجام
سلام تداعي گرامي
ورود شما را به تالار همدردي خوش آمد مي گويم. اميدوارم در اينجا بتوانيد در تعامل با ساير اعضاء به اهداف خود برسيد.
لطفا قبل از ارسال پست در ذيل پست ديگران به تاريخ هاي قبلي توجه كنيد. مثلا در اينجا بيش از دو سال از ارسال آخرين پست مي گذرد.
اين تاپيك قفل شد.