چطور عشق اول آقايان را در ذهنشان كمرنگ كنيم؟

سلام پرشور يه تازه وارد به بچه هاي باصفاي همدردي، اين اولين تاپيك منه و ان شاالله كه باب آشنايي خوبي باشه:يكي از دوستانم در زندگي خود با مشكلي مواجه شده است و من مي خواهم در حل اين مشكل با كمك گرفتن از نظرات شما دوستان جديدم به ايشان كمك كنم.
دوست من 4 ماه است كه زندگي مشترك خود را آغاز كرده است. قبل از ازدواج همسرش به او گفته بود كه بسيار گرم مزاج است ولي بعد از اين 4 ماه دوستم متوجه نوعي بي ميلي و باصطلاح سردمزاجي در ايشان شده است، علت را مستقيما از همسرش مي پرسد و او هم در ابتدا بهانه هاي مختلفي مي آورد تا اينكه هفته پيش صراحتا به دوستم گفته كه او قبل از ازدواج عاشق دختري بوده است كه به هم نرسيدند و اين مسئله براي اين آقا خيلي گران تمام شده، طوري كه ازدواج با دوستم براي او با اكراه و براي فرار از شكست عشقي اش بوده و الان هم نمي تواند خاطرات آن خانم را از ذهنش پاك كند و خيلي رك به دوستم گفته كه ديگر هيچ خانمي مثل او برايش نيست و فقط ارضاي نيازش را در بودن با او مي بيند. دوستم از شنيدن اين حرفها بهم ريخته و جالب اينكه در همين بين هم ايشان باردار شده اند و ديگر راه بازگشتي ندارند.
دوستم واقعا به اين آقا علاقه دارد،اما با شنيدن اين حرفها ديگر از داشتن روابط زناشوئي گرم با ايشان نااميد شده است و استدلالش هم اينست كه عشق آقايان هيچ وقت از ذهنشان پاك نمي شود و اين مسئله سردمزاجي شوهرش براي هميشه خواهد ماند و مي خواهد زندگي مشتركش را فقط به خاطر بچه اي كه در راه است ادامه دهد.
آيا همين طور است كه دوستم مي گويد؟ يعني هيچ راه حلي براي درمان سردمزاجي شوهرش نيست؟ آيا مراجعه به روانشناس مي تواند به ايشان كمك كند؟

اگه قضیه برعکس بود شاید حرفشون درست بود ولی نه خیر با مشاوره این چیز به اصطلاح عشق تمام می شود.
حتما به یک مشاور مراجعه کنند تا قدم به قدم اون خانم رو فراموش کنند و به همسر شرعی و قانونیشون نزدیک تر بشند.
درپناه امام زمانمون باشیم

به نطر من دوست شمادو تا مشكل دارن:

يكي اينكه همسرشون بهشون علاقعه نداره يكي هم سردمزاجي
البته فكر ميكنم اگه مشكل اول حل بشه مشكل دوم هم خود بخود به مرور زمان حل ميشه.

پس اول دوست شما بايد با صبر و حوصله كم كم شوهرشونو به خودشون علاقمند كنن بعد به مشكل دوم برسن در صورتي كه هنوز سرد مزاجي ايشون باقي باشه

صنم_64 عزیز

به همدردی خوش آمدید

از اینکه می بینم دلسوزانه در پی حل مشکل دوستتون هستید خوشحال شدم . این اقدام خیر خواهانه شما بی پاسخ نخواهد ماند مطابق قانون عمل و عکس العمل .

و اما مسئله دوست شما .

به احتمال قوی این اقا در فاصله کوتاهی از قطع رابطه با فرد قبلی اقدام به ازدواج نموده ، همچنین احتمال می رود که آن خانم یا خانواده اش مخالف ازدواج بوده باشند و به عبارتی آقا رانده شده باشند . لذا عطش در وجود ایشان هنوز برطرف نشده و بنا به اظهار خودش برای فرار از شکست به ازدواج رو آورده .

به دوستان بفرمایید ، کنار کشیدنش به هیچ وجه کار درستی نیست و اتفاقا نباید از محبت و عشق ورزی و حتی رابطه جنسی کوتاهی کند . بسیار با ظرافت و حساب شده ، با بهره گیری از مهارتهای مختلف می تواند به همسرش کمک کند تا از درگیری ذهنی و آن علاقه بیرون آمده و روحیه خود را بازسازی نماید و به مرور اینگونه همسرش را به خود علاقمند کند .

در این مدت ، محبت یک طرفه و بی چشمداشت ، پرهیز از هرگونه یادآوری و پرداختن به گذشته همسرش ، عدم سرزنش و گله مندی و سرکوفت و احساس مظلومیت و ..... توصیه اکید می شود .

ایشان بسیار صبور و بشاش و بدور از نشان دادن ضعف ، با اعتماد به نفس به زندگیش بپردازد و خود را برای مادر شدن آماده کند ، به زندگیش برسد و مغموم بودن همسرش را به روی او نیاورد و بلکه اسباب شادابی را فراهم کند و .....

درست می شود فقط مدتی صبوری و امید و با مهارت عمل کردن و بدون چشم داشت محبت کردن می طلبد .

هم خود نزد مشاور برود برای راهنمایی گرفتن جهت رفتار و رابطه مطلوب ، هم همسرش را برای تمرکز زدایی و ....
ترغیب به مراجعه به مشاور کند .

اگر دوستتان خود می توانست در همدردی عضو شده راهنمایی بگیرد خوب بود . اما اگر مشاوره حضوری را پی بگیرد نیاز به عضویت در همدردی نیز نیست .


.

سلام بر صنم 64 عزيز ، و خوش آمد خدمت شما به خاطر ورودتان به جمع همدردي

البته فرشته مهربان نكاتي بسيار زيبا را فرمودند ...

منم فقط چند نكته اضافه كنم كه به دوستتان پيشنهاد كنيد

1 . سيعشان بر اين باشد كه يك رابطه دوستانه و صميمانه با همسر خود ايجاد كند ...

2 . قبل از اينكه همسر خود را به خود علاقه مند كند ، استعداد محبوبيت را در خود افزايش دهد ( و متاسفانه در جامعه ، يكي از عوامل اختلافات ، از همين اظهار محبت ها شروع مي شود ، چون فرد در تلاش است كه ديگري را محبوب خود كند ، اما چون استعداد محبوبيت را در خود به وجود نياورده ، به مشكل برخورد ميكند و لذا بعد از مدتي كه تلاش ميكند فرد مقابل را محبوب خود كند ، به علت عدم استعداد محبوبيت ، چون از طرف مقابل عكس العملي نميبيند ، داد ميزند و آنچه نبايد شود مي شود )
لذا با خود فكر كند كه من چه حسني دارم كه شوهرم به آن دلخوش كند ، با خود بگويد من در خود بايد چه تغييري حاصل كنم تا به دل همسرم بنشيند ،
( باور كنيد امان از اون روزي كه زني بخواهد براي شوهر كاري و حركتي كند ، چنان قدرتي خدا در او گذاشته كه فقط خدا مي داند ، فقط كافي است كه زن بخواهد ، باور كنيد معجره اتفاق خواهد افتاد )
3 : نكته مهمي كه بايد گوشزد كنم اينه كه : حتما به دوستتون بگيد كه به قصد اينكه محبت آن معشوقه اول را در دل او بيرون كند محبت نكند ، بلكه به خاطر ايفاي وظيفه محبت را در دستور كار خود قرار دهد ، چون اگر به خاطر بيرون كردن محبت او باشد ، آنوقت مي شود محبت غير واقعي كه آنهم مشكلاتي به دنبال خواهد داشت ...و چشمان او قصد محبت كردن را به شوهر خواهد گفت ...

4 . هر يك از زن و مرد به محبت سالم و عواطف صحيح بايد اكتفا كنند ، لذا نبايد در صدد تملك 100% يكديگر باشند ، زيرا عواطف شديد ، سرخوردگي هايي نيز به دنبال دارد ...

نكته ديگر اينكه : صبر و تحمل و حوصله حتما بايد چاشني كار او باشد ، و عجله نكند براي نتيجه گرفتن كه عجله آفتي بسيار بسيار بزرگي است ...

ضمنا همانطور كه دوستان فرمودند : حضور نزد يك مشاور مفيد مي باشد ...

موفق باشيد و در پناه حضرت حق :72::72::72:

با تشكر فراوان از دوستان. :72::72::72:
انگيزه اصلي من از عضويت در اين انجمن همراهي دوستم در اين شرايط بود و واقعا خوشحالم كه در عرض 1 روز كارشناسان محترم، راهنمايي هاي قابل توجهي يراي دوستم نمودند.
بله كاملا حق با فرشته مهربان است و ايشان بلافاصله و تنها با گذشت 1 ماه به خواستگاري دوستم آمدند. همسردوستم پزشك متخصص است و بدليل مطالعات زياد در زمينه روانشناسي خود را از روانشناس بي نياز مي داند ولي به مصرف قرص هاي آرامبخش روي آورده.
امروز دوباره با دوستم صحبت كردم و واقعا برايش نگرانم چون مثل اينكه قبل از فهميدن اين قضيه، شوهرش بارها نظر دوستم را درباره ازدواج مجدد پرسيده و ديروز دوستم دوباره صحبت آن خانوم را پيش شوهرش باز كرده و ايشان هم به دوستم ابراز علاقه فراوان كرده و از او خواسته كه اگر واقعا ايشان را دوست دارد و سلامتي ايشان برايش مهم است اجازه ازدواج دوم را به او بدهد!!!!!!
متاسفانه دوست من هم بي ملاحظه است و با اين سوالات پي در پي از شوهرش باعث شده كه ايشان كمي در اين مسئله بي پروا صحبت كنند.
من مي دانم كه مطمئنا مشاوره حضوري كمك حال هر دوي ايشان خواهد بود اما من الان بايد تمركزم را بيشتر روي روحيه دوستم بكنم و او را كه كاملا نااميد است نزد مشاور ببرم.

مديران محترم تالار طــــــــرح مشکلات خانواده
بعضي از مشكلات را بايد از طريق مشاوره حضوري پيگيري كرد هر چند كه راهنمائي هاي دوستان تا بدين جا بسيار موثر بوده ولي بيشتر از اين نيازي بر ادامه بحث نمي بينم. لطفا اين تاپيك را ببنديد. بسيار ممنون و سپاسگزارم.:72: