نوشته اصلی توسط
Hanli
ستاره جان، آدمى كه طعم پول و امكانات رو چشيد اگه كمتر از اون رو ببينه احساس شكست ميكنه، من الان يك ساله از هر لحاظ به صورت مالى از جانب همسرم حمايت شدم، دو ماه يكبار سفر خارج رفتيم و تقريبا هر موقع كه رابطه مون خوب بوده آخر هر هفته مسافرت هاى داخل كشور رفتيم و تو اين يكسال بهترين لباس ها، كيف و كفش هاى ماركدار استفاده كردم و هر موقع خواستم گرونترين رستورانها رفتم، حسابم هميشه موجودى داشته. من از يك خانواده معمولى و كارمندى هستم، ولى الان طعم اين رفاه رو، هر چند كوتاه مدت، چشيدم. با همه اينها بعد از رفتار ديشبش فقط و فقط دارم به طلاق فكر ميكنم، من تحمل خيانت همسرم رو ندارم. ولى وقتى ميشينم فكر ميكنم كه آيا اگر كسى با درآمد كارمندى و معمولى بخواد باهام زندگى كنه ولى شديدا عاشقم باشه و آرامش بده بهم، آيا قبول ميكنم؟! اين سئوال منو دچار ترديد ميكنه. آدمى زود به رفاه و امكانات دل ميبنده و سخت ميتونه دل بكنه. الان من نه ميتونم از همسرم طلاق بگيرم نه ميتونم تحملش كنم. آدم پول پرستى نيستم ولى سخت ميتونم به كمتر از اين زندگى عادت كنم. از دست دادن رفاه سخته ولى تحمل خيانت همسر هم خيلى سخته. من تو دوراهى بدى گير كردم.
سلام جناب آقاى فريد؛
ديروز بعد از جرو بحثى كه داشتيم با زور و اصرار من پيش يك مشاور ديگه رفتيم، مشاور گفت شما سنتون ديگه ميره بالا و فرصتى واستون نمونده تا بچه دار بشين. گفت به نظر من بهتره كه جدا بشين. همسرم گفت من به خود حنا و خانواده اش با رفتارهام نشون دادم كه من حنا رو نميخوام ولى اونا خودشون رو زدن به اون راه، گفت من ميگم از حنا ميخوام جدا بشم ولى اون مياد به من ميچسبه. مشاور گفت اينجورى نميشه، بايد برى با خانواده اش صحبت كنى و دليلتو بگى و واسه جدايى اقدام كنى. اونم گفت من فردا ميرم و با مامانش صحبت ميكنم. صبح هم كه ميخواست بره سركار بهم گفت من دارم ميرم وكيل بگيرم.
از وقتى جناب باغبان گفتن برو پيش مشاور من دو تا مشاور رفتم و دو تا جواب متفاوت گرفتم. واقعا اين مشكل من قابل حل نيست، نه؟!!!!!
صبح هم كه به مامانم زنگ زدم گفت همه چى تقصير تو، ضعيفى نميتونى يه شوهردارى رو ياد بگيرى.
جناب فريد شما كه ميگين طلاق نگيرم، چه راه حلى مد نظرتونه؟