RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
اخیش..خیلم راحت شد..صفحه های قبل رو که میخوندم کلی استرس گرفتم که چیکار کردی؟؟
دختر جون بهتره کلا یه تجدید نظری تو افکارت داشته باشی.اولا هر چی دوست داری میگی و یه جمله باور کنید از روی عقل و منطقم میگم میذاری تنگش و فکر میکنی الان دیگه داری منطقی صحبت میکنی.
دوما خیال میکنی نسل مردا قراره منقرض بشه.ببین دوست عزیز بعد ازاینکه رابطه دوستیت رو با این اقا تموم کردی اگه واقعا خواهان ازدواج با تو باشه مطمئن باش خیلی مصرانه تر برمیگرده، چون اولا در نظرش دختر باشخصیتی هستی که دوستی رو قبول نداره و دوما میترسه که از دستت بده.
اگه هم برنگشت که دیگه خودت میدونی منظورش از اول چی بوده.
دوست عزیز کلا در مورد خواستگارات یه نکته رو مد نظر داشته باش،دختر باید ناز باشه و پسر نیاز یعنی پسر باید دنبال دختر بدوه که رضایتش رو بگیره نه اینکه دختر قانعش کنه بیاد خواستگاری یا از اون بدتر بخواد به مامان پسره بگه چرا پسرت نمیاد خواستگاری؟
اینجوری اگه اون ازدواج سر بگیره هم مشکلات زیادی برات بوجود میاره.
کلا نازداشتن و شخصیت خودمونو حفظ کردن به جذابیت یه دختر واسه یه پسر اضافه میکنه.
موفق باشی
این refreshنشدن هم عجب معضلیه،پستامون تکراری میشه.
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
مرسی از راهنمایی هاتون. جامع و کامل! مرسی! باید بعضی جاها شما رو از اشتباه در بیارم:
[quote] تهدید به اینکه اگر رابطه قطع شود کاری نمیتواند در مسیر ازدوج انجام دهد [/quote"]
ایشون به من گفت در حال حاضر نمیتونه کاری انجام بده و بعد از تماسمون اس.ام.اس داد که"دیگ تا یک سال دیگه با هم کاری نداریم. تو حتی تمام حرفای خودتم نقض کردی."
راست میگه! من قبلا بهش گفته بودم تا موقعی که شرایطش اوکی بشه فقط با اطلاع مادرامون ادامه میدم و در جوابش گفتم بله حرافم به خاطر این بوده که میخواستم نگهش دارم. در جواب گفت:"منم چون نمی تونستم خواسته تو رو در حال حاضر انجام بدم گفتم 1 سال صبر کن"
نقل قول:
اصرار به ادامه غیر رسمی .
اصرارش بر این بود که به خانواده ها بگیم یعنی هم خانواده من و هم اون بدونن که ما برای آشنایی بیشتر در مورد ازدواج میخوایم با هم در ارتباط باشیم اما خواستگاری رسمی صورت نگیره تا زمانی که به یه شناخت نسبی از هم برسیم هم من و اون و هم خانواده ها.
نقل قول:
اگر پسری دختری را واقعاً و مطمئناً برای ازدواج انتخاب قطعی کرده باشد حتی بیکار هم باشد با پررویی می رود خواستگاری .
میگه که نه خودش نه خونوادش به خودشون اجازه نمیدن در حالیکه بیکاره بیان خواستگاری و زمانی هم میان که منو شناخته باشن و میگه "من هنوز حتی تو رو ندیدم"
نقل قول:
ایشان حدود داشتن در رابطه و کات این رابطه را تا وقت خواستگاری زور می داند
مشکلی با حد و حدود نداره و به خاطر این میگه نباید کات بشه چونکه باید همدیگه رو بشناسیم تا اون موقه. این آققا اصلا متوجه نیست که خواستگاری اومدن صرفا یه اعلامِ رسمیه از اینکه منو میخواد! اون فک میکنه اگه خواستگاری بیاد به این معنیه که منو از هر لحاظ پسندیده و دیگه فقط منم ککه باید بگم بله یا نه!و بنابراین اگر بعد از خواستگاری بفهمه من به دردش نمیخورم نمیتونه نه بگه!
نقل قول:
تضمین برای ازدواج نمی دهی الا با رابطه
اینو به زبون نیاورده! گفت دوسم داره و میخواد بیاد به محض اینکه شرایطش جور بشه اما 100 درصد قول نمیده.
منم از حرفم کوتاه نیومدم و امروز متاسفانه به دلایلی فرصت صحبت کردن نداریم اما حتما نظر قطعیش رو جویا میشم و بهتون میگم که واکنشش چی بوده چون در اون لحظه که باهاش صحبت میکردم که کات کنیم فقط بغضش گرفت و داشت حرف میزد که یه اتفاقی افتاد و مجبور شدیم خداحافظی کنیم.
بهار66 عزیز! چقد خوشحالم که حداقل شماها نگران من هستید! چونکه الان واقعا احساس تنهایی میکنم و به هیچ کس هم نمیتونم هیچی بگم!
الانم حرفامو بهش زدم و الان فقط منتظر فرصتی ام تا ببینم واکنشش و جوابش چیه تا طبق نظر فرشته مهربون عزیزم نتیجه گیری کنم.
ببینم آیا [quote]با جان و دل می پذیرد ، و ابراز خوشحالی می کند اما در عین حال ممکن است بگوید سخت است ولی می پذیرم و نگرانیش از اینکه ترا از دست بدهد را ابراز می دارد و می خواهد که به او قول بدهی که صبر خواهی کرد .[quote]
و اگر در غیر این صورت بود میگم:
نقل قول:
این رابطه به دلیل وجود احساس بین ما شرعی نیست و من مناسب نمی دانم تا وقت خواستگاری رسمی رابطه ای داشته باشیم و کوتاه هم نمیام . و بیان کن که آیا دختری که برای همسری انتخاب کرده ای را می پسندی با پسری رابطه داشته باشد ؟ اگر گفت خیر ، بگو پس تو همان پسر هستی ، هیچ فرقی نمی کند . تو اگر به این ناپسندی واقعاً معتقد هستی نباید بپسندی من باهات رابطه داشته باشم تا وقت ازدواج . و از طرفی بنا به گفته خودت تضمین برای ازدواج نمی دهی الا با رابطه ، منم تضمینی برای ازدواج حتمی ندارم که یا حادثه ای پیش نیاید یا یکی از ما یا هردوی ما تا 1 سال دیگر عمرش باقی باشد یاخانواده یکی از ماها یا هردو مخالف نباشند ، یا خودت نظرت عوض نشود و ...... و بنا به همین که من اصلاً بطور منطقی تضمین برای ازدواج ندارم ، نمی پسندم که رابطه ای احساسی و عاطفی با کسی پیش از همسر آینده ام داشته باشم ، حتی اگر اون شخص خود تو باشی که بعداً همسرم شوی .
اگر اوکی شد که هیچی ولی اگر بازم دلخور بود و نق و نوق کرد به اسمش قسم که دیگه بی خیالش میشم!
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
نقل قول:
اصرارش بر این بود که به خانواده ها بگیم یعنی هم خانواده من و هم اون بدونن که ما برای آشنایی بیشتر در مورد ازدواج میخوایم با هم در ارتباط باشیم
خوب ما هم همینو میگیم بیان خونتون به خونوادت بگن.
نقل قول:
میگه "من هنوز حتی تو رو ندیدم"
ببخشید چیو باید میدیده که ندیده...دختر جون با توجه به اصراری که برای بدست اوردن اطلاعات جنسی داشته و این حرفش باید خیلی بترسی که واقعا حرفاش یه وعده و وعید توخالی برای نگه داشتنت واسه دوستی بوده
نقل قول:
این آققا اصلا متوجه نیست که خواستگاری اومدن صرفا یه اعلامِ رسمیه از اینکه منو میخواد! اون فک میکنه اگه خواستگاری بیاد به این معنیه که منو از هر لحاظ پسندیده و دیگه فقط منم ککه باید بگم بله یا نه!
اتفاقا این اقا خیلی هم خوب متوجهه اما خودشو زده به کوچه علی چپ...
اومدیم حالا حالاها با هم ارتباط داشتین و شما رو نخواست...حرفاش کاملا بهونه است و در خوشبینانه ترین حالت منظورش اینه که تصمیمش برای ازدواج با تو صد در صد نیست.
اصلا من نمیدونم بعد این همه مدت چه شناخت دیگه ای باید ازت بدست میوورده که هنوز بدست نیوورده.
حرفاش همش بهونه است
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
منو حضوری ندیده دیگه!!!
بعدشم اون میگه حاضره به خانواده ها اطلاع بدیم اما نمیتونه بیاد خنومون خواستگاری! فقط اطلاع بدیم که در ارتباطیم. بعدشم این آقا اونقدارم که شما فکر میکنید بد نیست! اون رابطه جنسی هم که گفت برم بخونم بخاطر این بود که من ازش عصبانی شده بودم و به خاطر اینکه نمی فهمدیدم چی میگه داشتم ردش میکردم که بعدش که مطالب مربوطه رو خوندم فهمیدم من حرفاشو بد برداشت کردم.
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
آشنایی شما اینترنتی بوده که همدیگر را ندیده اید ؟
اگر چنین است ، با توجه دعوت شما به مراجعه به سایتهایی که به روابط جنسی می پردازد و ... مطمئن باشی که ایشان خود در این سایتها پرسه زده ف اهل چت گسترده بوده ، اهل دیدن عکس و فیلمهای پورن به احتمال وقی بوده و ......
پس بسیار بسیار ریسکه ....... چه بسیار افراد موجه و مطمئن از طریق چت که تو زرد از آب در آمده اند .
اطمینان نکن و .......
می بینی که مرتب گفته من هنوز تو رو نشناختم و ارتباط داشته باشید که بشناسید ، وقتی این مدت تماس و صحبت را کافی نمی داند . یعنی خواهان ارتباط حضوری و نزدیک و صرفاً با اطلاع خانواده ها بدون رسمیت است . و چه بسا این راه را با دخترهای دیگه ای هم رفته باشد .
دیدار و ارتباط حضوری همانا و کلی مسئله همانا ، جز به مراجعه رسمی به خانواده و شناخت زیر نظر خانواده و مشاوره اون هم زمانی که شرایطش مهیا شد قانع نشو .
فردی چنین به قول شما هات ، نمی تواند در ارتباط نزدیک با دختری باشد و یک سال بدون ازدواج و بدون تأمین نیاز جنسی صبر کند .
اصرار ایشون به اقدام بعد از یک سال با وجود هات بودن به طور قطع و منطقی باید وی را وادارد که از هرنوع ارتباط نزدیکتری بپرهیزد چون خطر تقویت نیاز جنسی و فشار روانی و عصبی با توجه به عدم اقدام به ازدواج را پیش می آورد.وقتی وی برعکس اینرا می طلبد هشداری است برای شما . چون در ادامه شما هم احساساتی تر شده و تحت تأثیر قرار می گیری ، شما را هم که دعوت کرده که در مورد روابط جنسی مطالعه کنی که راحت تر شوی و لذا در ادامه شما هم میل جنسیت برانگیخته می شود و دیگه حالت به هم نمیخوره هیچ ، بلکه سست هم خواهی شد ، درمقابل اینکه دستت را در دست بگیرد و ... رفته رفته نزدکتر و نزدیکتر .....
اینهایی که گفتم نه فقط مختص این آقا باشد ، بلکه طبیعت مرد و مجاورت پسر و دختر در این حد و این نوع روبط این است که به اینجا می کشد .
بهتره لینک زیر و نمونه های بسیاری از روابط را بخوانی تا مطمئن شوی .
http://www.hamdardi.net/thread-17296.html
.
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
بدون اینکه بخونمش هم میگم! من اونقدر با صراحت و قاطعیت بهش گفتم از حرفم کوتاه نمیام و همینه که هست، که فکر نمیکنم به خودش جرئت بده اگه ریگی به کفشش باشه ادمه بده! اگر تا سال دیگه اومد که اومد و اگر نیومد مشخص میشه که حرفاش و عشقش دروغ بوده و چه بهتر که همین الان تمومش کردم! الان فقط منتظرم ببینم واکنشش به حرفام چیه تا بعدشم دیگه اصلا بهش فکر نکنم.
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
عشق پرواز!
عزیزم افرادی که شما را راهنمایی می کنند حاصل تجربیاتشان را به شما دارند می گویند!
احساساتت حسابی از حرف آقا شعله ور شده و دائم می خواهی او رابرای ما توجیه کنی؟
ببین خودت خوب می دانی راه درست چیه عزیزم اما مدام داری توجیه میکنی!
خوب تمام این بهانه ها از سوی پسر که در توجیه آوردی یعنی او قصد ازدواج فعلا ندارد و هدفش تنها دوستی است!
ما می خوایم شما آسیب نبینی وگرنه تصمیم نهایی با توست!
میتونی تسلیم احساست بشی اما بعد اگر دچار خسران شدی دیگه خودت مقصری!
ما اونچه که در توانمون بود گفتیم!
وفته اذانه! برات دعا می کنم که عقل بهت حکم کنه و سر حرفت بمونی و برای خودت و گوهر
پاک وجودت ارزش قائل باشی!
چقدر این مدل حرفهای این آقا پسر برام آشناست!
موفق باشی
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
خانومها آقایون!!!!
بنده جوگیر شدم دم اذون و به این نتیجه رسیدم خدا همیشه هوای منو داره! اگه با این پسر خوشبخت بشم بهم برش میگردونه! و الان خیلی راحت و خوشحالم و فقط از حرف های بعدیش میترسم که امیدوارم بازم کمکم کنید تا این مدت تموم بشه و بره!
وای خدا من چقد خوشحالم که مسلمونم!!!!!!!:227::310::43:
بچه ها تورو خدا دم اذون برام دعا کنین.... دعا کنین اگه این تا یک سال دیگه نیومد یه هم شغلش پیدا بشه برام :(
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
ببخشید من کاملا گیج شدم.شما رو ندیده اونوقت مامان تو چه جوری هی ازت میپرسه که این اقا ازت خواستگاری کرده یا نه؟
کاش همون اول میگفتی اشناییتون چه جوریه؟
شما چطوری از نظر منطقی فهمیدی مناسبه وقتی اشناییتون این مدلیه؟
میشه کلا واضح بگی اشناییتون چه جوری بوده؟؟
نقل قول:
دعا کنین اگه این تا یک سال دیگه نیومد یه هم شغلش پیدا بشه برام
دوست عزیز من نمیدونم شغل این اقا چیه علاقه ای هم ندارم بدونم اما شما بهتره تو معیارای ازدواجتون تجدید نظر کنی،ادما به صرف داشتن شغل یا منصب خاص مناسب زندگی مشترک نیستن،چه بسا فرد مناسب ازدواجتون ازیه شغل دیگه ای باشه اما شما رو خیلی خوب درک کنه،متعهد باشه و بهتون ارامش بده.
کمی مطالعت رو در مورد ازدواج و امادگی ازدواج و معیارای انتخاب همسر بالا ببر.
اینطور که از نوشته هات برمیاد اطلاعاتت در مورد شرایط ازدواج پایینه.
RE: خواستگاری غیر رسمی- آیا رسمی کنیم؟
بله خب من قبلشم گفتم من اصن به ازدواج فک نمی کردم اگرم پیشنهاد این آقا رو قبول کردم به خاطر شرایط شغلی و اجتماعی پدرش و خودش بود.پدربزرگش شهیده و پدرش جانبازه و آدم تقریبا سرشناسی هست.
اما در مورد نحوه آشناییمون: من و این آقا از طریق اینترنت آشنا شدیم اما نه به قصد دوستی. بنده در زمینه شغل ایشون تحقیقاتی داشتم و توی یک سایت تخصصی با هم آشنا شدیم. ابتدا رابطه به شکل عادی بود و من فقط از علاقهم به شغل ایشون میگفتم و ایشون منو راهنمایی میکرد که قوانین اون شغل چیه و من چطور میتونم وارد اون رشته بشم و.............از ابتدا مادرم در جریان بود که من با همچین آقایی در ارتباطم و از مضمون رابطه هم خبر داشت. ارتباطمون تنها محدود به موارد کاری و درسی نبود بلکه گاهی احوالی ازش میگزفتم مثلا شب های محرم که هیئت داشتن و حتی برای اطمینان آدرس هیئتشونم گرفتم اما نرفتم. اون شبا دو بار زنگ زد و از ماجرای هیئت گفت.
چند مدت بعدش هم که خبر داد آزمون استخدامی قبول شده! عرض کردم شغلش خاصه! استخدامش چندین مرحله مختلف داره و من از اول اونا رو میدونستم. اینا همهش قبل از درخواست آشناییش برای ازدواج بود. بعد از اینکه وارد پروسه ی استخدامش شد و مطمئن شد که داره استخدام میشه به مدت دو-سه روز متوالی نظر منو در مورد موضوعات مختلف میپرسید و منم از همه جا بی خبر جوابشو میدادم(در مورد اسلام، ولایت فقیه، جبهه خارج رفتن، درس خوندن، شغل و...) بعد از اون دو-سه روز گفت که اگر مایل باشم در مورد ازدواج با هم صحبت کنیم چون به شدت از روحیه و عقاید من خوشش اومده و این سوالات آخری هم برای اطمینانش بوده. میگفت از زمانی که آشنا شدیم خیلی از افکار و عقاید من و پشتکارم و ...خوشش اومده! اما فقط میترسیده با مخالفت و عصبانیت من روبرو بشه چون من خیلی مغرور بودم الانم گفته سنگیه تو تاریکی و باهام مطرح کرده. راستش من همون اولش گفتم که اصلا انتظارشو نداشتم و... اونم گفت اصلا اشکالی نداره و از این به بعد هم در مورد این موضو هیچ حرفی نخواهد زد و میذاره من راحت باشم.
من اما نظرم منفی نبود و بهش گفتم اینو. اون گفت پس برای آشنایی بیشتر در مورد موضوعات مختلف صحبت میکنیم و برام هم شرح داد که تا موقعی که قرارداد نبسته(یعنی تقریبا بهمن سال دیگه) نمیتونه به خواستگاری بیاد. من گفتم اشکال نداره و ما فقط قصدمون آشناییه. اما بعد که وارد این آشنایی شدیم!!! ناخواسته احساسات وارد رابطهمون شد و این اشتباه ما بود! پدرشم تو اون مدت متوجه شده بود یه خبرائیه و باهاش صحبت کرده بود که مواظب رابطهت باش دختر مردمو بدبخت نکنی و...الان یک ماه و 4-5 روز میگذره از این مدل رابطهمون. این آقا و خونوادش خیلی خانواده ی به اصطلاح تابلویی هستن و به راحتی میشه ته و توشونو در آورد. من و ایشون همدیگه رو تو وبکم دیدیم. ایشونم عکسهای خانوادگیشونو نشون داده و در اثبات هویتش شکی نیست.
دو روز پیش به این نتیجه رسیدیم که بهتره همدیگه رو حضوری هم ببینیم(یعنی اون قبلا گفته بود ولی من قبول نکرده بودم) که اینبار با مخافت ایشون همراه شد و گفت بهتره همدیگه رو بیشتر بشناسیم، بعدش حضوری! من هم گفتم باشه اما شرط ادامه رابطه اینه که به مامانش بگه. قبول کرد گرچه میترسید با مخالفت مادرش روبرو بشه. بعدشم که اومدم اینجا و .....
راستی به مامانم دیگه نگفتم ازم درخواست ازدواج کرده و اصل رابطه به چه شکلی در اومده!