عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
سلام دوستان با وجود تلاش من برای رفع نیازهای همسرم و رضایت نسبی اون باز هم کماکان حرف ازدواج مجدد و صیغه و اینکه چه اشکالی داره خیلی ثواب داره! تو خونه ما فراوونه، وقتی این حرفا رو میزنه احساس میکنم ببخشیدا محبتم رو تو جوب ریختم، ما با هم مشکل خاصی ندارم خیییلی هم همدیگر رو دوست داریم فقط یه سری مشکلات جزئی که تو پستای دیگم گفتم. نمیدونم کی این حرفا برای همیشه از خونمون جمع میشه لطفا راهنماییم کنید.
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
با سلام
به خاطر نوع پاسخگویی به تاپیک و چالش انگیزی آن، این موضوع احتمالا پس از دریافت پیام همسفر 65 به انجمن آزاد منتقل می شود.
همسفر65 اگر سئوالی شخصی دارید و مطرح می کنید، مسئول تاپیک خودتون هستید. باید تکلیف تاپیک مشخص شود.
اگر فردی سئوالی می کند باید سایر کاربران جواب عینی و دقیق به مشکل مراجع بدهند. و اگر موضوع بحث و بررسی و نظر سنجی هست که باید در انجمن آزاد طرح موضوع شود.
همانطور که در پستهای بالا می بینیم، کسی کاری به مشکل همسفر 65 به طور اخص ندارد، و سعی شده موضوعات به طور ذهنی و کلی و اجتماعی به بحث کشیده شود.
لطفا همسفر 65 از طریق لینک ارتباط باما که در پایین صفحات تالار هست به من اطلاع دهید که منظورتان دریافت جواب شخصی از کاربران هست یا ایجاد یک تاپیک نظری هست. اگر مسئله شخصی هست، که بنده پستهای غیر مرتبط را حذف می کنم. اما اگر مسئله بحث و بررسی هست که تاپیک به انجمن آزاد منتقل خواهد شد.
تا مشخص شدن تکلیف، تاپیک قفل می شود.
============
پاورقي:تاپيك باز شد.
پستهاي تاپيك كه حاوي بحث و اعلام نظر كاربران بود به انجمن آزاد منتقل شد و بنا به خواست همسفر65 اين تاپيك صرفا جهت پاسخ عيني به اوست و از بحث هاي نظري و تئوري در اين تاپيك خودداري گردد.
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
سلام دوستان، چرا هیچکی نظری نمیده؟
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط همسفر65
سلام دوستان با وجود تلاش من برای رفع نیازهای همسرم و رضایت نسبی اون باز هم کماکان حرف ازدواج مجدد و صیغه و اینکه چه اشکالی داره خیلی ثواب داره! تو خونه ما فراوونه، وقتی این حرفا رو میزنه احساس میکنم ببخشیدا محبتم رو تو جوب ریختم، ما با هم مشکل خاصی ندارم خیییلی هم همدیگر رو دوست داریم فقط یه سری مشکلات جزئی که تو پستای دیگم گفتم. نمیدونم کی این حرفا برای همیشه از خونمون جمع میشه لطفا راهنماییم کنید.
به نظرم این صحبت همسر شما فقط در حد یک حرف هست نه چیز بیشتری و ...شاید واکنش نشان دادن شما به این موضوع باعث شده همسرت ان را تکرار کنه ...
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
دوست عزیز میتونید بیشتر درباره همسرتون توضیح بدید ؟
ایا همچین رفتارهایی یهویی سر زده ؟
در خانواده همسرتون ایا عادی هست این مساله یا نه ؟ انها هم به گونه انجام داده اند ؟
تا به حال نظرشو پرسیدی که چرا این حرفو میزنه ؟ ایا کمو کسری احساس میکنه ؟
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
این حرفا رو به عنوان شوخی میگه و وقتی میبینه من ناراحت میشم اولش معذرت خواهی میکنه ولی یه ذره که میگذره میگه اصلا همش تقصیر شماهاست که این همه دختر مجرد موندن و از این حرفای مزخرف، کلا از گفتن این حرفا لذت میبره منم یه مدت نسبت به حرفاش بی توجهی کردم ولی دیگه خسته شدم و الان هم باهاش مقابله میکنم. در ضمن با اینکه این حرفا رو به شوخی میگه ولی اگه شرایطش فراهم باشه بعید نیست که اقدام کنه!
تا به حال نظرشو پرسیدی که چرا این حرفو میزنه ؟ ایا کمو کسری احساس میکنه ؟
[/quote]
شوهرم آدم چشم پاکیه ولی شدیدا گرم مزاج، فکر میکنم دلیلش این باشه، البته خیلی هم احساساتیه،مثلا تو زمان هایی که ارتباط با من ممنوع میشه بیشتر این حرفا رو میزنه، من که بهش میگم یه جور مریضیه باید خودت و درمان کنی.
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
سلام دوستان من هنوز مشکلم حل نشده نمیخواید به دوستتون کمک کنید! بازم دیشب تو اوج عشق این موضوع و مطرح کرد! دیگه نتونستم طاقت بیارم، باهاش کلی دعوا کردم، البته الان آشتی هستیم ولی میدونم روز از نو و روزی از نو!
میدونید استدلالش چیه؟ میگه من ازدواج کردم که نصفه دینم کامل بشه ولی برعکس تازه چشم و گوشم باز شده! با کمال وقاحت تو چشمای من نگاه میکنه میگه وقتی میرم بیرون دلم میخواد همه زن های خیابون (که البته خوشگلن) مال من باشن!:300: میگه هر وقت میرم بیرون اذیت میشم چی کار کنم؟ خوبه از اون مردایی باشم که یواشکی خرابکاری میکنن؟ من چون صداقت دارم درد و دلم و به تو میگم،تازه میگه وقتی این حرفا رو به تو میزنم خیلی تخلیه میشم و حالم خوب میشه! راستی یه بارم گفت من از اون آدمایی هستم که اگه تو بگی برو بگیر و اهمیت ندی من برعکس میشینم سر جام! ولی آخه نمیتونم تحمل کنم که تو اوج عشق و ابراز محبت برگرده بگه کاش یکی دیگه ام الان داشتم!! منم بعد از کلی نصیحت که برو پیش یه آدم خوب تا بهت بگه چی کار کنی که کمتر اذیت بشی بهش گفتم برو هر کاری دوست داری بکن ولی دور من و خط بکش اونوقت گفت من اگه لازم بشه خودم و اخته میکنم ولی تو رو از دست نمیدم!! بهش گفتم اگه من از مردای دیگه تعریف کنم تو چه حسی بهت دست میده؟ گفت شکمت و سفره میکنم! گفتم پس ببین من چقدر دارم تحمل میکنم، گفت تا حالا این جوری بهش فکر نکرده بودم حق داری! نهایتا بعد از کلی جر و بحث من به حالت قهر هیچ حرفی باهاش نزدم تا اینکه هی صدام کرد و معذرت خواهی و گفت قلبم درد گرفته، منم دلم به حالش سوخت که یهو حالش بد نشه آشتی کردم بعد هم ... بعد هم الان در خدمت شما هستم:302: ولی هیچ چیز در واقع حل نشده چون به زودی دوباره همین حرفا رو شروع میکنه.چه طوری باهاش رفتار کنم؟
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
سلام همسفر
كلا شوخي - خنده - سر به سر گذاشتن - كل كل كردن - روابط جنسي و خشم و عصبانيت و ترس و زياد طلبي و ....از جايگاه كودك درون اتفاق مي افتد .
پس در شرايطي كه اين صحبتها بين همسرت و شما سرش باز مي شود . هر دو شما در حالت كاملا كودك قرار داريد .
در اين لحظه لازم است كه به لحاظ مهارتي ياد بگيري كه در تغيير وضعيت بدهيد (از حالت كودك خارج بشويد ) و از جايگاه بالغ - والد با همسرت وارد گفتگو بشي .
به نظر من ...................
من فكر مي كنم ..............
مثلا
وقتي همسرت به تو مي گويد : آخ جون ،چه خوبه آدم يه زن ديگه هم بگيره و....
نفس عميق بكشي وسر انگشتانت را با همديگر لمس كني درست در لحظه اي كه مي داني داره كليدت مي خوره و داري به سمت عصباني و ناراحت شدن ميري . چند لحظه به خودت فرصت بدي و بعد كه مطمئن شدي از اين فضا بيرون آمدي ، بگي
نظرت را شنيدم ،نظرم من اينه كه اين دست صحبتها به سيستم خانواده آسيب مي زنه ؟ تو فكر مي كني چطور مي توانيم از اين آسيب جلو گيري كنيم ؟
همسرت پاسخ مي ده : برو بابا ، من دارم شوخي مي كنم .
شما : به نظرمن شوخي قشنگي نيست ، به نظر تو اين شوخي قشنگه ؟!
و..............( با خودت بارها اين جمله را تكرار كن . تا ياد بگيري كه كاملا اين زماني و اين مكاني و بدون حس ، جملاتي از اين دست را بتوني ادا كني )
اين تغيير وضعيت به مرور مي تواند از فشارهايي كه هر دو شما در اين مواقع روي خودتان احساس مي كنيد كم كنه و وارد مسير گفتگويي نتيجه بخش و بالغانه بكنه .
اما لازم است كه تو و همسرت به لحاظ جنسي و ارضا نيازهاي عاطفي و....بيشتر مورد واكاوي قرار بگيريد .
و اساسا بسياري از آقايان از اين دست بازي هاي كوچولو كه به واقع خوشحالشون هم مي كنه ( به قول خودشون وصف العيش - نصف العيش ) دارن و تو نبايد حساس باشي و ناراحت بشي .
اگر قرار باشه اتفاقي بيفته و ما آن را تجربه كنيم ، اين اتفاق خواهد افتاد حتي اگر از آسمان سنگ بباره .
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
ممنونم خانوم آنی چند بار پستتون و خوندم تا خوب متوجه همه قسمتهاش بشم حتما این کار و میکنم:72:
از لحاظ جنسی و عاطفی من تقریبا تمام سعیم و میکنم ولی شوهرم مثل یه چاه عمیق میمونه که هر چی توش بریزی پر نمیشه!:311:
جالبه که شوهر من اصلا هم اهل چشم چرانی و فیلم دیدن و ... نیست،حتی اگه یه کانالی خانومی با حجاب کامل ولی زیبا باشه کانال و عوض میکنه ولی همون لحظه از اینکه یه نگاه بهش کرده و خوشش اومده عصبانی میشه و بعضی وقتا یه شکایتی هم به من میکنه که مثلا تو چرا فلان آرایش و نمیکنی یا چرا...
RE: عادی شدن صحبت از ازدواج دوم و صیغه
توقعات او از توست و اين خيلي خوبه و براي يك مرد حسن محسوب ميشه هر آنچه كه در باب همسرت تعريف كردي .
اما دوست دارم يك خاطره اي را برايت تعريف كنم كه آموزنده است .
سال سوم دبيرستان بوديم معلم ديني ( بينش اسلامي ) نازنيني داشتيم به اسم خانم زمانپور . بي نهايت زن مومن و با ايماني بود و به واقع چقدر خوشحال بودم كه او معلم ما است . ارتباط خوبي با بچه هاي كلاس مي گرفت و اجازه مي داد تا بچه ها فارق از خشم هاي آن دوران با خدا ارتباط بگيريند و چه درس هاي خوبي در لابه لاي احكام اسلامي به بچه ها مي داد . .
يك روز سر كلاس بعد از درس دادن ( بخش احكام اسلامي ) به ما گفت : حجاب بگيريد . حجاب به معناي پوشش . چشم - گوش و..........و نهايتا اين حرف : براي همسرتان در محيط خانه عين زن هاي ...باشيد
بهترين آرايش - بهترين لباس - بهترين لباس خواب - بهترين عطر - بهترين آشپز و....اين عين ايمان به خداست و........
واژه ي ....كليد من را زد . به نوعي كه ديگر متوجه ي بقيه ي حرفهايش نشدم با عصبانيت رو به او گفتم : متوجه هستيد چه مي گوئيد و ما را به چه كاري تشويق مي كنيد ؟!و....
و آن نازنين براي ما بسيار مادرانه شروع به صحبت كرد و....
خلاصه اينكه درس بزرگي بود و در مسير زندگي به درد همه ي ما خورد و امروز هم در جمع دوستان مدرسه و....تعاليم و حرفهايش را ياد مي كنيم بعد از گذشت 27 -28 سال .
همسرت هم آموزگار توست .
اشتهاي او اگر در مسائل جنسي زياد است سعي كن با ريزه خواري هاي كوچك سطح اشتهاي خودت را با او هماهنگ كني . اين نعمت بزرگي است كه همسرت همه ي خواستهايش را عنوان مي كند و از تو درخواست مي كند . پس به خواستهايش جواب مثبت بده .