نوشته اصلی توسط
aas1354
سلام خدمت تمام عزیزان,
انیتا 1.2.3, خاله غزی, مونا, میس بیوتی و عشق آفرین و مریم میم. و سایر دوستان
عزیزان چقدر خوبه. ادم میتونه یه سری دوست تو دنیای مجازی داشته باشه تا حرفهای دلش و بزنه.
راستش اره چون من بعد از این 25 سال که همیشه زنم و دوست داشتم و گاها با کمی بالا و پایین عاشقش بودم دوباره عاشقش شدم و اونم این و خوب می دونه. متاسفانه تو خارج به دایل حمایتهای دولت از زنها اگر زنی شروع به کار کنه دیگه هیچ نیازی به شوهرش احساس نمیکنه حتی اگر شوهرش ازش در امد بالاتری داشته باشه.
در ضمن پیش مشاور رفتم گفت همسرتم باید بیاد گفتم فکر نکنم بیاد که نیومد حتی دکتر خانوادمون نتونست راضیش کنه که بیاد میخواد زمان بده ولی هیچ حرکتی در جهت بهبود انجام نمیده میخواد با قانون اون زندگی کنم چون می دونه عاشقشم.
مطمینن که روشهای رو که دوست عزیزمون عشق افرین گفتند من نمی تونم پیاده کنم ولی همونطور که مریم خانم در صفحه قبلی و در این صفحه میس بیوتی گفتن فکر کنم باید اجرا کنم. باید با پسرم حال کنم و فکر کمم اصلا بچم مادری نداره اکر خواست اونم بیاد وگرنه ما به زندگیمون برسیم. خیلی دارم تلاش می کنم که تلفنها و اس ام اس های شبانش وقتی میاد خونه اذیتم نکنه ولی نمی تونم.
واقعا مستاصلم نمی دونم کاش یه چیزی بود ادم می خورد و عشق و علاقش به یکی کاملا یه شبه از بین می رفت کاش می شد دلت یه شبه از سنگ بشه فرقی نداره چه زن چه مرد اونی که عاشقانه خانوادش و دوست داره همیشه باخته همیشه باخته :) منم بازنده این زندگیم.
خوش بحال مردهایی که زناشون حداقل نصف علاقه ای که مرد بهشون داره به شوهرشون دارن.
خیلی خوبه بدونی یکی هست که همیشه نگرانته ...
.