مثل یک موج سینوسی فراز و نشیب دارد افکار و احساسم .
سلام
فکر نمیکردم روزی من هم نیاز پیدا کنم به همدردی.
با سایت کم و بیش آشنا هستم مقالات ومطالبی رو خوندم ولی وقت زیادی نیست
یک سال پیش تو محیط کار با دختری آشنا شدم از همان لحظه اول به قولی دلم لرزید . با وجود اینکه در برنامم ازدواج نبود اما تصمیم به ازدواج گرفتم.زمان برد تا توانستم به دلش راه بیابم.در مدت آشنایی فهمیدم قبلا رابطه جدی در حد نامزدی با کسی داشته و محرم اون شخص بوده.
من مردی بودم اولین باری که دست یک دختر رو گرفتم اون زنم بود. اولین باری که در چشمان کسی نگاه کردم بهش گفتم بهت علاقه دارم زنم بود.اما اون
با وجود اهمیتی زیادی که این مسئله برام داشت انقدر در این دختر جنبه های مثبت دیدم که نتوانستم ازش دل ببرم و علارغم مخالفت های خانواده به خواستگاریش رفتم.
خانوادم پس از اولین دیدار نظرشون مساعد شد و همراهم شدند.
الان بعد از یک سال با تمام مشکلاتی که وجود داشته می توانم اقرار کنم من با زنی از جنس بلور ناب و خالص، زندگی می کنم.زنی که روح بزرگی دارد و هر شب برای اینکه خدا او را نصیب من کرده است شکر می گویم .
با وجود این چیزایی هست که آزار دهنده هست برام و هر ازگاهی موجب اختلال در زندگی من میشوند.
می دانم من اولویت اول زندگی او نیستم .اولویت اول خانوادش هستند.در حالیکه درمورد من چنین نیست.
مسائلی هست از گذشته و اطرافیانش ذهنم رو آشفته میکند.
بعضی اوقات فکر می کنم زیباییش دیگران رو تحت تاثیر قرار میدهد .ظاهری که روزی موجب رغبت من به این ازدواج بود گاهی برام آزار دهنده میشود می ترسم این توجهات باعث .....
بعضی اوقات فکر می کنم بی علاقه حتی از اجبار ازدواج کرد.
افکار آزار دهنده سراغم میاد.به گذشتش و روابطی بین آنها بوده فکر میکنم.حسی در من ایجاد میشه که گویی به من بدهکار هست.بعضی اوقات زمانیکه نزدیکش میشوم تصوراتی از گذشته آزارم می دهد.
این افکار انقدر قدرت مند هستند که باعث میشن رفتاری کنم که ازآن طریق، این بدبینی رو کاهش بدم.بعضی اوقات حس میکنم در حال نقش آفرینی است به اصطلاح فیلم بازی می کند و گرگی هست که در لباس بره رفته است.
در این یک سال با وجود اینکه بسیار خانمی و صبوری کرده است آروم و قرار نداشتم مثل یک موج سینوسی فراز و نشیب دارد افکار و احساسم .
می دانم در این بی قراری او سهمی ندارد. هرچه هست ریشه در من دارد.
امشب رو به فال نیک گرفتم شاید در این شبهای عزیز بتوانم از این بی قراری های گاه و بیگاه رها شم و کاری نکنم که شرمنده همسرم شوم.