من میخوام حالم خوب بشه ، آیا هنوز امیدی هست؟
سلام به همگی
من دچار نوعی ترس و استری شدید شدم.
۲۷ سالمه و مجردم. بخاطر شکست تحصیلی، تنهایی، بحث و جدل در خانه و ... زمینه پیدا کردم واسه استرس.
استرسم از ماشین گرفتگی شروع شد و به جاهای دیگم کشید. سعی کردم کمتر سوار ماشین بشم تا دچار سرگیجه و استفراغ و افت فشار و قند نشم . اما همه چیز این نبود
من کم کم به موندن تو خونه عادت کردم و کمتر بیرون میرفتم... شرایط روحی و فشارهای روانی و اذیت ها بیشتر میشد.
یک روز در بیرون از خونه یه صد متری دور شده بودم که بفکرم اومد نکنه الان دچار استرس شم و حالم خراب بشه. یهو دو تا دستام مور مور کرد، مور مور دستم اینطوریه که انگار یه میلیون موجود ریز توش و روش حرکت میکنن. تپش قلبای شدید و ترس از مرگ و رنگ پریدگی ... افت فشار و قند ... وحشت از مردم و کوچه و خیابون، سریع قدمام رو تند کردم و فقط دویدم تا بخونه برسم. اما نه هیچ وقت حال خفگی داشتم و نه درد قفسه سینه.
بهرحال من دیگه پامو از خونه بیرون نگذاشتم، از اون وقت از تنهایی توخونه میترسیدم و حتی با شنیدن اخبار بد تو تلویزیون حمله بهم دست میداد، گاهی دو بار در یک روز. حالا میخوام آدم جدیدی بشم و با توکل به خدا درس بخونم یا هنر یاد بگیرم. میخوام تو موقعیت ازدواج باشم. واسه همین میخوام از خونه بیرون برم اما ترس باهامه که پامو سست میکنه. از مکان های دور از خونه وحشت دارم و میترسم . از خیابون شلوغ و ترس از تکرار حمله.
اما تا الد نمیتونم بمونم خونه ، باید برم بیرون و باید غلبه به این درد کهنه بکنم، منو یاری کنین، آیا من خوب میشم؟ سپاس از حضورتون