تنبلی. بیعشقی و اهمال کاری

سلام
من بسیار اهمال کاری می کنم . لطفاً راه حلی مناسب برای بنده ارائه بفرمایید. با سپاس.

سلام دوست عزیز

به نظر من شما هدفت رو گم کردی، یا به عبارت دیگه، جدیدا اصلا نمی دونی که برای چی زنده ای و باید چه کار هایی انجام بدی.

اگه این نظر من درست باشه ، قطعا در اثر وقوع یک پیشامد خاص و در پی اون اتفاق، این احساس در شما ایجاد شده، چون شما گفتید که از نظر کاری و تحصیلی در حد عالی هستید و با این روحیه که الان از خودتون گفتید ، نمیشه عالی بود .

اول با خودتون بشینید و ببینید که چه چیزی باعث ایجاد این خستگی و ر خوت شده ، دلیلش رو پیدا کنید و بررسی کنید .
شاید چیزهای دیگه که خودتون قطعا ازشون آگاهی دارید.
صورت مساله رو برای خودتون باز کنید
برای حل یک مساله ، اول باید خوب اون رو شناخت و بعد راه حل های منطقی رو برای باز کردن گره ها بررسی کرد. نه اینکه مسائل مختلف دیگه مثل ازدواج در این حالت رو حی نا مناسب یا داشتن یه دوست پسر رو هم وارد این جریان کنید

مطمئن باشید اگر در حالتی هستید که احساس خوشبختی نمی کنید ، هیچ کسی قادر به خوشبخت کردنتون نیست و شما هم نمی تونید کسی رو خوشبخت کنید.

با تشکر از شما زینب خانم. اگر می توانید تجربه خود را در رابطه با برنامه ریزیه بهتر برای من ارسال بفرمایید.

من هم قبلا به نوع دیگه ای این مشکل رو داشتم ومطرح کردم خانم هنرمند جواب جالبی داد که بهتره تو هم بدونی ( به نتیجه کارت فکر کن وببین آخرکار چی میخواهی)

سلام من هم دقیقا مثل شما بودم اگر ازنظر عشقی لطمه خوردی هیچ کاری نکن مرور زمان خودش حلال این مشکلات فقط سیع کن خیلی بهش فکر نکنی میدونم سخت برای من که خیلی سخت بود ولی همه چیز بسپار به زمان

ممنونم رضا صفایی. از همراهی شما.

می دانم در این دنیای وانفسا باید زندگی کرد و تجربه کرد و به رشد و تعالی رسید.

سلام sosan جان:72:

این طور که معلومه مساله اصلی شکست عشقی هستش که داشتی و این شما رو آزار می ده.

خب دوست من دنیا که به آخر نرسیده ، می دونم که خیلی خیلی سخته اما نه اون آدم و نه هیچ کس دیگه ای ارزششون به اندازه ای نیست که تو از رو از همه ی زندگیت بندازن و به همچین حال و روزی در بیارن.

یعنی جدا 5 ساله که به خاطر اون همه خوشی ها رو از خودت دریغ کردی و چشمت رو به روی عشقی که دیگران نثارت می کنن بستی؟

خیلی عجیبه ! این مدت طولانی واقعا عجیبه و من موندم که شما چه جوری طاقت آوردی و 5 ساله که داری توی این وضعیت زندگی می کنی

دوست خوبم ، به نظر من سعی کن که شرایطت رو عوض کنی. می دونم سخته و بارها تلاش کردی و نتیجه نگرفتی ، اما باز هم تلاشت رو بکن. خدا رو شکر نوشتی که به هر چیزی که آرزو داشتی رسیدی و قانع هستی. خب این خیلی خیلی خوبه که آدم به همه آرزوهاش رسیده باشه ...اما این یعنی واقعا الان هیچ آرزویی نداری؟
یه آرزوی خیلی مهم و بزرگت باید بیرون اومدن از این وضعیتی باشه که توش گرفتار هستی.

وقتی که دیدت رو به این موضوع عوض کنی ، وقتی خونه قلبت رو برای مهمون جدید آماده کنی ، مطمئن باش که عشق به سراغت میاد.
این تو هستی که باید بهش اجازه ورود بدی.

بذار یه مثال برات بزنم .
یکی از دوستای من با یه آقا پسری دوست بود . می دونست که نمی تونن با هم ازدواج کنن ، چون از هیچ لحاظ تناسب نداشتن و تنها حرفشون این بود که همدیگه رو دوست دارن
خلاصه بعد از کلی حرف و نصیحتی که این دوست ما شنید ، بالاخره تصمیم گرفت که با اون آقا پسر قطع رابطه کنه ، چون می دونست هر چی دیرتر بشه ، جدایی سخت تر میشه
شاید باورت نشه ، اما تو همون یه هفته اول که از قطع ارتباطشون گذشت ؛ 3 تا خواستگار خوب براش اومد .! در حالی که قبل از اون خواستگاری به اون صورت نداشت .

می گن هر خلائی باعث جذبه...این هم همونه ! یعنی وقتی درونت رو از چیزهای بد و آزار دهنده پاک کنی و در درونت این خلا رو ایجاد میشه ؛ خواه نا خواه بعد از اون یه جذبی صورت می گیره و اینبار تو هستی که می تونی آگاهانه اون رو با چیزهای خوب و خوشایند پر کنی.

درسته که زخم هایی که بهشون اشاره کردی ، جاشون باقی می مونه . ولی شما با همین آزارهایی که داری به خودت می دی ، داری روی این زخم ها نمک هم می پاشی.

با خودت مهربون تر باش .
کارهایی که از انجامشون لذت می بری و دوستشون داری رو انجام بده
ورزش کن

پوچی چیه؟؟هر کاری که به تو کمک کنه که شاداب و با نشاط بشی ، لازمه . اصلا هم بیهوده نیست .

سعی کن این روحیه ای که از دست دادی رو مجددا به دست بیاری.
می دونم
سخته ........اما ممکنه .
مطمئن باش که می تونی زندگیت رو عوض کنی.

راستی توی تالار یه گشتی بزنید ، مطالب مشابه با خودتون و پیشرفت هایی که دوستان توی وضعیت هاشون داشتن رو ببینین تا به ممکن بودن این قضیه اطمینان پیدا کنید.

منتظر نوشته های بعدیت هستم:72:

از راهنماییت ممنونم زینب جان. تا شقایق هست زندگی باید کرد.