مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
سلام
یکی از دوستان در یکی از تاپیکها سوال زیر را پرسیده بود و چون اونجا این بحث خارج از موضوع بود میخوام که اینجا به این سوال جواب بدم و اگر دوستان هم نظری دارند لطف کنند.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط wintersun77
سپردن همه چیز به خدا چطوری محقق می شه؟؟ آخه انسان وقتی اراده می کنه که کاری کنه و دست به یک انتخاب بزنه در اصل خودش تو این کار دخیله... خیلی از دوستان می گن باید فلان کار رو به خدا سپرد... من خودم دوست دارم بدونم چطوری این کار عملیه...خب همه می دونیم که خدا برای بنده ش بهترین ها رو می خواد اما برای من این تضاد به وجود اومده که همینکه دست به انجام عملی زدیم در واقع منشا خودمون بودیم پس توکل و سپردن مسائل به خدا از چه راهی ممکنه؟
ببخشید اگر یکم خارج از موضوع بحث است.
اگر خدا و انسان جدا (مستقل) از هم باشند و هر کدام به طور جداگانه اراده و تصمیم بگیرند و عمل کنند این تضاد بین عمل انسان به اراده خودش و سپردن کاری به خدا به وجود میاد(یعنی اگر انسان خودش انتخابی بکنه چون انتخابش از خواست خدا مستقل هست پس سپردن کار به دست خدا بی معنی میشه)
اما اگر متوجه باشیم که اراده و اختیار انسان زیر مجموعه ای از اراده و خواست خدا هست عمل انسان به اراده و انتخاب خودش زیر مجموعه ای از اراده و خواست خدا هست و تناقضی بین توکل و انتخاب(جبر و اختیار) وجود نداره.
RE: مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
کسی نظری نداره یا موضوع به نظرتون مسخره هست؟
RE: مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
موضوع اصلا موضوع مسخره ای نیست. اتفاقا بسیار هم سنگین و قابل تامل است.فقط به لحاظ حساسیتی که در زمینه مسائل مذهبی و اعتقادی وجود دارد و فکر نمیکنم کسی دوست داشته باشد نظریات غیر مسوولانه و ناآگاهانه ای در چنین مواردی بدهد و دیگران را به اشتباه بیاندازد این است که حداقل بنده حقیر فکر میکنم باید با تفکر عمیق و مطالعه در این بحث شرکت کنم. ضمن اینکه حضرت عالی هنوز موضوع تاپیک را از تنور در نیاورده نباید انتظار داشته باشید سیل ارسالها به این سمت سرازیر شود. قدری صبر برادر!
به هر حال منتظر پستهای با محتوا و ارزنده حضرتعالی در اداره این تاپیک هستیم:104: شما برو مارا نیز با خود همراه کن:322:
RE: مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
بی دل گرامی ممنون از نظرتون
لازم نیست که حتما نظر داده شده کامل و بی عیب و نقص باشه. ممکن هست که نظر کسی ناآگاهانه باشه ولی این مشکلی پیش نمی آورد. هر کسی میتونه خودش از روی نظرات مختلف داده شده برای خودش نتیجه بگیره.
منظور من از ایجاد این تاپیک روشنتر شدن موضوع برای خودم و دوستان هست.
منتظر نظرات شما هستم
RE: مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
خانم بی دل سیل پیش کش از قطره هم خبری نیست که!
RE: مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
توکل یعنی وکیل گرفتن .
و توکل به خدا یعنی خدا را وکیل در امور خودت قرار می دهی ، با یقین به اینکه احاطه بر همه جوانب آنچه مد نظر داری دارد .
اگر نظری اجمالی به نقش یک وکیل در زندگی عادی خود داشته باشیم بهتر می توانیم مفهوم توکل به خدا را درک کنیم .
وقتی ما در زندگی عادی خود می خواهیم وکیل انتخاب کنیم ، به کسی مراجعه می کنیم که می دانیم علم کافی و تخصص لازم را در امری که ما او را وکیل می کنیم دارد و فقط لازمه ما به دستورات او توجه کنیم و آنچه لازمه در اختیارش قرار دهیم قرار دهیم و ما هم خواسته و انتظار خود را به او بگوییم . و اگر اهل راستی و درستی باشیم دنبال یک وکیل راست و درست خواهیم بود و به او اعتماد می کنیم و امور مربوطه را به او سپرده و با این اعتماد به نوعی مقدرات مالی یا قضایی خود را به او سپرده و آن چه او با پیگیری و اقداماتش رقم می زند را می پذیریم ، چو مطئنیم که کاردان کار است .
وقتی به خدا توکل می کنیم ، یعنی این که مطمئنیم او به خیر و شر ما احاطه داشته و آگاه است و می داند چه کند و راست و درست هم به نفع ما عمل می کند و ضرر را از ما دور می دارد ، با علم و یقین به این حقیقت ، به او اعتماد می کنیم ومقدر خود را به او می سپاریم و با یقین به این که به نفع و خیر ما اقدام می کند به آنچه او حواله کند راضی خواهیم بود . و این یعنی اراده خود را تحت اراده الهی در آوردن ، یعنی اختیار خود را در کمال اختیار به او سپردن ، و رضایت از آنچه پیش می آید .
نقش توکل در آرامش روان جای بحث بسیار عمیق و مفصل دارد .
وقتی فردی کاری را به وکیلی سپرد یعنی خیالش راحت شده که کار درست پیش می رود .
از آنجا که بیشتر دغدغه های ما از نتیجه ی خواسته هایمان است ( که چه می شود ، چگونه می شود ، آیا می شود یا نه ؟؟!!!) با توکل ، این دغدغه ها کم شده یا از بین می رود ، یعنی ما گوش به وکیل می سپاریم که وظائفی که او تعیین می کند انجام دهیم و منتظر می شویم که او چه می کند و اعتماد داریم که هر چه او رقم بزند عین خیر است و به نفع ماست . و با این حالت دیگر دغدغه ای نمی ماند و فقط انجام وظیفه است که مد نظر ما است و نتیجه هرچه باشد را می پذیریم .
آنچه مخل توکل کردن انسان به خداست :
1 - عدم اعتماد به خدا .
2 - تعیین نتیجه مشخص و اصرار بر آن ، به جای رضایت به آنچه او مقدر می کند .
3 - ضعف ایمان و خدا باوری
4 - عجله و احساساتی بودن در خواسته ها
اگر حقیقت اثر شگرف توکل در تأمین آرامش درون و به تبع آن سنجیده شدن رفتار و ...... ( نتایج مثبت جالب توجه آن در تعادل رفتار ) درک شود بی شک تلاش خواهیم کرد که از جمله متوکلین باشیم .
بحث فروان است در این باب و مجال اندک
RE: مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
به نظر من توكل به خدا ...با نشستن و دست رو دست گذاشتن به اميد اينكه خوب توكل كردم به خدا ديگه همه چي حل ميشه تفاوت داره....هر چيزي حد و حسابي داره هر كاري تا يه مرحله اي به اراده و پشتكار و.....كلا عوامل مربوط به خود فرد بستگي داره اما از يه مرحله اي به بعد ديگه ميشه توكل....
ياد اين جمله افتادم كه ميگن.....از تو حركت از خدا بركت.....بلاخره يه حركتي تلاشي .....چه ميدونم يه چيزي بايد باشه تا توكل به خدا هم در اون اثر كنه...
Re: مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
توکل را با رکود و انفعال میانه ای نیست .
توکل عین فعال بودن است .
متوکل می داند نقش او این است که باید وظیفه اش را انجام دهد و از همه مهمتر مراقب باشد که درست عمل کند و در کمال فعال بودن و درست عمل کردن ، نتیجه را به خدا می سپارد و راضی به آن نتیجه است ، چون مطمئن است در آن هم خیر نهفته است .
یک نکته اینجا لازم به گفتن می آید و آن این که به نظر می رسد ورودی توکل اخلاص است از پایین ترین مرتبه اخلاص تا آنجا که آدمی حتی در خود توکل هم خالص می شود . و می دانیم که اخلاص هم یعنی مبرا شدن از ناخالصی ها و به عبارتی از صافی گذشتن و این صافی رضای خداست . و البته خدایی که باید باور و یقین داشته باشیم که بی نیاز است و رضایت او عین منفعت ماست ، یعنی آنچه او راضی است همان است که نیاز و نفع ما در آن است و آنچه او ناراضی است آنچه است که ضرر ما در آن است .
مثال :
خدا از ضایع کردن حق دیگری ناراضی است ، و بنا به قانون علت و معلول و انعکاس ، در رابطه ی میان پدیده ها ، این ضایع کردن حق دیگری در جایی به خود ما باز می گردد ، یعنی ضرری به دیگری وارد می کنیم و در چرخه طبیعی این ضرر به خود ما باز می گردد . از طرفی نظم ، قرار گرفتن هر چیزی در جای خود است و جای هر چیزی حق آن چیز است ، پس وقتی چیزی در جای خود قرار نگیرد بی نظمی ایجاد شده ، یعنی حق آن چیز از او گرفته شده و بی نظمی حاصله اختلال در امور و به هم خوردن تعادل پیش می آورد ، درست مثل این که پیچی را در ماشینی در جای خود نبندیم ، اختلال در کار ماشین همانا و به هم خوردن تعادلش همانا و در پی آن متضرر شدن صاحب ماشین و دیگران همانا .
و این رعایت و مراقبت از این که هرچیزی در جای خود باشد ( حق ) یعنی حفظ تعادل .
و اخلاص یعنی همین حفظ تعادل ، یعنی به عدالت عمل کردن ، و به حق رفتار کردن ، و از هر آنچه بی نظمی می آفریند و حقی را سلب می کند و در نتیجه ضرر می رساند دوری جستن و پیراسته شدن . و راه میان بر و معیار مطمئن آن در رضایت خدا نهفته ، و این هم برای آن است که ما عالم به دقایق امور عالم نیستیم و تنها خدا ( آفریننده ) آگاه و عالم مطلق است و لذا منظور از رضایت او یعنی آنچه با تأیید عالمانه و حکیمانه او سازگار است نه آنچه او خود خواهانه و یا از روی نیاز دوست می دارد .
پس به رضایت او عمل کردن ، خالص شدن از بی نظمی ها و عدم تعادل ها را موجب می شود و این خالص شدن هم توکل را غنی می سازد و یقینی می کند و توکل نیز آرامش و به نتیجه رضایت بخش رسیدن را در پی دارد و در این سیر و سفر شوق و عشق به عالم و حکیم یکتا هم رخ می نماید .
پس توکل عین فعال بودن ( با معیارهای صحیح ) است در عین آرامش ناشی از سپردن نتیجه به یکتای مقتدر ، و رضایت به هرچه که پیش آید .
RE: مفهوم توکل و سپردن امور به خدا
محمد صالح عزیز
ضمن تشکر از مجموعه نظرات فرشته در خصوص توکل ،چند نکته در باب اختیار انسان بعرض می رسانم:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدصالح
اگر خدا و انسان جدا (مستقل) از هم باشند
بله ، اتفاقا و دقیقا جدای از هم هستند و هیچ سنخیت و شباهتی با هم ندارند،
و هر کدام به طور جداگانه اراده و تصمیم بگیرند و عمل کنند این تضاد بین عمل انسان به اراده خودش و سپردن کاری به خدا به وجود میاد(یعنی اگر انسان خودش انتخابی بکنه چون انتخابش از خواست خدا مستقل هست پس سپردن کار به دست خدا بی معنی میشه)
انسان درفعل اختیاری خود کاملا آزاد است ، می تواند انتخاب درست انجام دهد که می شود خیر
ویا انتخاب نادرست انجام دهد که می شود شر.
فعل خوب بنده بیشتر با توفیق از سوی خداوند همراه است.
وفعل شر انسان کاملا به اراده و اختیار انسان همراه است و خداوند ذره ای در آن دخالت نمی کند. اگر گاهی در لسان روایات به "شاء الله و...." در اینگونه افعال برمی خوریم این "اراد" به معنی "علم " است یعنی خدا می داند که...
انسان در فعل اختیاری خودش کاملا مستقل عمل می کنه و اراده خدا در این بخش از افعال بندگان تاثیر گذار نیست چه که اگر اینطور بود اختیار انسان معنا نمی داد.
اما اگر متوجه باشیم که اراده و اختیار انسان زیر مجموعه ای از اراده و خواست خدا هست عمل انسان به اراده و انتخاب خودش زیر مجموعه ای از اراده و خواست خدا هست و تناقضی بین توکل و انتخاب(جبر و اختیار) وجود نداره.
بله تناقضی بین توکل و اختیار وجود نداره ، اما با توجه به توضیح بالا ، اراده انسان زیر مجموعه اراده خدا نیست. (تفاوت خیلی ظریف و دقیقی داره)
:72: