-
بابای مخالف
سلام به همگی
من شدیدا احتیاج به راهنمایی دارم گر چه عقیده دارم برای رسیدن به اون چیزی که می خوای باید مقاومت کنی ولی به راهنمایی هم احتیاج دارم
28 سال سن دارم و فرزند اول یک خانواده فرهنگی هستم. از وقتی یادم هست بابا با ازدواج مخالف بود و می گفت ازدواج یعنی بدبختی ، یعنی فلاکت تا 40 سالگی ازدواج نکنید و به خاطر همین طرز فکر بابا یک دونه خواستگار جرات نکرده بیاد خواستگاری چون بابا می خواد منو به کسی بده که یا شاهزاده باشه یا یک کله گنده یا پول دار ولی تا حالا هیچ وقت نگفته چه مردی می تونه دخترشو خوشبخت کنه، من خودم اوایل مثل بابا فکر می کردم و از ازدواج اون قدر ترسیده شده بودم که تا اسم ازدواج می یومد تن و بدنم می لرزید ولی بزرگتر که شدم دیدم نه این قدر هم وحشتناک نیست دخترهای خانواده با اونایی که دوست دارن ازدواج می کنن و خوشبخت هم می شن و راضی هستن. تا اینکه با یک نفربه نام احمد آشنا شدم که از همه لحاظ با من همخوانی داره و کاملا هکدیگر و می فهمیم و مهیارهای من رو هم داره. و از شانس بده من نه مهندس هست و نه دکتر یک راننده تاکسی هست که صداقت و پاکدلی این مرد منو مجذوب کرد و بهش هم گفتم که خانواده من با شغل تو مخالف خواهند بود و من هم خودم دوست ندارم مشکلی با خانوادم داشته باشم. و من این موضوع رو با خانوادم در میان گذاشتم که با مخالفت وحشتناک بابا و بد و بیراهای او مواجه شدم و گفتم که شغلشو عوض میکنه و تا شغلشو عوض نکنه من باهاش ازدواج نخواهم کرد ولی حتی حاضر نشد برای یک دقه هم که شده ببینتش و باهاش صحبت کنه و کسر شان می دونه. خانواده احمد خیلی خاکی و مهربون هستند و واقعا برای من احترام قائل هستند برعکس خانواده من که فقط تو کلاس و پوز هستند راستش من خودم خاکی هستم و دوست دارم با صفا زندگی کنم. شما بگین گناه من چیه که زندگی ساده و شادی می خوام . من کم نمی یارم چون به هیچ قیمتی حاضر نیستم احمد و از دست بدم و از طرف دیگه برای خانوادم احترام قائل هستم. من و راهنمایی کنید من باید چی کار کنم؟ چه طوری با بابا برخورد کنم تا راضی بشه؟
-
RE: بابای مخالف
سلام.
من تخصصی ندارم که بتونم راهنمایی کنم.ایشالله دوستان جوابتونو میدن.
فقط خواستم بگم دمت گرم آبجی خیلی با مرامی.
خوش به حال احمد آقا.
منم دعا تون میکنم.ایشالله که همه چی حل میشه.
-
RE: بابای مخالف
سلام دوست عزیز
خانومی من هم دقیقا شرایط شما رو دارم هم سن و سال هم هستیم اما من هم از هر طریقی که امکانش بوده وارد شدم اما متاسفانه نتونستم جوابی بگیرم اما من تصمیم خودم رو گرفتم می خوام به هر طریقی که شده تصمیم خودم رو عملی کنم و در حال تلاش برای حل مشکلم هستم امیدوارم که شما هم موفق باشید چون زندگی مال ماست و ما باید خودمون تصمیم درست رو بگیریم
-
RE: بابای مخالف
گل بن عزیز سلام .
من 27 سالمه از شما کوچیکترم اما شاید یه ذره تجربه م بیشتر باشه . من در سن 23 سالگی ازدواج کردم و با عشق فراوان . و من هم مثل شما با فرد مورد نظرم اختلاف طبقاتی داشتیم و همسرم شغل چندان مناسبی نداشت . اون موقع من در گیر و دار عشق بودم و این چیزها اصلا برام مهم نبود همه تفاوتها رو می دیدم اما اصلا برام اهمیتی نداشت . و الان آرزو می کنم که کاش بابام اینقدر روشن فکر نبود و همه چیز رو به عهده خودم نمی ذاشت اون به من شرایط رو گفت و گذاشت خودم تصمیم بگیرم و الان من از تصمیمم راضی نیستم .
فقط سفارش من درین شرایط اینه که عاقلانه تصمیم بگیر احساسات زمانی پایدار هستن که عقل و تصمیم گیری صحیح پشتشون باشه .
برات آرزوی خوشبختی و خوشحالی می کنم
-
RE: بابای مخالف
فقط فقط در صورتى با هاش ازدواج كن كه خونوادت صد در صد راضى شن جون نارضايتيه خونواده باعث ميشه
موقعيت اجتماعيتو تو خونه و بين فك و فاميل از دست بدى ايا تو به عنوان فردىكه كاملا خونوادتو ميشناسى جى فكر ميكنى فكر ميكنى كه بابات به اين وصلت راضى ميشه يا نه خودت بهتر ميدونى با شناختى كه ازشون دارى اكه خيلى با فشارى كردن و راضى نشدن كوتا بيا
-
RE: بابای مخالف
با سلام
در تایید صحبتای <مامان میم> دوباره با عقل خودت نه احساساتت شرایط رو بسنج و ببین ممکنه از چاله به چاه بیفتی
به فردی با شرلیط خودت چه مشاوره ای میدی خیلی خیلی بیشتر در مورد احمد تحقیق کن شا ید باهاش مخالف شدی احترام والدین رو به هیچ وجه از دست نده موفق باشی
-
RE: بابای مخالف
با سلام
همه جا عقل پشت چشم و احساس است .
مواظب باش . وهميشه مطمين قدم بردار.
اعتقاد . شغل . شخصيت . برخود . عنواين مهمي هستن در انتخاب همسر