چرا حال زن ها به موج شباهت دارد؟
روحیات و اخلاقیات خانوم ها به گونه ای است که قابل پیش بینی نمی باشند.دقیقا مانند موج دریا که در لحظه ای آرام و در آرامش و لحظه ای دیگر خروشان و در تلاطم.شناخت این روحیات می تواند به بهبود روابط زوجین کمک کند
خانومانه
زن ها به موج شباهت دارند.یک زن وقتی احساس کند که کسی دوستش د ارد،عزت نفس او چون امواج خروشان دریا بالا و پایین می رود.وقتی احساس خوبی دارد به اوج می رسد اما کمی بعد ممکن است بی مقدمه روحیه اش تغییر کند.امواجش فروکش کند اما این فروکش کردن هم موقتی است. وقتی به قعر می رسد، ناگهان تغییر روحیه می دهد و بار دیگر نسبت به خود احساس خوبی پیدا می کند و خود به خود امواجش مجددا به جایگاه نخست خود صعود می کند.وقتی موج زن بالا می رود،احساس می کند که می خواهد عشق فراوانش را به همسرش اهدا کند اما وقتی نوبت به نزول می رسد تهی بودن درون خود را احساس می کند و نیاز دارد مجددا از عشق لبریز شود.حرکت از قعر به اوج زمان مناسبی برای خانه تکانی است.اگر زن احساسات منفی خود را سرکوب کرده باشد و یا هنگام حرکت صعودی خود را منکر شده باشد،در این صورت به هنگام نزول،او احساسات منفی و نیازهای تحقق نیافته اش را تجربه می کند.در شرایط نزول زن بیش از هر زمانی می خواهد درباره مسائل خود حرف بزند و دیگران به سخنان او گوش فرا دهند.توانایی یک زن در داد و ستد عشق اغلب بازتابی از احساس او نسبت به خویشتن است.وقتی او نسبت به خود احساس خوبی نداشته باشد نمی تواند پذیرنده شوهرش باشد و از او قدردانی کند.وقتی زن در شرایط نزول و در قعر فرو می رود در زمینه های عاطفی با مشکلاتی رو به روست.وقتی موج او فروکش می کند آسیب پذیرتر است و به عشق بیشتری نیاز دارد.مهم این است که همسر او بداند و درک کند که او در این مواقع چه نیازی دارد.در غیر این صورت شوهر ممکن است تقاضا و توقعات غیر منطقی داشته باشد.
وقتی مرد عاشق زنی می شود، زن با عشق می درخشد و شکوفا می شود.اغلب مردان به اشتباه گمان می کنند که این درخشش باید برای همیشه دوام بیاورد.اما انتظار درخشش همیشگی از زن به این می ماند که انتظار داشته باشیم هوا هرگز تغییر نکند و خورشید همیشه بدرخشد.زندگی پر از آهنگهای موزون است.شب و روز،سرما و گرما،تابستان و زمستان،بهار و پائیز،ابری و صاف
به همین شکل در روابط زناشوئی مردان و زنان ادوار و آهنگ های مخصوص به خود را دارند.مردان ابتدا خود را به عقب می کشند و بعد به زن نزدیک می شوند،در حالی که زنان در دوست داشتن خود و دیگران فراز و نشیب دارند.مرد گمان می کند که تغییر ناگهانی روحیه زن صرفا با رفتار او رابطه دارد.وقتی زن خوشحال است مرد خوشحالی او را به حساب خود می گذارد و وقتی ناراحت است بار دیگر مرد خود را مسئول می داند.ممکن است مرد بشدت احساس یاس و ناراحتی کند زیرا نمی داند که چگونه شرایط را باید بهبود ببخشد.وقتی زن خوشحال به نظر می رسد مرد گمان می کند که وظیفه اش را به خوبی انجام می دهد.اما دقایقی بعد که شادی زن تمام می شود مرد حیرت می کند زیرا فکر می کرده که وظایفش را به خوبی انجام داده است.
اگر مردی به این خصوصیت موجی بودن حال زن پی نبرد.در واقع باید بداند که سعیش برای ثابت نگه داشتن روحیه زنش کاری بیهوده است.بسیاری از مردان به اشتباه می خواهند مانع از این حرکت صعودی و نزولی همسرشان شوند.در حالیکه نمی دانند وقتی زنی به چاه خویش فرو می رود تا به انتهای آن نرسد نمی تواند از آن خارج شود.مرد در این موقع باید بداند که زنش در این شرایط بیشتر به احساس همدلی و عشق وعلاقه نیاز دارد و نباید با ذکر دلیل و توصیه او را از چاهش بیرون بکشد.زنی که در حال فرو رفتن در چاه است تنها چیزی که نمی خواهد این است که کسی به او بگوید و دلیل بیاورد که چرا نباید به درون چاه برود.به جای آن زن به کسی احتیاج دارد که به هنگام فرو رفتن در چاه همراه او باشد.وقتی احساساتش را مطرح می سازد به سخنان او گوش فرا دهد و با شرایط همدردی کند.حتی اگر مردی نداند که چرا زن احساس در هم شکستگی می کند می تواند به او محبت کند،به او عشق بورزد و از او مراقبت نماید.
چه موقع رفتار زن ها مردان را گیج می کند؟
ممکن است مردی شاکی باشد که در زمانی که همسرم به قعر چاه ذهن خود فرو می رود من تمام تمرین و سعیم را از قبل کرده بودم که در اینگونه مواقع به حرفش گوش کنم .تمام سعیم را کردم که در آن هنگام فقط شنونده باشم و در مقام توصیه یا پیشنهاد به او حرفی نزنم.بعد از گذشت مدتی نه تنها حال همسرم بهتر نشد بلکه بسیار ناراحت شد.و کمترین نشانه ای از بهبودی در او پدیدار نشد.در واقع مردان نمی دانند وقتی زن به چاهش فرو میرود اگر احساس کند مورد حمایت قرار دارد لزوما بی درنگ حالش بهتر نمی شود.حتی ممکن است بر ناراحتی او افزوده شود اما این نشانه ای است که احتمالا حمایت شوهر به زن کمک می کند.حمایت مرد سبب می شود که زن سریعتر به قعر چاه برسد و چون به قعر رسید بهبود می یابد و روحیه بهتری پیدا می کند.زن برای اینکه چاه را ترک کند ابتدا باید به قعر آن برسد.وقتی زنی از درون چاه بیرون می آید بار دیگر به موجودی دوست داشتنی تبدیل می شود.مرد معمولا این تغییر مثبت را درک نمی کند.مرد معمولا گمان می کند آنچه اسباب ناراحتی زن او را فراهم ساخته حالا به کلی بر طرف شده است.وقتی زن به درون چاه ذهن خود می رود مسائل وجودی او رخ می نمایند.این مباحث با روابط زناشوئی او سر و کار دارد.
زن و مرد نمی دانند که نیازهای احساسی متفاوتی دارند و بنابراین نمی توانند از یکدیگر حمایت کنند.مردان و زنان در روابط زناشوئی خود آنچه می خواهند ارائه می دهند.هر دو به اشتباه گمان می کنند که دیگری امیال و نیازهایی مشابه آنها دارد و به همین دلیل هر دو ناراضی می شوند و از یکدیگر رنجش به دل میگیرند.مردان و زنان هر دو احساس می کنند که در ازا آنچه از خود مایه میگذارند نصیبی نمی برند.هر دو احساس می کنند که طرف مقابل آنها حق آنان را ادا نمی کند و حال آنکه در واقع هر دو عشق خود را ارزانی یکدیگر می کنند،اما نه به آن شکل که لازم است.به عنوان مثال وقتی زنی از خود مهر و عشق نشان می دهد احساس می کند که دوستدار و مهرورز ظاهر شده است.این میتواند برای مرد ناراحت کننده باشد ممکن است خود را تحت کنترل و سلطه ببیند.زن هم گیج می شود زیرا اگر این حمایت را از او دریغ نکنند تشکر و قدردانی میکند.بنابراین تلاش او برای محبت کردن در بهترین شکل نادیده گرفته شده است.به همین شکل مردان نیز احساس می کنند که مهر می ورزند اما طرز ابراز محبت آنها ممکن است احساس بدی به زن بدهد.ممکن است زن احساس کند که از او حمایت لازم به عمل نمی آید.
مطالب مرتبط با این موضوع که شاید علاقه مند به خواندنش باشید:
چرااینطور به نظرمیرسدکه مردهادرمقایسه با زن ها کمتربه عشق و روابط اهمیت میدهند؟
