-
من از همدردی یاد گرفتم که مشکلات زناشویی و ازدواج و روابط دختر و پسر و... چیه که اونها رو تو زندگی خودم تکرار نکنم.
من از همدردی یک شوهر خوب بودن رو یاد گرفتم ، الان میدونم که میتونم زنم رو خوشبخت کنم
میدونم نباید بهش خیانت کنم ، باید بهش محبت کنم ، نزارم درش خلا های عاطفی ایجاد بشه ، از محبتش سو استفاده نکنم ، کاری نکنم اون حس کنه داره بیشتر از من محبت میکنه ، در مقابل غر ها و عصبیت هاش صبور باشم ، سیگنال هایی که میفرسته رو زودتر درک کنم و سعی کنم قبل از اینکه کار به جای باریک بکشه خودم اونها رو درمان کنم .
یاد گرفتم پیش مشاور رفتن بسیار خوبه ، چه قبل از ازدواج چه بعد از ازدواج ، یاد گرفتم برای ازدواجم حتما پیش مشاور برم تا اون هم مهر تایید بزنه
یاد گرفتم با دوست شدن های بی شمار دلیلی نمیشه زندگی خوبی هم داشته باشم !
یاد گرفتم چجوری خواستگاری برم ! تو خواستگاری چی بگم ، چجور دختری رو انتخاب کنم ( رو این مورد هنوز مشکل دارم ) ، نسبت به دخترها شناختم بسیار بیشتر شده ، نباید در خواستگاری دل ببندم ، نباید از روی احساس و ترحم کسی رو انتخاب کنم ، نباید از روی پیش داوری کسی رو انتخاب کنم ...
یاد گرفتم مشکلات اکثر مردم ، ناشی از : زیاده خواهیشون ، اراده ضعیفشون ، و عدم شناخت توانایی هاشونه ...
دارم سعی میکنم درکم رو از یه زندگی شیرین افزایش بدم و امیدوارم بتونم زن آیندم رو خوشبخت کنم :72:
-
سلام به همه ی دوستان عزیز همدردی
بهترین درسی که از همدردی گرفتم:
--رفتار ولحن خوب باسرعت خیلی بیشتر از آنچه ما فکر می کنیم فراگیر می شه...(توی تالار اکثردوستان بسیار زیبا حرف میزنند) پس به خوبی ها ادامه بدیم...
--به همههه حق بدهیم جایی باشند که اکنون هستند، وبدانیم که به اندازه ی خود در جایی که قراراست در آینده باشند سهیم هستیم...
با آرزوی تمام خوبی ها برای دوستان عزیزم در تالار همدردی ....:72::43:
-
من خیلی چیزها (30-40 تا :tennis: ) یادگرفتم ...یکیش این که عینا میخوام نقل کنم:
واقعیت اینست چون ما هیچ وقت از بچگی یاد نگرفته ایم به زندگی بسان یک مسئله خطیر و دائمی نگاه کنیم و سرسری به بازی با آن مشغول بوده ایم ، وقتی متوجه می شویم که خیلی مهم هست و ما آمادگی نداریم، بدیهی هست می ترسیم و نگران می شویم.
اما وقتی شروع به یادگیری روش جدید زندگی می کنیم. تازه لذت پرواز را می آموزیم. و هر چه بالاتر می رویم ، آنچه که امروز برایمان بزرگ و مهم هست ، کوچکتر می شود.
-
نمی شه گفت یاد گرفتم ، از همدردی دارم تلاش می کنم یاد بگیرم :
- راجع به اطرافیانم قضاوت نکنم.
- اول از هر چیز سهم خودم رو در بروز یک مشکل یا مساله شناسایی کنم و انرژی ام رو صرف اصلاح خودم دراون زمینه داشته باشم.
- نگرش و بینش ما به زندگی تعیین کننده هست که در جریان زندگی با تمام مشکلاتش فردی قوی ظاهر شویم و یا آسیب پذیر.
- لذت بردن ازلحظه لحظه های ناب زندگی در سخت ترین شرایط .
- پذیرش همسرم همونجوری که هست ، دیدن نقاط قوتش و قوت گرفتن از آن و پذیرش نقاط ضعف ایشون و لذت بردن از تلاشی که در جهت سازگاری باعث بروز یک قوت در من می شه واثر گذاری غیر قابل انتظاری که به مرور روی همسرم مشاهده می کنم.
- چگونه بهترین تعبیر را می شه راجع به وقایع پیرامونمون داشته باشیم و آرامشی سهل الوصول را نصیب خودمون و اطرافیانمون کنیم.
-
- عدم یاد آوری و کنترل ذهن نسبت به وقایع تلخ زندگی سهم به سزایی در به وجود آمدن آرامش شخصی و درنتیجه عملکرد درست فاقد هر گونه واکنش احساسی دارد
.- چگونه خودم را با تمام نقاط ضعفم دوست داشته باشم .
-
درود
بهترین درسی که از همدردی گرفتم صبر بود که در ورای اون آرامش وجود داره؛ آرامشی که استرس، اضطراب و ترس در اون بی معنیه .
هر چند خیلی طول کشید به این جا برسم و هنوز هم جای کار بسیار داره اما خیلی با یکم فروردین نود وسه، روزی که مثل روز های بی معنی قبل پر از سردرگمی بودم و اولین بار با این جمع آشنا شدم، فرق کردم.
یه مورد دیگه؛
یکی از ویژگی های آدمای افسرده حسرت خوردن از روزای از دست رفته است و جالبه که چون حس می کنند زمانی که باید برای تغییر کردن بذارند رو باید روی یه کار مفیدتری وقت میذاشتند، تغییر رو شروع نمی کنند چون فکر می کنند بعدا بازم افسوس می خورند که چرا اون کار مفید تر رو انجام ندادند . زمان میگذره نه تغییر می کنند نه کاری انجام می دند و بازم افسوس زمان از دست رفته رو می خورند و این چرخه مدام تکرار میشه.
شاید روند زندگی من می تونست جور دیگه ای باشه ولی الان در این نقطه ای که هستم افسوس و حسرتی با من نیست. اینو گفتم برای اونایی که نشستند فقط نگاه می کنند و منتظر یه ناجی یا معجزه هستند! شاید دم دست ترینش ازدواج باشه، مطمئنا روش خوبی نیست، چون وقتی پایه های روانی مناسبی نداشته باشیم همونا رو منتقل می کنیم به زندگی مشترک و نهایتا زندگی ای شبیه زندگی قبلیمون می سازیم.
بدرود
-
سلام دوستان عزیزم:72:
مدت هاست یه تجربه و درسی از زندگی کرفتم که به نظرم خیلی مهم هست
چیزی که با گوشت و پوستم دیدم و حس کردم
تو این بیست و چند سال چیزی که شاید قبلا نمیدونستم این بود که طلاق چقدر قبح داره
ولی با مسایلی که دیدم و به عنوان کسی که یکی از نزدیک تریناش درگیرش شد دارم میگم
باید فکر طلاق رو از ذهن بیرون کرد تا بشه به راه های دیگه فکر کرد
فکر کردن به جدایی ، نشتی انرژی و زندگی هست.
مثل یه شاخه که وقتی از یه طرف قطعش میکنی سعی میکنه از طرف دیگه به خودش فشار بیاره و اخرش جوانه میزنه به هر سختی ای که هست بلخره شکافته میشه و باز سبزتر و سبزتر....
دوستان عزیز این تجربه مهمیه که بجای فکر کردن به جدایی تمام تلاشتونو بذارین برای ساختن و یا اکتفا کردن به حداقل ها...
قرار نیست همه چی عالی باشه تو زندگی مشترکتون سعی کنید بسازید
و بعد از طلاق هم فکر نکنید موقعیت عالی دارین
پس سختی تو خونتون رو ترجیح بدین به سختی بعد از طلاق.
خیلی میبینم تو تالار که دوستان پیگیر طلاق هستن و جوری حرف میزنن که انگار بعد طلاق میخوان یه نفس راحت بکشن
اصلا اینطور نیست
به طلاق فکر نکنید تا خوبی ها ، دوستی ها بینتون جاری بشه
مخصوصا کسانی که فرزندانی هم دارید به خودتون و عزیزانتون فکر کنید
با طلاق به خانواده هاتون هم آسیب میزنین
مطمان باشین خودتون بیشتر متضرر میشین...
چو غنچه گرچه فرو بستگیست کار جهان تو همچو باد بهاری گره گشا می باش
:72:
-
من از همدردی یاد گرفتم که بیاموزم.
یاد گرفتم که صبور باشم.
یاد گرفتم مهربان باشم.
-
سلام
_توکل بر خدا و داشتن ایمان قوی و امید داشتن خیلی از مشکلات را حل خواهد کرد
_یاد گرفتم هر قدمی که برای کمک به دیگران بر می دارم بدون توقع و فقط برای رضای خدا باشد
_یاد گرفتم مرثیه سرایی نکنم
_دیگران را نمی توانم تغییر دهم اما خودم را می توانم تغییر دهم
_ یاد گرفته ام اراده ام را تقویت کنم و از هوای نفسانی ام پیروی نکنم
_اول اینکه سعی کنم چیزی مرا ناراحت نکند اما اگر خدایی ناکرده از کسی ناراحت شدم همان لحظه سریع جوابش را ندهم بگذارم آرام که شدم منطقی با او صحبت کنم
_روی موضوع کنترل احساس من خیلی دارم روی خودم کار می کنم و پیشرفت را احساس می کنم (بعضی وقت ها از دستم در میره ولی در کل از پیشرفتم راضی ام)
_شاکر نعمت های فراوانی که خدا به من داده است باشم و غصه ی نداشته هایم را نخورم
_این موضوع را فهمیدم که نسبت به مشکلاتی که اعضای همدردی دارند مشکلات من اندازه ی یک قطره هم نمی شود...(ان شاءالله گرفتاری همه ی گرفتارها برطرف شود.آمین)
_قضاوت نکنم
_مهارت های ارتباطی را یاد گرفتم همدلی را یاد گرفتم که خیلی در زندگی زناشویی و خانوادگی ام پر کاربرد هست
باز هم هست بعدا عمری باقی ماند خواهم گفت
:72::72:
-
اگر درخواست از بزرگ تر و راهنمایت داری و نپذیرفت زیاد بر آن پافشاری و پیله نکنم شاید خیر و صلاح این باشد.
از موضوعی که ناراحت می شوم سریع پاسخ ندهم چون بعدش آرام می شوم و پشیمان از حرف هایی که زدم و دیگر فایده ندارد.
هر وقت رنجیدم هیچ کاری نکنم و فقط با خدا راز و نیاز کنم و سوره حمد را بخوانم(این را من امتحان کردم شما هم امتحان کنید متوجه می شوید به طور شگفت انگیزی آرام می شوید)