ترديد در معيار زيبايي براي ازدواج با اين دختر خانم
سلام
قبل از هر چي واقعا از همه دوستان بخاطر اينكه بيشتر از اين نتونستم جست و جو كنم و تاپيك مجزا ايجاد كردم عذرخواهي مي كنم چون واقعا اضطرار زماني دارم ...
بصورت خلاصه مشكلم رو شرح ميدم ، به اميد اينكه اينجا و راهنمايي شما بزرگواران خط بطلاني رو همه ترديدهام باشه ، شايد گفتن اين نكته هم لازم باشه كه تموم سلاح هام رو زمين گذاشتم و و هيچ دليلي براي بالا و پايين بردن خودم ديگه نمي بينم و تنها ميخوام حقيقت رو بدونم !
پسري به شدت درسخون و تا حدي زيبا از خونواده متوسط رو به پايين كه همه آينده روشني رو براش پيش بيني مي كردن ! پدرم معتاد شد ، خانواده تا مرز فروژاشي رفت ، تا چشم باز كردم ديدم درگير شوك درماني و داروهاي اعصاب به دليل دو بار خودكشي ناموفقم هستم ! بار دوم با خدا عهد كردم اگر زنده موندم تا آخر اينبار خواهم جنگيد ! داراي اعتماد به نفس و عزت نفس به شدت پاييني بودم اما چون اهل مطالعه بودم شروع كردم به خوندن و مطالعه در باب روان و انسان ، روز به روز بهتر شدم تا به امروز رسيدم ، اين پيشينه من بود !
مدتي هست حدودا يكسال و نيم قصد ازدواج دارم ، حدود 7-8 جا تا الان رفتم خواستگاري و هر كدوم به دليلي اوكي نشد ، چند تايي هم از طريق سايت هاي همسريابي باهاشون آشنا شدم و همون صحبت هاي اوليه به توافق نرسيديم يا همون جلسه حضوري ك اول همديگه رو ديديم از هم خوشمون نيومد ...
گذشت تا حدود يه ماه پيش از طريق يك سايت همسريابي يا خانمي از روستاهاي اطراف شهرمون آشنا شدم ، تو چيزاي اوليه باهم توافق داشتيم اولين چيزي كه تو برخورد با اين خانم به شدت توجهم رو جلب كرد سطح شخصيت ، شعور و درك بالاي اون بود ، عكس همديگه رو ديديم عكس چندان هيجان زده و ذوق زدم نكرد گفتم عكس گوياي همه چيز نيست زيبايي توي راه رفتن و لحن صدا و نگاه و ... هم هست ! باهم قرار گذاشتيم و اومد شهر ، البته به مامانش مساله رو گفته بود . وقتي ديدمش يك چادر عربي سرش بود از عكسش بهتر بود اما همچنان هوش از سرم نبرد ! تموم دخترهايي كه تو اين مدت باهاشون آشنا ميشدم اگه همون اول از ظواهر جسمي شون خوشم نمي اومد ادامه نميدادم ، اما اين يكي رو نتونستم دلم ميخواست بيشتر حرف بزنم باهاش ، چند باري همديگه رو ديديم باز ، البته با دوم زن داداشم هم كه حكم خواهر رو داره برام همراهم بود در واقع به نمايندگي از مادرم اومده بود ، اونم گفت دختر خوبيه و واقعا ديگه تصميمت رو قطعي كن ! گذشت تا چند روز پيش رفتم خواستگاريش ، خونواده اونا به شدت ازم استقبال كردن و كلا جو راحتي توي همين جلسه اول آشنايي داشتيم ، خلاصه كنم هر جور نشستم حساب كردم ديدم اين دختر از نظر اخلاق و روحيات خيلي به من نزديكه و واقعا با شخصيت هست تا جايي كه حتي تونستم ماجراي خودكشي و افسردگيم رو هم براش بگم ، قبول كرد و گفت براي هر كسي امكان داشته پيش بياد ، گفتم داروي ضدافسردگي مصرف مي كنم گفت مشكلي نداره خودم كمكت مي كنم بزاري كنار ! و ... همه جوره كنار اومده باهام ، گفتم من زن چاق دوست ندارم و اضافه وزن داري گفت خودمم خوشم نمياد و از فردا ميرم باشگاه و وزن كم مي كنم و ... ، اما اما اما اين دختر از نظر اجتماعي ، شخصيتي ، خونواده ، پوشش و ... تقريبا 80-90 درصد هموني هست ك ميخوام ! اما در مورد زيبايي حقيقتا اوني نيست كه آرزوش رو داشتم هميشه يعني از نظر زيبايي 60 درصد ملاك ها و تصورات ذهنيم رو داره ! با چند تا بزرگتر مشورت كردم ميگم داري وسواسي ميشي خداييش بد نيست ، نمي دونم چيكار كنم ، من دختر هم قد خودم و با وزن متوسط يا حتي لاغر و صورت كشيده ميخواستم اين اما قدش 20 سانت از خودم كوتاه تره (خودم متوسطه) و يه كم چاق و صورت گرد داره ! اصلا ديگه نمي فهمم چي دارم ميگم خواهشا راهنماييم كنيد ! از طرفي اون دختر خيلي به من دل بسته نميخوام با احساسش بازي كنم و بدتر اينكه زندگيش رو با ازدواج خراب كنم