نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان.
شوهرم موقع عصبانیت هرچیزی که جلوش باشه پرتاب میکنه اوایل کتکم میزد اما الان خودشو میزنه وزخمی میکنه .ازوقتی مادرش بهش گفته دست روزنت بلندکردی شیرم حلال نباشه. با چاقو .اون سری روی سرش با میز اینقدرضربه زد که وسط سرش شکافته شد.به نظرتون به خونواده اش بگم؟به خدا بدبختم .لطفا راهنمایی ام کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehraz2
اینجوری که مشخصه ایشون تعادل روانی نداره
شما بطور غیر مستقیم و پنهانی به خانوادش رو در جریان بزار وتاکید کنید که خودش بو نبره که شما بهشون آمار دادید
چون اینجوری پس فردا هر اتفاقی بیوفته میگن شما چرا چیزی نگفتید و...
سعی کنید کسی که تو فامیل یا خانواده ایشون هست که معتمده و ایشون ازشون حرف شنوی داره چراغ خاموش صحبت کنید و از این طریق پیگیری کنید
منتظر باشید تا حالا دوستان دیگه هم بیاین راهنمایی کنن
ایشون باید مشاوره بره
این تا اینجا بقیه
ممنونم ببخشیدیکی ازهمکارهاش که تقریبامیانسالندواشنای دورمون هست میتونم بهشون بگم ؟اخه خیلی حرف شنوی داره ازش ویه جورهایی شوهرم بهش مدیونه.البته اینوبگم پدرشوهرم هم همین اخلاقهاروداره دیکتاتور ومردسالار.فکرنمیکنم با گفتن موضوع به خانواده مشکل حل بشه فقط درحداطلاع رسانی خوبه که درجریان باشندازطرفی احساس میکنم ضعف نشون دادم که بهشون بگم.اما ازاخلاق پسرشون خبردارند.
مهراز خانم ظاهرا وساطت مادر همسرتون در مورد رفتار بد ایشون با شما موثر بوده بنابر این بهتره در این مورد خاص هم با ظرافت و با ابراز نگرانیتون نسبت به سلامتی همسرتون از ایشون کمک بگیرید و فعلا پای غریبه ها را به زندگیتون باز نکنید
سلام عزیزم. شوهر من هم یکی دو مورد بوده که خود زنی داشته ولی نه در این حد.
اول بگو ببینم مشکلتون در چه موردیه؟ یعنی هر سری با هم بحثتون میشه این کار رو میکنه؟
فکر کنم بهترین راه این باشه که شوهرتون به یه زوانپزشک مراجعه کنه. شوهرت باید بفهمه که رفتارهاش عادی نیست.
یه موفعی که رابطتتون با هم خوبه بااهاش حرف بزن بگو عزیزم من خیلی نگرانتم. ارش خواهش کن خودشو به یه روانکاو نشون بده.
منتظر حواب سوالم هستم. بهم بگو چه مساله ای باعث میشه اون خودزنی کنه؟ مساله ناموسیه؟ یا اینکه سر کوچک ترین مشکلی تعادلشو از دست میده؟
قبل از اینکه حرفی بزنی یا کاری انجام بدی اول خوب فکر کن ببین همسرت ناراجت میشه یا نه. الان به تنها چیزی که باید تمرکز کنی سلامت شوهرته.
فکر کن اون یه بیماره. پس باید یاد بگیری جطوری باهاش برخورد کنی عزیزم.
ممنونم ازشماها.نارجیس عزیز اصلا ناموسی نیست مثلا یه زمینی من با پول خودم خریده بودم هنوزکلش به نامم نشده میگه پول طرفو بدیم چون بهش اعتماد کامل داره من گفتم بابااین دوره زمونه خطرناکه اما 2 بارکه گفتم سوختم ازرفتارهاش.اصلا مشکل ما نه ناموسیه نه اعتیاد و....فقط مشکلات پیش پا افتاده.کلا یه چیزی رو 2 باربیشتربهش بگم قاطی میکنه .احساس میکنم منو به عنوان یه مشاورقبول نداره میگه عقل زنها ناقصه.بااینکه ازلحاظ مدرک وپست کاری ازش بالاترم اما هیچ وقت به روش نیووردم خودش تو دعواها میگه هیچ پوکی نیستی؟داغونم به خدا .همه بهم میگن لاغرشدی چرابچه نمیاری؟اینقدرکه غصه میخورم فقط میخوام یه ماه نبینمش
دوستان گرامی لطفابیشتر راهکاربه من نشان بدیدممنون
سلام
نماز روزه تون قبول باشه
من تجربه خیلی زیادی ندارم ولی وقتی خودمو جای همسر شما قرار دادم به این نتیجه رسیدم که شاید مشکل اصلی شما مربوط بشه به اینکه شوهرتون اقتدار و جایگاه خودشو در خانواده در خطر میبینه و به خاطر اینکه موقعیت شغلی شما از اون بالاتره و یجورایی استقلال مالی و فکری دارید فکر میکنه که اقتدار لازم رو نصبت به شما نداره برای همین سعی میکنه حرف خودشو که حتی غلط هم باشه به کرسی بنشونه وقتی نمیتونه با صحبت کردن شمارو قانع کنه و کم میاره و نمیدونه چکار کنه رفتارش تغییر میکنه و سعی داره با دعوا و خود زنی حرفشو به کرسی بنشونه
بهترین کار اینه که شما این حس رو بهش منتقل کنی که بهش وابسته هستی
مثلا توی کارات به جای اینکه شما بیشتر مشورت بدی سعی کن بیشتر ازش مشورت بگیری و به حرفش گوش کنی،اگه جایی میخوای بری ازش بخواه که برسونت، در انتخاب لباس ازش نظر و کمک بخواه، حتی در باز کردن قوتی کنسرو هم ازش کمک بخواه و....
وقتی که احساس اقتدار در شوهر شما تقویت شد دیگه جایگاه خودش رو درخطر نمیبینه و کمتر بانظرات شما مخالفت میکنه
ان شاءالله که مشکلاتتون حل بشه
موفق باشید
یاعلی...
سلام واحترام ممنون ازپاسخ ریزبینانه شما .حتما راهکارهای شما رارعایت خواهم کردم.متشکرم