نیاز به ازدواج مثل تشنگی هست آیا فراموش کردنی هست؟!

سلام.دلم خیلی گرفته لطفا راهنماییم کنید,حتی نصیحت!و دنیای واقعی نمی تونم با کسی در میون بذارم.پناه اوردم به اینجا.فضای مجازی
خسته شدم,از این وضعیت ..:47::54:
پسرها می تونن راحت به خانواده شون اعلام قصد یا میل به ازدواج کنن ,از هر دختری خوششون بیاد ,بهش بگن, ,ولی..ولی.دختر نه ..فرض کنید در حال حاضرهیچ خاستگاری موجود نیست. (با قبلی ها هم به تفاهم نرسیده)اما به شدت نیاز داره..(ببخشید که گفتم!می دونم دختر حق نداره ازین حرفا بزنه)نمی تونم خودم و گول بزنم,با فعالیت زیاد فراموشش کنم! ادم هرچقدر هم سرگرم باشه ,تشنگی اش رو از یاد نمی بره! یعنی نمیشه..حتی امتحان کردم..
فکر می کردم میشه با یک نفر مناسب دوست شد تا ازدواج . ولی خسته شدم از این پسرهای بی ارزش(دور از جون اقایون اینجا)که فقط رابطه می خوان یا وقت کشی..(دوست داشته شدن رو هم نمی خوان چ برسه به دوست داشتن)
حالا این دختر چیکار کنه..(با توجه به اینکه خدا گفته تنها راه نیازش.ازدواجه ولی کسی موجود نیس)صبورانه منتظر سرنوشت بمونه تا مو هاش سفید شه؟بیفته به گناه و عذاب وجدان؟...دلم براش می سوزه
منو یادتون نره:203:

با سلام و احترام
ما طی سالیانی که در همدردی فعالیت می کنیم. این مورد به زبانهای مختلف پرسیده شده است و ما جواب را به شکلهای مختلف بیان کرده ایم.
اصل مشکل و نگرانی و نیاز قابل انکار نیست. اما در این شرایط یک دختر خانم چه باید بکند؟
1 - آیا دختر تن به دوستی های فریبنده ای بدهد که با پرچم ازدواج می آیند جلو ، اما با بهانه های مختلف لذت خودشون را هدف قرار داده اند؟ (لینک مرتبط : http://www.hamdardi.net/thread-32558.html)
2 - آیا دختر فقط صبر کند و صبر کند و صبر کند؟
3 - آیا دختر اشتغالاتی در زندگی خود ردیف کند، اهدافی تنظیم کند؟ سرگرمی و علاقمندیهای خاصی را تدوین کند؟ با خانواده و فامیل تعامل کند؟
4 - انرژی خود را جهت کسب علم و کسب مهارتها بگذارد؟
5 - افسرده شود، گریه کند، ناامید شود؟
6 - یا .....


در واقع پیشنهادهایی که ما نسبت به دختر خانمها داریم مجموعه متنوعی هست که شامل یک بسته و پکیج هست. که به نوعی باید با هم لحاظ شود.

در این مجموعه :
1 - صبر و توکل و دعا هست.
2 -برنامه ریزی برای تفریح و شادی هست.
3 - بسط دادن علاقمندی ها و ارتباطات با دوستان و فامیل هست.
4 - برنامه ریزی برای تحصیل، اشتغال و رشد هست.
5 - هدف گذاری های مهم در زندگی هست.
و از همه مهمتر مهارتهایی که کمک می کند بستر همسرگزینی تسهیل شود باید آموخته شود و با توجه به شرایط هر دختر بعضی این مهارتها تقویت هم بشود.
ما به عنوان نمونه در مقاله ذیل به عنوان نمونه به بعضی این تسهیل کننده ها اشاره کرده ایم که با اجرای بعضی آنها برای هر دختری، قدمی مثبت می تواند باشد. تا شرایط ازدواج بهتر برایش فراهم شود.
40 موضوع موثر در پیدا کردن شوهر ؟!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gabriana

...پسرها می تونن راحت به خانواده شون اعلام قصد یا میل به ازدواج کنن ,از هر دختری خوششون بیاد ,بهش بگن...

---

ببخشيد شما فقط يک بعد قضيه رو مي‌بينيد،

بيچاره پسر هزار و يک تا مشکل و مانع داره براي ازدواج، بايد کار خوب داشته باشه، پس انداز، بيمه، خانه، وووو

ولي دختر چي؟ اينا اصلا براي دختر مطرح هست؟

خب حالا اون پسر که اينا رو نداره از هر دختري خوشش بياد چطور بياد راحت اعلام کنه؟؟!! http://axgig.com/images/84076167471150423590.gif

سلام
شاید حرفهای من راهکار نباشه ولی حس میکنم دلت رو اروم کنه
من هم مثل شما مجردم با این تفاوت که من یه مورد بسیار عالی داشتم که خودمم باورم نمیشد که اینقد خوش شانس باشم و خانواده خاستگارم هم از من خیلی خوششون اومده بود ،یه حس خیلی عجیبی داشتم باور کردنی نبود ،داشتم ادای ملکه ها رو در میوردم که همه چی رو سرمون خراب شد ،منی که داشتم به خوشبختیم فکر میکردم الان دارام غم و غصه هام رو تحمل میکنم ،الان دارم ناراحتی هایی رو تجربه میکنم که هیچ وقت فکرشو نمیکردم ،اینقد اتفاقات بد زندگیم زیاد شدن که انگار راهی چز سکوت نیست ،انگار تمام توانم گرفته شده ،هنوزم باورش سخته باور کردن این همه ناراحتی که سهم من شده
شرایط توی خونه امون اینقد بده که فکر میکنم اگر ازدواج کنم و دور شم از اونجا دیگه هیچ وقت برای لحظه ای برنمیگردم ،اینقد زندگیم پر ماجرا شده که بعضی اوقات فکر میکنم اینا واقعینننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟
حالا همه چیز یه زندگی معمولی برام ارزو شده منی که برای ایندم کم نمیخواستم ،الان .............
فکر میکردم خیلی حرف دارم برات بزنم ولی حتی حرفامم یادم میره

- - - Updated - - -

سلام
شاید حرفهای من راهکار نباشه ولی حس میکنم دلت رو اروم کنه
من هم مثل شما مجردم با این تفاوت که من یه مورد بسیار عالی داشتم که خودمم باورم نمیشد که اینقد خوش شانس باشم و خانواده خاستگارم هم از من خیلی خوششون اومده بود ،یه حس خیلی عجیبی داشتم باور کردنی نبود ،داشتم ادای ملکه ها رو در میوردم که همه چی رو سرمون خراب شد ،منی که داشتم به خوشبختیم فکر میکردم الان دارام غم و غصه هام رو تحمل میکنم ،الان دارم ناراحتی هایی رو تجربه میکنم که هیچ وقت فکرشو نمیکردم ،اینقد اتفاقات بد زندگیم زیاد شدن که انگار راهی چز سکوت نیست ،انگار تمام توانم گرفته شده ،هنوزم باورش سخته باور کردن این همه ناراحتی که سهم من شده
شرایط توی خونه امون اینقد بده که فکر میکنم اگر ازدواج کنم و دور شم از اونجا دیگه هیچ وقت برای لحظه ای برنمیگردم ،اینقد زندگیم پر ماجرا شده که بعضی اوقات فکر میکنم اینا واقعینننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟
حالا همه چیز یه زندگی معمولی برام ارزو شده منی که برای ایندم کم نمیخواستم ،الان .............
فکر میکردم خیلی حرف دارم برات بزنم ولی حتی حرفامم یادم میره

آوا...

میشه بیشتر توضیح بدی چی شده؟

سلامfaezeh-66عزیز،فکر میکنم توی این تاپیک به مشکل gabriana جان پرداخته بشه ،در مورد من مشکلاتی که وجود داره راستش راه حلی وجود نداره ،نمیدونم شایدم یه تاپیک باز کردم
هدفم از نوشته هام این بود که درسته که نیاز به ازدواج وجود داره ولی خب من خیلی نیازها دارم که رفع نشده و چیزایی هم که داشتم از دستم رفته ،امنیت ارامش احترام ازدواج این ها رو ندارم یا این که در سطح خیلی پایین تری
اینکه بعضی اوقات تو رفع نشدن نیازها خودتم تقصیری نداری ،اوضاع به نفع تو نمیچرخه ،البته امیدوارم اینجور نباشه و در مورد شما زندگی مطابق میلتون باشه
هر کس در مورد خودش اینو بهتر میدونه چه تغییری بیشتر لازم داره یا اینکه تغییرات انچنانی لازم نداره و گاهی اوقاتم شانس باید باهات یار باشه.

سلام دوستان جدید و قدیم...

دلم براتون خیلی تنگ شده.:43: شیدا جون ،فرشته اردیبهشت و صبوری و اقای خاله قزی......

اگه بخوام از وضعیت فعلیم بگم خداروشکر زندگی بسیار خوبی با همسری که بابتش از خداوند شاکرم دارم:43:

دوست عزیزی که تاپیک زدید منو دعوا نکنیا:58:

دوست عزیز چرا از بیان اینکه قصد ازدواج دارید شرمسار هستین .چند سالتون هست؟وضعیت شغلی و تحصیلیتون؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hadi99g

ببخشيد شما فقط يک بعد قضيه رو مي‌بينيد،

بيچاره پسر هزار و يک تا مشکل و مانع داره براي ازدواج، بايد کار خوب داشته باشه، پس انداز، بيمه، خانه، وووو

ولي دختر چي؟ اينا اصلا براي دختر مطرح هست؟

خب حالا اون پسر که اينا رو نداره از هر دختري خوشش بياد چطور بياد راحت اعلام کنه؟؟!! http://axgig.com/images/84076167471150423590.gif

---

خب بله این مورد هم هست..
ولی اینجا منظور من دختر یا پسری هست که از آب و گل در اومدن یعنی شرایطش رو دارن..هم درسشون تموم شده,سرکار میرن و...
من خودم تا وقتی دانشجو بودم یا بعدش که درسم تموم شده بود ولی هنوز کار پیدا نکرده بودم اصلا به ازدواج فکر نمی کردم ,با اینکه دخترم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
ما طی سالیانی که در همدردی فعالیت می کنیم. این مورد به زبانهای مختلف پرسیده شده است و ما جواب را به شکلهای مختلف بیان کرده ایم.
اصل مشکل و نگرانی و نیاز قابل انکار نیست. اما در این شرایط یک دختر خانم چه باید بکند؟
1 - آیا دختر تن به دوستی های فریبنده ای بدهد که با پرچم ازدواج می آیند جلو ، اما با بهانه های مختلف لذت خودشون را هدف قرار داده اند؟ (لینک مرتبط : http://www.hamdardi.net/thread-32558.html)
2 - آیا دختر فقط صبر کند و صبر کند و صبر کند؟
3 - آیا دختر اشتغالاتی در زندگی خود ردیف کند، اهدافی تنظیم کند؟ سرگرمی و علاقمندیهای خاصی را تدوین کند؟ با خانواده و فامیل تعامل کند؟
4 - انرژی خود را جهت کسب علم و کسب مهارتها بگذارد؟
5 - افسرده شود، گریه کند، ناامید شود؟
6 - یا .....



در واقع پیشنهادهایی که ما نسبت به دختر خانمها داریم مجموعه متنوعی هست که شامل یک بسته و پکیج هست. که به نوعی باید با هم لحاظ شود.

در این مجموعه :
1 - صبر و توکل و دعا هست.
2 -برنامه ریزی برای تفریح و شادی هست.
3 - بسط دادن علاقمندی ها و ارتباطات با دوستان و فامیل هست.
4 - برنامه ریزی برای تحصیل، اشتغال و رشد هست.
5 - هدف گذاری های مهم در زندگی هست.
و از همه مهمتر مهارتهایی که کمک می کند بستر همسرگزینی تسهیل شود باید آموخته شود و با توجه به شرایط هر دختر بعضی این مهارتها تقویت هم بشود.
ما به عنوان نمونه در مقاله ذیل به عنوان نمونه به بعضی این تسهیل کننده ها اشاره کرده ایم که با اجرای بعضی آنها برای هر دختری، قدمی مثبت می تواند باشد. تا شرایط ازدواج بهتر برایش فراهم شود.
40 موضوع موثر در پیدا کردن شوهر ؟!

---

اون مقاله رو خوندم .خیلی از مواردش رو دارم ..(تعریف از خود نباشه)
دختر فعالی ام ... این طوری نیست که بنشینم و دست روی دست بذارم فقط غصه بخورم.. ولی تازگی ها این نیازم هست که نمیذاره راحت باشم...

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ستیلا

سلام دوستان جدید و قدیم...

دلم براتون خیلی تنگ شده.:43: شیدا جون ،فرشته اردیبهشت و صبوری و اقای خاله قزی......

اگه بخوام از وضعیت فعلیم بگم خداروشکر زندگی بسیار خوبی با همسری که بابتش از خداوند شاکرم دارم:43:

دوست عزیزی که تاپیک زدید منو دعوا نکنیا:58:

خواهش میکنم......

دوست عزیز چرا از بیان اینکه قصد ازدواج دارید شرمسار هستین

چون انگار خوبیت نداره دختر ازین حرفا بزنه......
.چند سالتون هست؟وضعیت شغلی و تحصیلیتون؟

---

25
دانشگاه تموم شده و شغل خوبی هم دارم:203::18:

بنظر خودتان چرا اکنون نمی توانید ازدواج کنید؟؟؟
چون هیچ چیز بی دلیل نیست و دانستن دلیل اینکه چرا ازدواج نمی توانید بکنید به شما کمک خواهد کرد که راه درست را پیدا کنید...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gabriana

فکر می کردم میشه با یک نفر مناسب دوست شد تا ازدواج . ولی خسته شدم از این پسرهای بی ارزش(دور از جون اقایون اینجا)که فقط رابطه می خوان یا وقت کشی..(دوست داشته شدن رو هم نمی خوان چ برسه به دوست داشتن)

---

دوست گرامی شما باید این موضوع را در نظر بگیرید که این موضوع اصلا هیچ ربطی به بی ارزشی پسر ها ندارد دوستی با جنس مخالف یک روش و فرهنگ غربی است که در ایران رواج پیدا کرده بعضی از دختران فکر می کنند می شود کسی را دوست پسر خود دانست( فردی که کاملا وظایف یک همسر داشته باشد) و در عوض پسر هیچ گونه انتظاری از دختر نداشته باشد. اگر به مفهوم دوست پسر و دوست دختر که نوعی شریک زندگی شدن بدون اجرای مراحل قانونی است توجه کنید متوجه خواهید شد با ایجاد رابطه با یک جنس مخالف بر این اساس که گفتم در انتها با صمیمی تر شدن و ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی منجر به روابط جنسی خواهد شد این تناقض های فرهنگی برای بعضی از افراد کار را به جای رسانده که انها فکر می کنند می توانند هم زمان چند دوست جنس مخالف داشته و برداشت سلیقه ی از این موضوع که جهت مخالف برداشت شما هست منجر به این شده که بعضی از افراد از این نوع دوستی ها تنها رابطه جنسی را طلب می کنند .... و این ها همه از برداشت اشتباه از مفهوم دوست پسر و دوست دختر ایجاد شده که یک مفهوم کاملا غربی و نا هماهنگ با فرهنگ کشور ما است....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gabriana

فرض کنید در حال حاضرهیچ خاستگاری موجود نیست. (با قبلی ها هم به تفاهم نرسیده)اما به شدت نیاز داره..(ببخشید که گفتم!می دونم دختر حق نداره ازین حرفا بزنه)

نیاز به چی؟ نیاز جنسی؟ عاطفی؟

نمی تونم خودم و گول بزنم,با فعالیت زیاد فراموشش کنم! ادم هرچقدر هم سرگرم باشه ,تشنگی اش رو از یاد نمی بره! یعنی نمیشه..حتی امتحان کردم..

فکر می کردم میشه با یک نفر مناسب دوست شد تا ازدواج .

دوست بشید چیکار کنید؟ چه نیازی را رفع کنی؟

ولی خسته شدم از این پسرهای بی ارزش(دور از جون اقایون اینجا)که فقط رابطه می خوان یا وقت کشی..(دوست داشته شدن رو هم نمی خوان چ برسه به دوست داشتن)

فکر نمی کنم ربطی به بی ارزشی پسرها داشته باشه.
به نظر اونها هم دخترها فقط دوست می شن که برن خرید و رستوران و پیش دوستاشون پز دوست پسرشون را بدن و یه سری کارهای بی ارزش (از نظر پسرها)

ولی این تفاوت دو جنس هست
برای پسرها رابطه جنسی اولویت بالایی داره
دوست نمی شه که با شما بشینه کتاب بخونه یا شطرنج بازی کنه
این کارها را که در سطح بهترش می تونه با همجنسش انجام بده.


حالا این دختر چیکار کنه..(با توجه به اینکه خدا گفته تنها راه نیازش ؟؟؟.ازدواجه ولی کسی موجود نیس)صبورانه منتظر سرنوشت بمونه تا مو هاش سفید شه؟بیفته به گناه و عذاب وجدان؟...دلم براش می سوزه
منو یادتون نره:203:

---

من متوجه نشدم منظور شما از نیاز چیه؟
کدوم نیازتون؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط dariush233

بنظر خودتان چرا اکنون نمی توانید ازدواج کنید؟؟؟
چون هیچ چیز بی دلیل نیست و دانستن دلیل اینکه چرا ازدواج نمی توانید بکنید به شما کمک خواهد کرد که راه درست را پیدا کنید...



دوست گرامی شما باید این موضوع را در نظر بگیرید که این موضوع اصلا هیچ ربطی به بی ارزشی پسر ها ندارد دوستی با جنس مخالف یک روش و فرهنگ غربی است که در ایران رواج پیدا کرده بعضی از دختران فکر می کنند می شود کسی را دوست پسر خود دانست( فردی که کاملا وظایف یک همسر داشته باشد) و در عوض پسر هیچ گونه انتظاری از دختر نداشته باشد. اگر به مفهوم دوست پسر و دوست دختر که نوعی شریک زندگی شدن بدون اجرای مراحل قانونی است توجه کنید متوجه خواهید شد با ایجاد رابطه با یک جنس مخالف بر این اساس که گفتم در انتها با صمیمی تر شدن و ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی منجر به روابط جنسی خواهد شد این تناقض های فرهنگی برای بعضی از افراد کار را به جای رسانده که انها فکر می کنند می توانند هم زمان چند دوست جنس مخالف داشته و برداشت سلیقه ی از این موضوع که جهت مخالف برداشت شما هست منجر به این شده که بعضی از افراد از این نوع دوستی ها تنها رابطه جنسی را طلب می کنند .... و این ها همه از برداشت اشتباه از مفهوم دوست پسر و دوست دختر ایجاد شده که یک مفهوم کاملا غربی و نا هماهنگ با فرهنگ کشور ما است....

---

خیلی از دخترها رو اطراف خودم دیدم که خودشون پسری رو پیدا کردن با هم دوست شدن(بدون ارتباط چنسی)بعد هم ازدواج کردن (این برام عجیبه ..چطوری؟)
شاید دلیل این که تا حالا ازدواج نکردم همین باشه که بلد نیستم پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)دلیل دیگه ای به ذهنم نمی رسه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

من متوجه نشدم منظور شما از نیاز چیه؟
کدوم نیازتون؟

---

نیاز جنسی..
البته نمی خوام با دوستی بر طرفش کنم..می خواستم با فردی مناسب یک دوستی پاک داشته باشم تا بعدا به ازدواج برسیم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gabriana

نیاز جنسی..
البته نمی خوام با دوستی بر طرفش کنم..می خواستم با فردی مناسب یک دوستی پاک داشته باشم تا بعدا به ازدواج برسیم

---

سلام
تمایل جنسی یک نیاز طبیعی هست که خداوند در سرشت ما قرار داده است. این نیاز دو نوع هست یکی نیاز طبیعی و دیگری نیاز تحریکی. نیاز طبیعی اگر عوامل محرک بهش اضافه نشود خیلی اذیت نمی کند و قابل مدیریت است اما وقتی نیاز تحریکی افزون شد کار را خراب می کند. نیاز تحریکی تمام مناطق روانی سر را اشغال می کند و باعث می شود کلا فکر و ذکر ما بشود غریزه جنسی. اگر فعلا نمی توانیم ازدواج کنیم باید خودمان را از عواملی که به نیاز تحریکی دامن می زند حفظ کنیم در غیر این صورت با دامن زدن به نیاز تحریکی خودمان را بیش تر آزار دادیم. نهایت دامن زدن به عوامل محرک می شود جنون جنسی و تمام مغز می شود غریزه! پس حل مسئله نیاز غریزی در مدیریت تمایلات است نه ارضای تمایلات! چون میل جنسی و تنوع طلبی و حرص که تمامی ندارد اگر مدیریت تمایلات را یاد نگیریم چه اون غریزه ارضا بشود چه نشود دچار مشکل هستیم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gabriana

خیلی از دخترها رو اطراف خودم دیدم که خودشون پسری رو پیدا کردن با هم دوست شدن(بدون ارتباط چنسی)بعد هم ازدواج کردن (این برام عجیبه ..چطوری؟)
شاید دلیل این که تا حالا ازدواج نکردم همین باشه که بلد نیستم پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)دلیل دیگه ای به ذهنم نمی رسه

---

اینکه می فرمایید "پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)" کاملا اشتباست. این مواردی که شما اشاره کردید جاذبه های ویترینی هست که ماندگار نیست و افول می کند. جاذبه های شخصیت پایدار هستند. شروع ارتباط باید شناختی باشد (اگر عاطفی شروع شود، نتیجه اش می شود کوری و کری و اگر غریزی شروع شود نتیجه اش می شود بی بند و باری و هرزگی) در ارتباط شناختی طرفین باید ویژگی شخصیت همدیگر را بشناسند و بر اساس معیارهای انسانی با رعایت فاصله سلامت و بدون شکستن حریم ها ارتباط برقرار کنند که توش کمال و آرامش باشد. یعنی درست این است که اول فارغ از جنسیت، جذب شخصیت و ویژگی های افراد شویم و بعد در مرحله بعد به جنسیت توجه کنیم. سلیقه هایی که از موقعیت در می آید تحت تاثیر جو ناپایدار هست و جو عوض شود سلیقه عوض می شود! اما سلیقه هایی که از هویت فرد، از شخصیت فرد و از اهداف و برنامه های فرد در اومده و متکی بر اون هاست اغلب قریب به اتفاق پایدار هست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gabriana

خیلی از دخترها رو اطراف خودم دیدم که خودشون پسری رو پیدا کردن با هم دوست شدن(بدون ارتباط چنسی)بعد هم ازدواج کردن (این برام عجیبه ..چطوری؟)
شاید دلیل این که تا حالا ازدواج نکردم همین باشه که بلد نیستم پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)دلیل دیگه ای به ذهنم نمی رسه

---

درود دوباره
من نگفتم این موضوع غیر ممکنه است اتفاقا من بسیار دیدم کسانی که در دو شهر مختلف هستند با این روش با هم دوست بودند و بعدا هم ازدواج کردند....
ولی باید بدانید که بیشتر مردم خیلی از جزیات مسائل خصوصی خودشان را برای دیگران تعریف نمی کنند به ویژه که به روابط جنسی ان هم روابطی که از دید جامعه نا پسند هست.....
اتفاقا یکی از دلایل اصلی طلاق در این روش ازدواج (ازدواج پس از دوستی)همین است . باید بدانید نمی شود کسی را گرسنه و تشنه نگهداشت و انتظار داشت که ان فرد ریاضت و سختی بکشدو همه روز روزه داری کند و تصورات عجیب و غریبی هم به سرش نزند و از طرف مقابل خود بت نسازد ... ادم ها در این شرایط هر روز برای خودشان خیال پردازی می کنند و زندگی مشترک مجازی می کنند و تصورات خاصی در ذهنشان ایجاد می شود و زمانی که بهم می رسند تمام چیز های که در ذهنشان از طرف مقابل و رابطه جنسی با طرف مقابل در فکر و خیال خود ساخته یک شبه فرو می ریزد ....نمی شود انتظار داشت هر روز فردی تحریک شود و تشنه رابطه جنسی با فرد خاصی شود و برای برطرف کردن این نیاز شدید با کسان دیگر در تماس قرار نگیرد در بسیاری از این موارد طرفین نیاز جنسی خود را از طریق افراد دیگر برطرف می کنند و این کار برایشان عادت می شود .......

باز هم می گویم هر چیزی امکان دارد ولی ببینید آمار ها در این مورد چه می گویند ....در هر صورت این روش کاملا نا درستی برای ازدواج هست چو معمار خشت نخست را نهد کژ(کج) تا ثریا می رود دیوار کژ....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gabriana

خیلی از دخترها رو اطراف خودم دیدم که خودشون پسری رو پیدا کردن با هم دوست شدن(بدون ارتباط چنسی)بعد هم ازدواج کردن (این برام عجیبه ..چطوری؟)
شاید دلیل این که تا حالا ازدواج نکردم همین باشه که بلد نیستم پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)دلیل دیگه ای به ذهنم نمی رسه


نیاز جنسی..
البته نمی خوام با دوستی بر طرفش کنم..می خواستم با فردی مناسب یک دوستی پاک داشته باشم تا بعدا به ازدواج برسیم

---

در مورد نیاز جنسی
پست آقای احسان را دوباره بخونید.

موضوعی که ایشون مطرح کردند به نظر من کاملا درسته. مخصوصا در مورد خانمها بیدار کردن این حس و نیاز روی شدتش تاثیر داره.
پس اگر تحریکش نکنی و بیدارش نکنی، راحت تر می تونی باهاش کنار بیایی.

راستش من فکر می کردم صحبت شما در مورد نیاز عاطفی هست
چون خانمها معمولا این نیازشون قویتره.

در مورد قسمت اول صحبتت
اون مواردی که گفتی
اگر واقعا همونطور باشه و به قول آقای داریوش همه چیز را به شما گفته باشند
می تونه جزو مواردی باشه که افراد برای شناخت آشنا شدند نه دوست پسر دوست دختری.

خیلی معدود پسرهایی هستند که ممکنه شاید اینطور باشند. ببین چقدر جمله ام قیدهای محدود کننده داشت.
واقعا نمی شه ریسک کرد و وارد این بازی شد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Ehsaan

اینکه می فرمایید "پسری و جذب خودم کنم (با زبون بازی . عشوه یا ..هرچی)" کاملا اشتباست. این مواردی که شما اشاره کردید جاذبه های ویترینی هست که ماندگار نیست و افول می کند. جاذبه های شخصیت پایدار هستند. شروع ارتباط باید شناختی باشد (اگر عاطفی شروع شود، نتیجه اش می شود کوری و کری و اگر غریزی شروع شود نتیجه اش می شود بی بند و باری و هرزگی) در ارتباط شناختی طرفین باید ویژگی شخصیت همدیگر را بشناسند و بر اساس معیارهای انسانی با رعایت فاصله سلامت و بدون شکستن حریم ها ارتباط برقرار کنند که توش کمال و آرامش باشد. یعنی درست این است که اول فارغ از جنسیت، جذب شخصیت و ویژگی های افراد شویم و بعد در مرحله بعد به جنسیت توجه کنیم. سلیقه هایی که از موقعیت در می آید تحت تاثیر جو ناپایدار هست و جو عوض شود سلیقه عوض می شود! اما سلیقه هایی که از هویت فرد، از شخصیت فرد و از اهداف و برنامه های فرد در اومده و متکی بر اون هاست اغلب قریب به اتفاق پایدار هست.

---

درباره شناخت موافقم ولی برای شروع یا به وجود امودن یک رابطه یک جرقه لازمه
تا اون پسر قدم پیش بذاره و جلو بیاد تاادامه پیدا کنه و بعدا به شناخت برسن. وگرنه جاذبه های شخصیت همدیگر و از کجا بفهمن یا پیدا کنن....

[q
اگر فعلا نمی توانیم ازدواج کنیم باید خودمان را از عواملی که به نیاز تحریکی دامن می زند حفظ کنیمte]

البته یک موضوع دیگه هم هست به نام میزان تحریک پذیری
که درباره هر ادمی فرق داره...فرض کنید برای یک نفر خیلی بالاست ..از در خونه که رفت بیرون باید نابینا بشه و نا شنوا؟یا خودش رو قرنطینه کنه که مبادا فکرو ذکرش نشه غریزه

این قضیه برای من راه حلی نداره(همه را ها رو امتحان کردم .یا اصلا کاری نیست یا فقط برای چند روز) .فقط دوست دارم مدتی برم تو کما بعد که بیدار شدم الزایمر گرفته باشم همه چیز یادم رفته باشم
واقعا ارزومه ..
دوستان این رو برام از خدا بخواید.:203:

درود دوباره ....
دور از جان هر چیزی راهی دارد توجه داشته باشید اینجا نمی شود دقیق راه حلش را پیدا کرد چون کلی گویی می شود و مشکل شما باید به صورت دقیق برسی و راه حلش پیدا شود که احتیاج به مشاوره لازم دارد....
بنظرم دوباره آن 40 مورد موثر...... را با دقت بخوانید و در موردش فکر کنید توجه داشته باشید تا کسی شما را نبیند متوجه وجود شما و استعداد و خوبی های شما نمی شود این مورد هم حتما نیاز نیست که جنس مخالف مستقیم با شما اشنا شود خوشبختانه هنوز بخش بزرگی از سنت و رسم های قدیمی باقی مانده است . که در مورد شما هم می تواند یاری رسان باشد .
بیشتر دخترانی که که خواستگار های زیادی دارند به این دلیل است که رفت امد خانوادگی زیادی دارند و در این رفت امد ها خوبی ها و استعداد و توانایی دختر را دیگران می بینند و یا خود دختر دوستان همجنس و هم سطح خود دارد که به افکار خودش نزدیک است و با انها رفت امد می کند و یا در فعالیت های اجتماعی که با نگرش فکریش هماهنگ هست شرکت می کند که باعث می شود که زنان و دختران دیگر انها را به خانواده هایشان پیشنهاد بدهند....
در مورد تحریک پذیری زیاد شاید این نکته که اکنون می گویم کمی خنده دار بنظر برسید ولی واقعیت دارد غذا ها در تحریک انسان نقش زیادی بازی می کنند امروزه نا دانسته و دانسته ما غذا ها و یا جاشنی های استفاده می کنیم که باعث تغییرات زیاد در سطح هورمون ها و رفتار های ما می شوند برای نمونه می توان به گوشت مرغ صنعتی اشاره کرد متاسفانه دامدارن برای زودتر به ثمر رسیدن مرغ ها از میزان زیادی هورمون و انتی بیوتیک استفاده می کنند میزان استفاده از هورمون ها به حدی است که یک جوجه در بعضی جا ها چیزی در حدود 35 روز طول می کشد که به یک مرغ کامل تبدیل شود این سطح از هومون ها متاسفانه مستقیم وارد بدن انسان می شود ویا می توان به فلفل اشاره کرد که متاسفانه امروزه در سطح زیاد استفاده می شود که در اصل جنگ افزار گیاهی است برای دور کردن دشمنان که مستقیم بر اعصاب جانداران اثر می گذارد این گیاه در هند بسیار استفاده می شود که برای جبران نخوردن گوشت بکار می رود همانگونه که می دانید بخشی از طرف داران ایین هندو از خوردن گوشت خود داری می کنند گوشت یکی از عوامل اصلی تحریک جنسی و عاطفی است و برای جلوگیزی از سرد مزاجی به میزان زیاد فلفل استفاده می کنند... جدا از اینکه فلفل برای اعصاب ،معده و ایجاد درد های ناشناخته در بدن بسیار مضر است سطح تحریک در افراد که زمینه تحریک پذیری بیشتری نسبت به دیگران دارند را به شدت بالا می برد...
بنظرم می توانید با کمی تغییر در رژیم غذایی کمی از تحریک پذیری خود بکاهید...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gabriana

البته یک موضوع دیگه هم هست به نام میزان تحریک پذیری
که درباره هر ادمی فرق داره...فرض کنید برای یک نفر خیلی بالاست ..از در خونه که رفت بیرون باید نابینا بشه و نا شنوا؟یا خودش رو قرنطینه کنه که مبادا فکرو ذکرش نشه غریزه

این قضیه برای من راه حلی نداره(همه را ها رو امتحان کردم .یا اصلا کاری نیست یا فقط برای چند روز) .فقط دوست دارم مدتی برم تو کما بعد که بیدار شدم الزایمر گرفته باشم همه چیز یادم رفته باشم
واقعا ارزومه ..
دوستان این رو برام از خدا بخواید.:203:

---

سلام
خب باید ببینید علت این موضوع در چیست؟ فردی که نسبت به موضوعی حساس می شود تمام قسمت های مغزش تعطیل می شود و فقط به اون موضوع فکر می کند. چون هیچ جنبه دیگری را نگاه نمی کند اشتباهاتش را متوجه نمی شود و پر از اشتباه می شود. هر قسمت مغز رو بیش تر کار کنی بیش تر رشد می کند. کسی که فکر و ذکرش همش حول و حوش غریزه است منطق غریزه اش اون قدر بزرگ می شود که سایه می اندازد به مناطق روانی دیگر و اون ها هم رنگ غریزه می گیرند! و به قول شما میزان تحریک پذیریش می ره بالا. اما انسان عاقل به تدبیر عمل می کند نه به تحریک! به نظر من احساسی که با عقل و خرد بافته شده ارزش داره! و گرنه احساسی که از سر تحریک باشه هیچ قیمتی ندارد و کاذب است. ما باید متعادل همه نیازهامون رو پاسخ بدهیم و سالم. خودمان باید درک کرده باشیم اگر گرفتار محرک ها شویم، این محرک ها فکرمان، نگاهمان، روابطمان و کلا همه چی مان را غریزی می کند و در زندگی مان خلل ایجاد می کند. همانطور که در پست شماره 12 اشاره شد نیاز طبیعی چندان آزار نخواهد داد و قابل مدیریت خواهد بود تا ازدواج، اما نیاز تحریکی ذهن را غارت می کند و تمرکز را از ما می گیرد. البته آسیب پذیر ترین افراد تو این بحث افراد نوجوان و در حال گذراندن سن بلوغ هستند که نمی دانند چطور مدیریت کنند و گرفتار می شوند. برای مدیریت غریزه باید عوامل محرک را حذف کنیم. باید تمام لحظه هامون رو پر کنیم از فعالیت های مفید. شش فعالیت علمی، ورزشی، هنری، تخصصی، تفریحی و معنوی تمام ابعاد مغز را رشد می‌دهد و باعث می شود انرژی روانی و جسمانی ما تخلیه شود. بیکاری و بی برنامگی و کم تحرکی خیلی خطرناکه ، بیکاری یعنی خیال پردازی و عمدتا خیال ها غریزی است و تمایل را تشدید می کند. راه دیگر کنترل غریزه تغذیه سالم است که کاربر محترم dariush233 در پست شماره 18 توضیح دادند.
در خصوص اینکه می فرمایید "این قضیه برای من راه حلی نداره(همه را ها رو امتحان کردم .یا اصلا کاری نیست یا فقط برای چند روز)" باید بگم هر کس لایق به شرایطی است که تلاش برای تغییر آن نمی کند و مطمئن باشید که خداوند به انسان های ضعیف و بی همت کمک نمی‌کند. قوی دلیل برای توانستن می سازد و ضعیف دلیل برای نتوانستن. کسی که اعتماد به نفس پایینی دارد مشکلات رو اون قدر بزرگ می کند که عاجز می شود و می گوید کاری از دست من بر نمی آید. یادمان باشد مشکل هر چقدر بزرگ باشد از ما بزرگتر نیست. ما باید به تسلیم نشدن هایمان ببالیم نه به پیروزی هایمان. این تسلیم نشدن ها قیمت انسان است. تقوا یعنی فرد عوامل محرک را می شناسد و مقاومت می کند و حافظ خویش است. این قیمتی است که شخصیت را بالا می برد. کسی که عزت نفس دارد قدرت مقابله با عوامل محرک را هم دارد.

پست های اقای داریوش و احسان خیلی مفید بودن .چند بار خوندمشون,تو این چند ماه داشتم مقاومت می کردم.حواسمو پرت کردم .خودمو با درس مشغول کردم....اما نمی دونم چرا نتیجه اش این شد که الان بسیار کلافه ام.بد اخلاق شدم شدم .حوصله ندارم و هیچی دیگه خوشحالم نمی کنه :47: انرژی مو از دست دادم...

با درود.


چه خوب که بالاخره یک خانومی پیدا شد و این مشکل را علنی مطرح کرد، معمولا خانومها کلا تکذیب میکنند این مسئله را


شما اگر در یک کشور دیگری بودید، مشکلتان حل میشد، کلا روابط 180 درجه با اینجا متفاوت است .
فقط اسمش تقلید شده ، نه فرهنگش

دوست پسر داشتن در اینجا در نهایت به رابطه جنسی ختم میشود، و چون پسر به "همه چیز" رسیده،تا میتواند ازدواج را عقب میاندازد و چه بسا ازشما سیر شودو پی دیگری برود.
و چقدر بد است که همه چیزِ یک زن فقط در یک غریزه خلاصه میشود.
و چقدر بد است که همچین فرهنگی داریم


خیلی از دختران مشکل شمارا دارند ،خیلی ها، خیلی راحت این نیازشان را رفع میکنند، و هنگام ازدواج هم به شوهر خود میگویند: تو تنها عشق منی و من آفتاب مهتاب ندیدم!


شما اگر بخواهید دوست پسر داشته باشید باید پیِ همه چیز را برخود بمالید، با توجه به اینکه رابطه جنسی وابستگی می آورد،اگر شخص احساسی باشید، رابطه تان بهم خورد، ضربه سختی میخورید.


خیلی ها هم خودارضایی میکنند ، و بعلت تابو بودن این مسئله، پنهانش میکنند.


شما اگر هیچکدام این راهها را انجام نمیدهید، باید راه دیگری را درپیش بگیرید


من از نظر پزشکی نمیدانم چطور میشود این نیاز را مهار کرد!چون همه بدنبال افزایش میل جنسی هستند نه کاهش آن


اما اگر میخواهید کمتر افکار جنسی داشته باشید، بهتر است از نظر جسمی خودرا خسته کنید با ورزش های سنگین که البته سلامتی تان را بخطر نیندازد.
با یکجا نشستن و فکر کردن، درس خواندن ،کارکردن، و حتی پیاده روی، مشکلتان حل نمیشود.
ورزشهایی که جسمتان را خسته کنند، مغزتان راهم آرام میکنند


از غذاهای تند،سیر، عسل، شکلات و هرچیزی که اندورفین مغزتان را افزایش میدهد پرهیز کنید.



این را هم بیاد داشته باشید اگر فردِ مناسبی برای ازدواج پیدا شد، قبل از اینکه به ارضا شدنتان فکر کنید، به اخلاق و منش او توجه کنید.

پایین اوردن انتظارات هنگام ازدواج یادمون نره:)

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delkhaste

با درود.


چه خوب که بالاخره یک خانومی پیدا شد و این مشکل را علنی مطرح کرد، معمولا خانومها کلا تکذیب میکنند این مسئله را


شما اگر در یک کشور دیگری بودید، مشکلتان حل میشد، کلا روابط 180 درجه با اینجا متفاوت است .
فقط اسمش تقلید شده ، نه فرهنگش

دوست پسر داشتن در اینجا در نهایت به رابطه جنسی ختم میشود، و چون پسر به "همه چیز" رسیده،تا میتواند ازدواج را عقب میاندازد و چه بسا ازشما سیر شودو پی دیگری برود.
و چقدر بد است که همه چیزِ یک زن فقط در یک غریزه خلاصه میشود.
و چقدر بد است که همچین فرهنگی داریم


خیلی از دختران مشکل شمارا دارند ،خیلی ها، خیلی راحت این نیازشان را رفع میکنند، و هنگام ازدواج هم به شوهر خود میگویند: تو تنها عشق منی و من آفتاب مهتاب ندیدم!


شما اگر بخواهید دوست پسر داشته باشید باید پیِ همه چیز را برخود بمالید، با توجه به اینکه رابطه جنسی وابستگی می آورد،اگر شخص احساسی باشید، رابطه تان بهم خورد، ضربه سختی میخورید.


خیلی ها هم خودارضایی میکنند ، و بعلت تابو بودن این مسئله، پنهانش میکنند.


شما اگر هیچکدام این راهها را انجام نمیدهید، باید راه دیگری را درپیش بگیرید


من از نظر پزشکی نمیدانم چطور میشود این نیاز را مهار کرد!چون همه بدنبال افزایش میل جنسی هستند نه کاهش آن


اما اگر میخواهید کمتر افکار جنسی داشته باشید، بهتر است از نظر جسمی خودرا خسته کنید با ورزش های سنگین که البته سلامتی تان را بخطر نیندازد.
با یکجا نشستن و فکر کردن، درس خواندن ،کارکردن، و حتی پیاده روی، مشکلتان حل نمیشود.
ورزشهایی که جسمتان را خسته کنند، مغزتان راهم آرام میکنند


از غذاهای تند،سیر، عسل، شکلات و هرچیزی که اندورفین مغزتان را افزایش میدهد پرهیز کنید.



این را هم بیاد داشته باشید اگر فردِ مناسبی برای ازدواج پیدا شد، قبل از اینکه به ارضا شدنتان فکر کنید، به اخلاق و منش او توجه کنید.

---

خیلی عجیبه که خیلی ها در مورد اثر ورزش در کاهش میل جنسی صحبت میکنن ولی در من کاملا برعکسه. من هرچقدر بیشتر کار و ورزش کنم میل جنسیم زیاد میشه!
این صحبت شما علمی نیست.

دوست پسر داشتن در اینجا در نهایت به رابطه جنسی ختم میشود، و چون پسر به "همه چیز" رسیده،تا میتواند ازدواج را عقب میاندازد و چه بسا ازشما سیر شودو پی دیگری برو سختی میخورید.


به همین دلایل ک گفتین نمی تونم با کسی دوست شم ..موردی هم برای ازدواج ندارم




شما اگر هیچکدام این راهها را انجام نمیدهید، باید راه دیگری را درپیش بگیرید


من از نظر پزشکی نمیدانم چطور میشود این نیاز را مهار کرد!چون همه بدنبال افزایش میل جنسی هستند نه کاهش آن

کاش از لحاظ پزشکی کسی می تونست راهنمایی کنه ..قرص..دارو..


اما اگر میخواهید کمتر افکار جنسی داشته باشید، بهتر است از نظر جسمی خودرا خسته کنید با ورزش های سنگین که البته سلامتی تان را بخطر نیندازد.
با یکجا نشستن و فکر کردن، درس خواندن ،کارکردن، و حتی پیاده روی، مشکلتان حل نمیشود.
ورزشهایی که جسمتان را خسته کنند، مغزتان راهم آرام میکنند


چون لاغرم نمی تونم زیاد ورزش کنم منظورم اینه خیلی زود تاثیر می ذاره لاغرتر می شم

کلم:

کلم گرچه نماد باروری است اما می تواند باعث کاهش میل جنسی شود. کلم غنی از فیبر بوده و باعث تحریک داستگاه گوارش و نفخ می شود. از سوی دیگر کلم پخته بویی متصاعد می کند که خود کاهش دهنده میل جنسی است.پنیر:

این ماده لبنی حاوی هورمون هایی به نام زنوسترون است که بر میل جنسی اثر منفی می گذارد. لبنیات همچنین حاوی سروتونین است که فرد را خواب آلوده می کند.
نعنا:

معروف ترین گیاه دارویی است و خواص هضم کنندگی، ضدعفونی کننده ، مقوی و محرک دارد. از این گیاه معمولا در صنعت غذا و شیرینی برای طعم دادن استفاده می کنند اما این گیاه در عین حال باعث کاهش میل جنسی می شود. مطالعات نشان می دهد جوهر نعنا خشک موجود در قرص نعنا سطح تستوسترون را کاهش می دهد و تحریک جنسی را به تاخیر می اندازد.