-
با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام
چطور می شه به کسی که نسبت به ازدواج دید بد پیدا کرده کمک کرد ؟؟
چطور می شه افکا منفیو ازش دور کرد و به زندگی امیدوارش کرد؟؟
برادرم یه پسر 27 ساله هست وخیلی برام عزیز این حالت شده نسبت به همه بد بین شده و کارش ،درسش،ازدواجش،
واقعا همه نگرانشیم یه دختری رو دوست داره که واقعا دختر خوبیه و هیچ مشکلی نداره و اون دخترم شدیدا اینو دوست داره ولی حالا که قراره برای خواستگاری اقدام کنیم می گه من از ازدواج می ترسم
واقعا دختر رو دوست داره و یقین داریم که کسه دیگه ای تو زندگیش نیست حتی بخاطر این خانوم خودشو به آب و آتیش زد حالا می گه دوسش دارم ولی ازدواج نه
می گه من می ترسم اینو بد بختش کنم می دونم که بد بخت میشیم
دوتا از دوستاش تو ماهای اخیر متارکه داشتن واین شده مزید بر علت
حالا دختره هم از طرف خانوادش تحت فشار حقم دارن مسخره ی ما که نیستن
از طرفی هم همش می گه می ترسم این دخترو با این کارام یه روزی از دست بدم ولی نمی تونم الان راضی بشم واسه ازدواج
پدرم باهاش صحبت کرده گفته من خیلی اون دخترو دوست دارم واصلا مشکل اون نیست مشکل دید من نسبت به ازدواجه که خراب شده
نمی خوام با این دید زندگیمو شروع کنم همش دنبال چیزهای بده کی گه اگه یه سال دیگه از هم خسته بشیم چی
اگه برای هم عادی بشیم چی؟؟
اگه ال بشه اگه بل بشه؟؟
یه نوع وسواس پیدا کرده حالا از طرفی نمی خواد دختر رو از دست بده از طرفی هم می گه فعلا ازدواج نکنم
دختر مردم که علاف ما نیست هرچی بهش می گیم میگه منو تحت فشار نزارین من خودم میدونم که دارم رفتار بدی م یکنم ولی دست خودم نیست
خانواده دختر واقعا خانواده ی محترمی هستن ما دورا دور می شناسیمشون
واقعا نمی دونیم باید چی بگیم من با دختره صحبت کردم گفت صبر می کنم تا از این حالت در بیاد ولی خانوادم نباید بفهمن
افقط به من بگین چه رفتاری باید باهاش بکنیم تا از این حالت در بیاد؟؟؟
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام,
لطفا" سعی نکنید با اجبار یا با نصیحت ایشان را وادار به ازدواج کنید ,هر وقت خودشان تمایل داشتند و از این نوع وسواس رهای یافتند؛ ازدواج موفقیت بیشتری در پیش دارد,بهتر این است که شما نکات مثبت ازدواج و زندگی مشترک را یاداوری کنید,
مراجعه ایشان نزد یک مشاور بازدهی ببیشتری خواهد داشت
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
گمان می کنم به لحاظ علمی باید این علت ریشه یابی و درمان شود . کار شما نیست .
باید با کمک دکتر مشاور بالینی مشکلات ایشان حل شود
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
ممنون جناب کیوان عزیز
باور کنید ما هیچ اجباری به این کار نداریم خودش چند سال تمام تلاشش برایه این قضیه است
کلی تلاش کرد خونه بخره با هزار تا قرض و وام و ... الا که زمان اقدام رسیده نمی دونیم چرا عقب کشیده
در مورده مشاور م بهش گفتیم می گه من خودم بهترین مشاور برای خودمم باید خودم با خودم کنار بیام
از طرفی هم می دونیم که اگه اون دختر خانومو از دست بده شدیدا ضربه می خوره چون می دونیم چقدر دوسش داره
گفتار نیک عزیز بدبختی اینه که اصلا زیر بار دکتر و مشاور و روانشناس نمی ره
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام
دوست عزیز میگم شاید برادرتون خیلی آرمانی فکر میکنه و دوست داره همه چیز زندگیشون با دیگران متفاوت باشه برای همین نگرانه که نکنه خدای نکرده نتونه به اروزهای خودش جامه عمل بپوشانه و این باعث ترسش از ازدواج شده .
شاید اون دختر خانم قبل از برادر شما خواستگار دیگه ای داشته که شاید موقعیتش از برادر شما بهتر بوده اما به دلایلی قسمت نشده و حالا برادر شما میخواد از هر لحاظ از اون بهتر باشه و نگرانه که نتونه .
شاید با تمام علاقه و عشقی که به اون دختر خانم داره باز ته دلش یه خورده بی اعتمادی هست البته به خاطر موارد ناجوری که میبینیم و ایشون هم دیدن .
من یه همکار دارم که خییلی آقاست از هر نظر اما به قول یکی از خانمهای همکارم میگفت میترسه ازدواج کنه میگه به هیچکی نمی تونم اعتماد کنم اگه بدبخت شدم چی ؟ اگه انتخابم اشتباه بود چی ؟ و ... اما نمیدونم چی شد که پارسال ازدواج کرد .
آیا برادرتون تو کارهای دیگه هم این وسواس رو به خرج میدن یا نه ؟
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام موعود عزیز
برادر من خیلی ایده آل فکر می کنه من بارها اینو بهش گفتم مثلا فکر می کنه تفاهم یعنی اینکه اصلا تو زندگیت جرو بحثی پیش نیاد
اون دختر در حال حاضر خواستگار داره و وقتی براش خواستگار می آد روزگار برادر من بهم میریزه اون دختر بیچاره ام همه رو بخاطر برادرم رد میکنه
بعد پدر می گه خوب تو که نمی تونی تحمل کنی فلانی ازدواج کنه پس بریم خواستگاری می گه مشکله من اون نیست اون ماه فرشته است
ولی من تا با خودم کنار نیام با زندگیش بازی نمی کنم
دختره خیلی خانومه با همه چیزه برادرم کنار اومده پدرم میگه درست نیست با زندگیه اون دختر بازی کنی باید زودتر تصمیم بگیری
میگه منو تحت فشار نزارین الان نمی تونم
خیلی دارم سعی می کنم حرفاشو بفهمم ولی نمی تونم
سلام موعود عزیز
برادر من خیلی ایده آل فکر می کنه من بارها اینو بهش گفتم مثلا فکر می کنه تفاهم یعنی اینکه اصلا تو زندگیت جرو بحثی پیش نیاد
اون دختر در حال حاضر خواستگار داره و وقتی براش خواستگار می آد روزگار برادر من بهم میریزه اون دختر بیچاره ام همه رو بخاطر برادرم رد میکنه
بعد پدر می گه خوب تو که نمی تونی تحمل کنی فلانی ازدواج کنه پس بریم خواستگاری می گه مشکله من اون نیست اون ماه ِفرشته است
ولی من تا با خودم کنار نیام با زندگیش بازی نمی کنم
دختره خیلی خانومه با همه چیزه برادرم کنار اومده پدرم میگه درست نیست با زندگیه اون دختر بازی کنی باید زودتر تصمیم بگیری
میگه منو تحت فشار نزارین الان نمی تونم
خیلی دارم سعی می کنم حرفاشو بفهمم ولی نمی تونم
در مورد چیزهای دیگه هم تقریبا همین وسواس رو داره
مثلا نمو نه اش اینکه ماشین خریده بود روی ماشین اش یه خط افتاد دو روز بعد ماشین رو فروخت گفت دیگه از چشمم افتاد وقتی خط افتاد
یا مثلا خونه خریده داده دست مستاجر میگه اون خونه زمانی که نو ساز بود باید ازش استفاده می کردم نه الان که مستاجر داغونش کرده دیگه ذوقی براش ندارم
یا مثلا می گه من زمانی که دوستام داشتن جوونی می کردن شب و روز کار کردم والان از داشتن خونه و ماشین و ...اصلا خوشحال نیستم چون همه بهم می گن قیافت شبیه آدمای 31- 32 سالست خیلی شکسته شدی
من برای بدست آوردن این چیزها جوونیمو دادم
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
Mamfred عزیز
گاهی اوقات برا بیرون اوردن فرد از چنین طرز فکری ، باید دانسته وآگاهانه بی محلی نمود به این معنا که گاهی فرد دوست داره با بیان این منفی بافیها در کانون توجه دیگران قرار بگیره.
یادمه یه روانشناس در مواجه با یه بیمار که منفی بافی میکرد و بیان میکرد که باید از این زندگی خلاص بشه و می خواست خودکشی کنه ، اون موقع که همه قربون صدقه اش می رفتن اون پزشک بهش گفت می خوای خودکشی کنی ، آفرین بیا من بهت کمک کنم و.... همین طرز برخورد باعث شد اون که خیلی هم به خودش آزار رسونده بود و سیستم ایمنی بدنش هم از کار افتاده بود از این فکر دست برداشت والان (بعد از گذشت حدود 15 سال از اون قضیه) هم ازدواج کرده، هم کار خوب داره وصاحب خونه وزندگی و... ست.
پس همینطور که میخواد با هاش رفتار کنید بزارین تجربه کنه ، کاسه داغ تر از آش نشید ، کسیکه خوابه رو می تونین بیدار کنین اما کسیکه خودشو بخواب زده؟!
شاید یه کمی سخت گیرانه باشه اما این راه حل رو امتحان کنید:72:
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
ممنون از babyعزیز
یعنی شما می گید به حرفاش بی توجه باشیم و بگیم باشه فعلا ازدواج رو بی خیال شو؟؟
دختره چی؟؟ اونو چیکار کنیم؟؟
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
بله چه اشکالی داره ،
یه مدت زمانی رو مثلا 2-3 ماه رو در نظر بگیرید ، و به اون دختر بگید که منتظر بمونه (این مدت باعث عقب افتادن اون دختر از زندگیش نمیشه اما اگه بیان کنه که الان خواستگار داره و... بهشون بگید که برادرم آمادگیشو نداره )، اگه تو این چند ماهه از این حس بدبینی بیرون اومد که هیچ اگه نیومد قطعا آمادگی ازدواج رو نداره.
اینو بدونین بعضی از مردا وقتی مجردن ، همش میگن من؟ نه اصلا امکان نداره ازدواج کنم ، اصلا و...
منم به شوخی (به پسرای فامیل) میگم " نه خیر آقا ، این شتریه که در خونه هر خری میشینه":shy:
این آخری اینقدر منفی بافی میکرد ومشکلات رو می گفت که واقعا آدمو کلافه میکرد وفکر می کرد حالا همه ما باید بشینیم فکر کنیم که چطوری میشه مشکلات اقتصادی ، اجتماعی فرهنگی و... اونو وهمه جوونا رو رفع کنیم تا آقا بتونه بدون اینکه آب تو دلش تکون بخوره زن بگیره!!!!!!!!..... البته همین آقا که حدود 35 سالش هم شد بالاخره چند ماه پیش عقد کرد.:72:
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام
برادر شما خودش گفته که الان نمیتوانم خودم را برای ازدواج رازی کنم؛ و از طرفی دیگر گفته که خودم باید با خودم کنار بیاییم, همین گفته ایشان به نظر بنده نشان از منطقی بودن ایشان است،تا خودش نخواهد هیچکس نمیتواند به زور تمایل ایشان را به ازدواج افزایش دهد؛
همانطور که خودتان اشاره کرده اید؛شکست در ازدوج دو تن از دوستانشان موجب بد بین شدن ایشان شده و ازطرف دیگر معمولا" مردان متأهل حرف زبانشان این است که ؛آقای مجرد ازدواج نکن که بدبخت میشی!!!حالا این آقای که این حرف رو میگه چون خودش زیر بار مسئولیت رفته و تا حدودی کم آورده فکر میکند ازدواج یعنی بدبختی ,خب برادر شما حق دارد چنین نگرشی پیدا کند ، بنده باز هم توصیه میکنم ,نکات مثبت را به ایشان گوش زد کنید ؛البته نه در هر وقت و زمانی بلکه در شرایط زمان و مکان مناسب ؛ و کمتر به این موضوع وسواس نشان دهید , چون حرفهای اطرافیان در این شریط موجب فشار بیشتری میوشد و تصمیم گیری در این شرایط مشکل است
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
ممنون از جناب کیوان عزیز که به این تاپیک توجه کردین
من کاملا با نظرتون موافقم و دارم سعی می کنم درکش کنم و شرایطشو بفهمم
در مورد حرف اطرافیان هم باید بگم که همسرم خودم گاهی به شوخی بهش می گه آقا از آزادیت استفاده کن و نزنه به سرت زن بگیری و ... ولی اینا همه فقط شوخیه من فکر نمی کردم بتونه روش تاثیر بزاره البته همسرم وقتی دید مشکل پیدا کرده سر ازدواج کلی باهاش صحبت کرد جالبه حرف یه مرد رو بیشتر قبول می کنه تا حرف خانوما رو
با همسرم راحت تر از من صحبت می کنه
از هفته ی گذشته یه کاره نیمه وقت دیگه پیدا کرده تا ساعت 8 شب بعد از اونم تا ساعت 10:30 شب می ره باشگاه برای ورزش در حقیقت فقط می آد خونه می خوابه دوباره صبح ساعت 6 می ره شب ساعت 11 برمی گرده
نمی دونم این پر کردنه وقتش در این شرایط خوبه یا نه؟؟؟
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
عزیزم برادرت داره زندگی می کنه چیکارش داری ؟هر وقت زمان زن گرفتنش بشه این نظریات همه می شه شعار . سنی نداره . زندگی سالم داره بگذار به حال خودش باشه . حتما هنوز وقت ازدواجش نیست .
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
ممنون گفتار نیک عزیز
من به هیچ وجه عادت ندارم تو زندگی برادرم دخالت کنم تا به حالم اصلا در هیچ موردی کاری بهش نداشتم ولی مشکل اینه که اون دختر خانوم ازم خواست باهاش صحبت کنم منم در نهایت به دختر موضوع اصلی گفتم و ازش خواستم چند وقت هیچ کدوممون بهش کاری نداشته باشیم تا از این وسواس در بیاد
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
وارد این بازی ها نشو .آینده را چه دیدی ؟:305: یک وقت دیدی پشیمان شدی . چیکار داری !:72:
هر کس خواست شوهر کند جسارت داشته باشه کار خودش را پیش ببره . تو که نمی تونی یک عمر زبون این دختر باشی . ول کن .
اگر واقعا برادرت را دوست داشته باشه باید یک کم از هوش و استعداد خودش سود ببره . :D:82::305::303:
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mamfred
نمی دونم این پر کردنه وقتش در این شرایط خوبه یا نه؟؟؟
هیچ جای نگرانی نیست،ایشان دارد به بهترین شکل از زندگی خود استفاده میکند؛ فقط زمان لازم است ؛
گذر زمان باعث میشود در تصمیم گیری خود تجدید نظر کند؛ آن دختر خانم هم اگر زندگی خود و برادرتان را دوست دارد بهتر است ؛ کاری به تصمیم گیری ایشان نداشته باشد؛
شاد باشید:72:
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
جناب کیوان ممنونم از توضیحاتتون
سعی می کنم به اطرافیانم بفهمونم که اون به زمان نیاز داره و کمک کنم که اونو تحت فشار نزارن
گفتار نیک عزیز از توجه شما هم بی نهایت سپاسگزارم
همانطور که گفتی سعی می کنم دخالت نکنم و بزارم خودشون تصمیم بگیرن
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mamfred
]
سلام موعود عزیز
برادر من خیلی ایده آل فکر می کنه من بارها اینو بهش گفتم مثلا فکر می کنه تفاهم یعنی اینکه اصلا تو زندگیت جرو بحثی پیش نیاد
اون دختر در حال حاضر خواستگار داره و وقتی براش خواستگار می آد روزگار برادر من بهم میریزه اون دختر بیچاره ام همه رو بخاطر برادرم رد میکنه
بعد پدر می گه خوب تو که نمی تونی تحمل کنی فلانی ازدواج کنه پس بریم خواستگاری می گه مشکله من اون نیست اون ماه ِفرشته است
ولی من تا با خودم کنار نیام با زندگیش بازی نمی کنم
دختره خیلی خانومه با همه چیزه برادرم کنار اومده پدرم میگه درست نیست با زندگیه اون دختر بازی کنی باید زودتر تصمیم بگیری
میگه منو تحت فشار نزارین الان نمی تونم
خیلی دارم سعی می کنم حرفاشو بفهمم ولی نمی تونم
در مورد چیزهای دیگه هم تقریبا همین وسواس رو داره
مثلا نمو نه اش اینکه ماشین خریده بود روی ماشین اش یه خط افتاد دو روز بعد ماشین رو فروخت گفت دیگه از چشمم افتاد وقتی خط افتاد
یا مثلا خونه خریده داده دست مستاجر میگه اون خونه زمانی که نو ساز بود باید ازش استفاده می کردم نه الان که مستاجر داغونش کرده دیگه ذوقی براش ندارم
یا مثلا می گه من زمانی که دوستام داشتن جوونی می کردن شب و روز کار کردم والان از داشتن خونه و ماشین و ...اصلا خوشحال نیستم چون همه بهم می گن قیافت شبیه آدمای 31- 32 سالست خیلی شکسته شدی
من برای بدست آوردن این چیزها جوونیمو دادم
سلام
دوست عزیز برادر شما همونطوری که گفتید هم خیلی ایده ال فکر میکنن و هم اینکه زندگی دوستان و اشنایان روشون تاثیر منفی گذاشته . از این گذشته تو بقیه کاراشون هم گفتید که این وسواس رو دارن. تا این حد ایده آل فکر کردنشون خیلی مخربه و ایشون رو توی اضطراب و دودلی گذاشته که آیا این دختر همونه که من میخواستم ؟ نکنه بعدا" پشیمون بشم؟ ....... نکنه یه چیزایی باشه که من نمیدونم ؟
و با وجود این افکار منفی بازهم راضی به دل کندن از اون خانم نیستند و در واقع به هیچ کدام از دوراهی پیش رو راضی نیستند !
با وجود این اضطراب و تردید یا حالا حالاها ازدواج نمیکنن یا اگه ازدواج کنن ، بعدا" با کوچیکترین مشکل از ازدواجشون پشیمون میشن و به شمایی که قصد کمک بهش دارید معترض میشه که من آماده نبودم ، مجبورم کردید .
باید باهاشون صحبت کنید که واقع بین باشن و یک مقدار از خواسته های ایده آلی دست بکشن تو همه کاری نه فقط ازدواج .......
شما کسانی دیگه رو که زندگی خوب و موفقی دارند و عادی زندگی می کنند رو بهشون معرفی کنید .
باید کمکش کنید تا افکار منفی رو از خودش دور کنه چون افکار پایه احساسات هستند و وقتی افکار منفی باشند ، احساسات هم منفی و مخرب میشن و نتیجه اش همینه دیگه ترس و استرس و اضطراب و دودلی و ...
حالا ماشین رو میشه فروخت و خونه رو میشه عوض کرد اما بعد از ازدواج همسرش رو که دیگه نمیتونه عوض کنه میتونه ؟
باید قبول کنه که زندگی پستی و بلندی داره و خوشی و سختی برای همیشه برای کسی نمی مونه .
اتفاقا" تو این شرایط ورزش کردن براشون خوبه از اون لحاظ نگرانش نباشید...........اتفاقا" اگه بتونید چند کتاب خوب در مورد ازدواج هم بهش معرفی کنید بخونه بد نباشه .با این کار حداقل فرصت کمتری برای فکر بد کردن دارن و اطلاعات خوبی هم بدست میارن.
به نظر من به اون دختر خانم هم واقعیت رو بگید تا اگه واقعا" برادر شما رو میخواد به خاطرش یه مدت کم حداقل صبر کنه .
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام
نه این ایده آل فکر کردن نیست ، کسی که ایده آل فکر می کنه با هر تلاشی سعی می کنه به ایده آل هاش برسه و دنبال بهترین هاست و گاهی هم توقعاتش از زندگی بالا می ره و دوست داره همه چیز رو به راه باشه .
اما برادر ایشون احساس می کنه که زندگی خوبی نخواهد داشت.
ایشون دچار بدبینی شدن و اعتماد به نفسشون رو از دست دادن . در واقع فکر و ذهنشون رو درگیر جنبه های بدی که یک زندگی می تونه داشته باشه کردن . و حالا کوچک ترین مشکلی براشون ایجاد ترس می کنه و متوجه نیستن که هر زندگی یک سری مشکلات داره و این طبیعی و نباید از اون ترسید .
حالا که ایشون دچار این بد بینی و ضعف اعتماد به نفس شدن در این حالت نباید دست به تصمیم گیری برای زندگیشون بزنن چون تو تصمیمی که می گیرن همش دنبال این هستن که کی اون مشکلاتی که انتظارشو دارن براشون به وجود میاد و هر مشکل کوچیکی رو برای خودشون بزرگ می کنن.
ایشون باید با گذشت زمان و به کمک اطرافیان از این بد بینی و ضعف اعتماد به نفس رها بشن تا قدرت تصمیم گیری پیدا کنند.
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
ممنون از موعود و باران عزیز
فکر می کنم زمان دادن بهش بهترین گزینه در حال حاضر باشه
چون آخرین باری که باهاش صحبت کردم گفت تا زمانی که این طرز فکر رو دارم زندگیه خودمو یکی دیگه رو به بازی نمی گیرم
تنها چیزی که هست اینه که تو این مدت باید سعی کنیم اونا از آدمای بدبینی که اطرافش هستن دور کنیم البته نمی دونم چچطوری ولی باید این اتفاق بیافته
یه دوست صمیمی مجرد داره که از بچگی با هم بودن و با ما رفت و آمد خانوادگی داره این آقا از همه لحاظ بچه خوبیه ولی شدیدا تو همه ی امور منفی بافی می کنه من اگه یه ربع باهاش حرف بزنم از زندگی نا امید می شم چه برسه به برادرم که همش با اون در ارتباط
این چیزی بود که همسرم گفت و دیدم راست می گه ولی مگه می شه اونا رو از هم جدا کرد 15 ساله که با هم دوستن قبلا همین برادرم خیلی نصیحت اش می کرد و می گفت انقدر به همه چیز بد بین نباش و ... ولی حالا خودش شده مثل اون
متارکه اون دونفر دیگه از دوستاش هم که دیگه شده قوز بالا قوز
فعلا که همه سکوت کردیم تا با خودش کنار بیاد
از پدرو مادرمم خواستم بهش کاری نداشته باشن و بزارن با آرامش تصمیم بگیره
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام
چرا باران عزیز ایشون خیلی ایده آل فکر می کنن اما در کنارش ترس و اضطراب و وسواس هم دارن (اینو خواهرشون مامفرد عزیز تایید کردند ) که باعث میشه برای رسیدن به بعضی از ایده آل هاشون نتونن کاری بکنند . دوست داره همه چیز عالی باشه و بدون کوچکترین عیب و اشکال . برای همین ماشینی که یه خط روش افتاده رو میفرشه و خونه ای که مستاجر توش بوده رو دیگه خوشش نمیاد و همون خونه نوساز رو می پسنده . در اینگونه موارد بله میتونه تلاشش رو بکنه تا به ایده آلش برسه اما میدونه که بعد از اردواج هم بدون شک مشکلات کوچک و بزرگی تو زندگی پیش میاد مثل همون خط روی ماشین که برای دیگران اهمیتی نداره اما چون ایشون خودش رو میشناسه ، میدونه که براش اهمیت داره و نمیتونه تحمل کنه و میدونه که ازدواج مثل کالا نیست که بشه راحت عوضش کرد.برای همین تردید داره و نمیتونه پاپیش بزاره .
بدبینی رو هم که به خاطر دوستانش پیدا کرده هم اونا که زندگی شون به جدایی کشیده و هم این دوست مجرد که انرژی منفی بهش منتقل میکنه
انشاء الله که با توکل به خدا بر این دودلی غلبه می کنند و تصمیم درست بگیرند
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام:72::
mamfred عزیز ..من این تاپیک شما رو ندیده بودم ولی وقتی خواندم بی اختیار به سال قبل همین موقع ها برگشتم..
می دونید چرا؟
برادر شما دقیقا همان احساسی را دارد که نامزد من ( البته گفتم در حد نشون کرده) من داشتند...
کاش ایشان هم خواهر دلسوزی مثل شما داشت ولی...
من نمی خوام از تجربه خودم بگم ولی حداقل انچه حس کردم را می تونم بگم و شما می تونید تصور کنید که شاید ان دختر خانم مقابل برادر شما هم تا حدی همین احساس من را داشته باشد....که هنوز بعد یک سال به خوبی به یاد دارم..وای یکسال!!
منظورم یکسال از اولین روز اشنایی من با ایشان بود..
نمی دانم چقدر تاپیک اول منو خوندید من در آن تاپیک بیشتر روی اشتباهات خودم تکیه کردم و خوب دوستان عالی راهنمایی کردند ولی این تاپیک شما دقیقا اتفاقی است که برای من افتاد ..
ما یک هفته به مراسم قطعی( منظورم جلسه اخر) یک شب همچین پیامی دریافت کردم مبنی بر ترس..به خوبی یادم میاد که 10 شب بود و من متعجب از اینکه از چه چیزی می ترسد..
ان لحظه بیشتر گمان می بردم از اشتباهات یک یا دوتایی من است که ان هم بود ولی اصل قضیه همین مسئله برادر شما بود که به نوعی برعکس من خودم رو متهم دیده بودم..که بعدا فهمیدم قضیه ایشان دقیقا قضیه برادر شما بود و نه اشتباه من..
من خوب یادمه روز اخر به من همین حرف هایی که برادر شما گفت ..گفته شد؟!
اگر نتونم خوشبختت کنم؟
اگر 2 سال دیگه اندازه الان منو دوست نداشتی؟
اگر نتونم هر چی می خوای تهیه کنم؟
اگر متخصص نشم؟
اگر
اگر
اگر...
و اگر 2 سال دیگه کارمون به حدایی کشید من با چه رویی تو روی خانواده ات نگاه کنم..
mamfred عزیز...
بعد از آن روزها من اول فکر می کردم مشکل اشتباه من بود ..ولی وقتی 2 ماه قبل حدودا دوباره حرف زدیم باز از ترس هاش می گفت و اصلا اشتباهی از من به یاد نداشت...تنها از ترس از ازدواج و نتونستن می گفت و من با همه علاقه ام ..با همه دوست داشتنم گفتم بهتره هر کدوممون پی زندگی خودمون بریم...چون با مرد ترسو من نمی تونستم زندگی کنم..
اون هم همین مشکل رو داشت وقتی من گفتم مگه تو خانواده شما کسی طلاق گرفته یکی از دوستاش همین طور شده بود..از هر بحثی می ترسید..خوب یادمه یکبار بهش گفتم همینه که هست تا 2 روز می گفت این حرف رو خانم ها یا اقایون تو طلاق!! می گن...
منتها من اون زمان به این نشانه ها توجهی نکردم ..
شما برادر خوبی دارید که حداقل قبل از اینکه کاملا جلو بیاد به این احساس رسیده و حداقلش اینه که اون خانم هم راحت تره که حداقل هنوز خواستگاری رخ نداده..
من از شما خواهش می کنم تصور کنید من اون خانم هستم..دیدید من چقدر سختم شد تا فراموش کردم ..اگر برادر شما می ترسد اصلا به او اصرار نکنید.در این مرحله رها کردن بهتر است از جلو رفتن و در نهایت رها کردن...
اگر برادر شما بر این ترس خود غلبه کند خودش ادامه می دهد ..مطمئن باشید..ولی با اصرار شما بدتر می شود که بهتر نه..
البته من از تجربه خودم این مثال رو زدم...ولی خوب به یاد دارم که ایشان هم نمی ترسید ولی وقتی جدی شد آنقدر ترسید که من به یاد دارم..خوب یادمه به یکی از دوستان صمیمی در تالار گفتم که اون می ترسید..
من 2 ماه قبل فهمیدم از ازدواج می ترسید..
و تنها یک نکته..
اشتباه بزرگ من فشار وارد کردن به او بود و اینکه اون از من خواسته بود کهصبر کنم و من هم اصلا صبر نکردم..که بزرگترین خطای من بود...
اگر شما با ان خانم تماس دارید تنها به او بگویید که اصلا به برادرتان فشاری ایجاد نکند..تهدید به ازدواج با کس دیگری نکند..اگر واقعا ایشان را دوست دارد زمان دهد...کاری که من بچگانه نکردم...
شما اگر مطمئن هستید که اینان هم را دوست دارند و تنها مانع ترس برادر شماست..اطراف هر دو آنان را آرام کنید..و از دختر خانم بخواهید به غایت صبور باشد..این را چون خودم تجربه کردم و اشتباه کردم بیان می کنم..البته یک نکته هم هست..من کاملا خودم مقصر نبودم در این عدم صبر..که بعد از ان بارها به خانواده ام گفتم..متاسفانه خانواده من با وجود اینکه از قشر تحصیلکرده جامعه هستند هر روز حتی تعداد پیامک های اونم می شمردند و اگر کم می شد من باید کلی توضیح می دادم که چه شد..و همین منجر می شد که من به ایشون فشار بیارم..متاسفانه دختر خانم ها مشکل صبر خانواده هم دارند..در آن قضیه من خانواده من هم اصلا صبور نبودند و تا به مرحله ترس ایشان رسید حکم دادند تمام..و من مجبور شدم به اون که دوستش داشتم فشار بیارم و ماحصل اون اشتباهات من شد..برای همین تاکید دارم هر دو خانواده صبر داشته باشند...این صبر با ارزش است...
..
همه دوستان آنقدر منطقی و راهگشا صحبت کردند که دیگر صحبت های من تکراری است منتها فقط خواستم با این پست کمی از احساس ان خانم بگویم...همین..
من بارها فکر می کردم از چه چیز ترسیده...فکر می کردم بهانه تراشی می کند ولی فهمیدم هیچ کدام نبود منتها از فرط دوست داشتن من نمی خواست موجب دردسر من شود همین و من بچگانه نتونستم پا به پاش در این ترس ها کمکش کنم و با کارهای غلطم بیشتر اون رو در ترسش محکم کردم...پس شما از دختر خانم بخواهید اشتباه مرا نکند تا مثل من به خاطر کم تجربگی و حفظ غرور کسی را که دوست دارد از دست ندهد..همین..
موفق و موید باشید..:72:
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام سارای عزیزم
وقتی داشتم پستت رو می خوندم بارورم نمی شد که انقدر به احساس برادرم نزدیگی یک لحظه شک کردم گفتم نگنه با دختری که با برادرم هست ارتباطی داری که انقدر قشنگ فهمیدی من چی می گم
دقیقا این همون چیزیه که برادرم باهاش مشکل داره ترس از ازدواج
بله خانومی اونا همو خیلی دوست دارن ولی برادر من می ترسه اقدام کنه به هزار دلیلی که برای خودش منطقیه ولی اطرافیان نمی فهمن
وقتی با دختره صحبت می کنم، وقتی اشک میریزه ، وقتی می گه نمی خوام از دستش بدم تو رو خدا کمکم کن نمی دونم چی بهش بگم
سارا جان بزار یه چیزی بهت بگم عشق برادر من و این دختر خانوم تو هر دوتا خانواده سر زبوناست این دوتا بخاطر هم هر کاری که باید می شد کردن از همه چیزشون گذشتن هم برادرم هم اون دختر خانوم و حالا برادرم با این مشکل رو به رو شده باورم نمی شه که نمی تونه با کسی که براش میمیره ازدواج کنه
منم سعی می کنم واسه دختر گوش شنوا باشم ولی ازش خواستم که صبر کنه و به برادرم فشار نیاره
بهش گفتم تو ارزشت خیلی بیشتر از اینه که بخوای التماس کنی صبر کن اون بر میگرده
شاید کسی باور نکنه ولی مثل یه داستان عشقیه غم انگیز شده چون اون دختر هم شدیدا از طرف خانوادش تحت فشاره و به من پناه آورده و من اصلا نمی دونم باید چیکار کنم
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mamfred
سلام سارای عزیزم
وقتی داشتم پستت رو می خوندم بارورم نمی شد که انقدر به احساس برادرم نزدیگی یک لحظه شک کردم گفتم نگنه با دختری که با برادرم هست ارتباطی داری که انقدر قشنگ فهمیدی من چی می گم
mamfred عزیزم سلام مجدد:72::
من اگر می خواستم تمام احساست ان زمان را برایتان بگویم که بی شمار است.این روزها بیشتر به یادش هستم و براش بهترین ها رو مدام خواستم چون تولدش هم بود و البته بهش تبریک گفتم...اون هیچ تقصری نداشت زندگی گاهی خلاف انتظار ما پیش می ره و من راضیم به سربلندی و خوشبختی و سلامتیش از ته قلبم...
باور کنیدد منم وقتی این تاپیک رو خوندم اول فکر کردم شما از قول اون می گید ولی یادم افتاد اون پسر بزرگ بود و خواهری نداشت...اگر داشت شاید بهتر احساس منو درک می کرد..
بگذرم..
من تنها خواستم با اون پست خدمتتان بگم که ساپورت روحی خوبی برای به خصوص خانم باشید..من می دونم چه می کشه و یاد خودم و تنهایی اون زمان خودم می افتادم.اینکه هیچ کس حتی من ترس اونو درک نمی کردیم و من مدام پی علت می گشتم که نهایتا هیچ کدومش نبود ..حتی بهش می گفتم که من رو دوست نداشته در حالی که می دونم الانم خیلی خیلی دوستم داره هرچند الان این صحبت من در آستانه شروعم با کس دیگه ..صحیح نیست ولی چه کنم که قسمتی از زندگیم بوده که دوستش داشتم و نمی تونم روش خط بکشم..
منتها mamfred عزیز..من و اون هم خیلی مغرور بودیم..هم خیلی بچه بازی در آوردیم ..و لجبازی کردیم و چون هردومون اشتباه کردیم یعنی نه اون به خانواده اش از ترس گفت و نه من که اون ترسیده ..تا جایی که با اشتباهات من اون واقعا ترسید..
برای همین من بارها خانواده ام را متهم کردم که به من همفکری ندادند و منو اونو تحت فشار گذاشتند در حالیکه پدرم همیشه می گه آخه تو اصلا به من نگفتی چی شد...وقتی گفتی که افتاده بودید رو لجبازی...
برای همین هم هست که من از شما خواستم خوب ساپورتشون کنید که اشتباه نکنند...
من بارها آرزو کردم کاش با یک نفر ..حتی یک نفر حرف زده بودم...برخلاف من اون با چند روانشناس ازدواج صحبت کرده بود ولی من اصلا...البته اون از من عاقلتر بود خیلی زیاد..
و اون بهش گفته بود با این ترس باید صبر کنه ولی من نکردم...
شما تنها کمکشون کنید..درد دل خانم رو گوش بدید ولی ازتون تقاضا دارم اگر فکر می کنید برادرتون ممکنه بعدا راضی به این ازدواج نشه به دختر امیدواری ندید...
خیلی سخته ..من هنوزم می ترسم یاد اون روزها..اون بحث ها..تنهایی ها..اشک هام..پس دادن کادوها..رفتنم زیر سرم ..وهزاران خاطره که هنوزم اشک تو چشمام میاره و همش می ترسم..
فقط می تونم بگم..هیچ کاری نکنید جز اینکه نگذارید اشتباه کنند..نگذارید دوست داشتنشون با غرور خراب بشه..نگذارید دختر خانم احساس بد بی احترامی به خودش و احساسش و خانوادش پیدا کنه..نگذارید مثل من تنها بمونه و اشتباه کنه...
همین..
من ازتون خواهش می کنم تنهاشون نذارید ..کاش منم اون زمان کسی مثل شما رو داشتم..حیف که اون زمان بهترین های زندگیم ایران نبودند و گرنه مطمئنم منم اشتباه نمی کردم.حیف..
ولی حکمت خدا در این بوده و من شاکرم و خوشبختی اون همه آرزومه و هر شب براش دعا می خونم که بهترین و موفق ترین بشه..اونم مطمئنم برای من می کنه...
ولی دور افتادیم و من برخلاف اون که حاضر نیست فعلا ها ازدواج کنه و از ایران رفته..به حکم تقدیر با فرد دیگری باید زندگی کنم که اون هم قابل دوست داشتنه و اون نامزد من با شناختی که از من به خودم داد هرچند از هم دور شدیم ولی زندگی الان منو ساخت..
نذار خاطره برادرتون تو ذهن آن خانم خراب بشه..بذار همیشه خاطرش سبز بمونه و کمکشون کن...
من هر شب براشون دعا می کنم چون حال آن خانم رو خوب می فهمم.خیلی خوب..
موفق باشید..:72:
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام به خواهر دلسوز و مهربان
به نظر من شما نه تنها این دختر رو دلخوش نکن،بلکه سعی کن کم کم کاری کنی که از برادرت دور بشه،از همین نقاط ضعف برادرت(وسواس،ایده آل گرایی زیاد،تردیدو..) زیاد پیش این دختر صحبت کن تا دختر خودش زده بشه و خودش قبل از اینکه برادرتون بره خواستگاریش جوابش منفی شده باشه
چون تجربه نشون داده که مردهایی که از اوایل روابطشون به هر دلیلی این رفتارها وافکار رو دارند و تردید ولشون نمیکنه (که اکثرا مربوط به مسائل گذشتشون میشه) با پیشروی در رابطه بدتر میشوند که بهتر نمیشوند چون همیشه دنبال بهانه و سر نخ هستند تا به اون نتیجه گیری که تو ذهنشون کردند پاسخ بدهند وممکنه جون این دختر رو به لبش برسونند
این سوالهای اگر 2 سال دیگه این طور بشه،اون طور میشه و اگر به درد هم نخوریم و... همش نشونه هست،نشونه ای از به هم زدن رابطه هاشون در آینده
پس شما خواهر خوب کمک کنید که حداقل با زندگی این دختر خانم بازی نشه،برادرتون اول باید خودشو درست کنه و مرد بشه،به اعتقاد من این طور مردها محکم نیستند و نمیشه بهشون تکیه کرد(ببخشید که رک میگم)
اگر هم این دختر خانم از طرف خانوادش تحت فشار هست اصلا جای خورده گیری بهشون نیست،حق دارند نمیخوان با زندگی دخترشون بازی بشه
فکر کنم یکی از سخت ترین کارهایی که دختر خانم ها در این مواقع دارند همین توضیح به اطرافیان هست که هرچه تعداد افرادی که از رابطه باخبرند بیشتر باشد کار سخت تر میشه،پس قبل از اینکه رابطه بیشتر بشه(با خواستگاری های رسمی و نامزدی و...) و کاار این دختر سختتر، نذارید رابطه پیش بره و توجه داشته باشید که یه کاری کنید تا وقتی برادرتون این افکار رو داره خود دختر بی خیال بشه،چون اگر از طرف برادر شما جواب منفی بشنوه خیلی بیشتر بهش فشار میاد،واقعیت روحیه بیشتر خانم ها همینه
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام من 5 شنبه حق عضویت پرداخت کردم چرا دسترسیم قطع شد؟؟؟
-
RE: با یک آدم بد بین چه می شه کرد؟
سلام دوستان
من هم با baby موافقم. به نظر من بهتر به دختر خانم بگيد يه مدتي به برادرتون بي توجهي كنه شايد اينجوري برادرتون يه تكوني به خودش بده.