برخورد همسرم با خانم های دیگر
سلام خدمت همگی
من چند وقتی بود مطالب فروم ها را دنبال می کردم و تازه عضو شدم. راستش یک مشکلی با همسرم دارم می خوام بگم تا نظر کارشناسان رو بدونم. من 28 سالمه و الان 6 ساله که ازدواج کردم همسرم هم 33 سالشه و تحصیلکرده است (دکتری مهندسی صنایع داره) خودمم لیسانس حسابداری هستم. همسرم مرد خیلی خیلی خوب و مومنیه و من هیچ مشکلی نه با خودش و نه با خانوادش ندارم. خانوادش رو هم عین مادر و پدر خودم دوست دارم و اونها هم منو عین دخترشون می دونند.خلاصه از این بابت مشکلی نیست. خود همسرم هم فوق العاده با شخصیت با ادب و مهربونه.همچنین خیلی معتقد و مذهبیه (نه که فیلم باشه واقعی) اما مسئله ای که چند وقت تو ذهنم اومده و اذیتم می کنه مهربونی بیش از حدش هست. اینم بگم من چیزهایی تو این سالها از همسرم دیدم که بیشتر از خودم بهش اعتماد دارم. به اندازه چشمام بهش اعتقاد دارم. تا امروز کلمه ای دروغ نگفته به هیچ کس.
همسرم توی یک شرکت مدیر تولیده و توی اون شرکت 7 نفر خانم کار می کنند (بسته بندی) و یک دختر خانم هم منشی اون شرکته. کلا توی محل کارش اونقدر با اینها مودب و مهربون حرف میزنه که من شک می کنم بهش. نه که بگو بخند باشه یا مثلا قربونت برم و اینا ها اما مثلا اگه بخواد یکی از خانم ها کاری را انجام بده میگه : لطفا زحمت بکشید این کار را انجام بدهید. البته از انصاف نگذریم با مردها هم همینطوری صحبت میکنه یک مقدار خودمونی تر. این مقدمه.
اصل مطلب مربوط میشه به اون دختره که منشی شرکتشونه. این دختر حدودا 40 سالشه و ازدواج نکرده. اصلا دختر جلف و ... نیست و همیشه هم مانتو و مقنعه و ... می پوشه و کلا دختر خوبیه. (من چند بار باهاش برخورد داشتم و آخرین بار رفته بودم ختم پدرش) این دختر خانم توی این دنیا هیچ کس رو نداره یعنی مادرش قبلا فوت کرده بود و پدرش هم الان حدود 8 ماه میشه که فوت کرده و خلاصه احساس می کنم همسرم دلش به حال این دختر می سوزه. حتی چند بار همسرم به من گفته که ببینم تو فامیل یا آشنایان پسری هست که سنش به ایشون بخوره که شاید با اون فرد ازدواج کنه و ..... ظاهرا این خانومو می خواستند از خونه پدرش بیرون کنند و... (خونه ماله عموهاش بوده) و این خانم یک مقدار پس انداز داشته و یک مقدار هم ارث بهش رسیده بوده که تصمیم گرفته باهاش یک خونه بخره و چون گفتم هیچ کسی را نداشته از همسرم خواسته که یک روز وقت بگذاره با هم برن بنگاه و خونه را معامله کنند که یه وقت سرش کلاه نگذارند و این حرفها. همه این ها رو همسرم به من گفت (در صورتی که می توانست اصلا نگوید) و گفت که دوست نداره تنها با این خانم بره بنگاه و من هم باهاش برم که این خانه را معامله کنند. من جوابی ندادم و ظاهرا قراره هفته بعد بروند. نمی دونم همراهیش کنم یا بگم خودشو قاطی این موضوع نکنه؟ اونقدر بهش اعتماد دارم که حاضرم بگم تنها هم بره اما دو دلم.
اینم بگم که همسرم کلا با خانم ها رفتارش مودبانه است حتی با خواهرش و مادرش و مادر من. اما با نامحرم ها اصلا خودمونی نمیشه ولی مهربونه.
لطفا کمکم کنید
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
سلام زهره جان
خوش امدی به همدردی
خداروشکر که همچین همسری داری
یه سوال
شما که میگی این خانوم جلف نیست و ...از طرفی همسرت هم ادم معتقد و راستگوییه.خب دلیل نگرانیت چیه؟!
دلیل دو دل بودنت چیه؟بالاخره برای دو دل شدن باید یه چیزی رو از همسرت یا اون خانوم دیده باشی دیگه...درسته؟
من وقتی عنوان تاپیکت رو دیدم گفتم حتما خدایی نکرده همسرت کلا با خانومها رفتار خیلی صمیمی داره و حتی چشم چرانی هم زیاد میکنه !
به نظرم اصلا روی این موضوع حساسیت نشون نده.اگر حساسیت نشون بدی ممکنه برای همسرت هم ایجاد حساسیت کنی.
اگر بخواهی همسرت رو منع کنی از این رفتن باید دلیل محکمی داشته باشی.
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
زهره خانم سلام
خیلی خوبه که شما هم توی کارهای خیر و کمک به مردم شوهرت رو همراهی کنی....چه اشکالی داره که شما هم همراهشون بری....هم دلت رو راضی کردی و از شر دو دلی نجات پیدا کردی و هم مانع کارهای خیرخواهانه همسرت نشدی.
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
سلام زهره جان
چه همسر خوبی:).و چه زن خوبی.چون در و تخته همیشه جورن:)
من فکر میکنم ازاین دست افکار ممکنه سراغ هر زن یا مردی بیاد.تا اینجاش مشکلی نیست.اما وقتی دردسرسازمیشه که بیش از اندازه به این افکار اهمیت بدیم.
من اگه جای شما بودم این حرفارو میذاشتم کنار.و پیشنهاد همسر رو برای اینکه تو بنگاه همراهش باشم قبول میکردم.
خلاصه اینکه نه تنها شوهرتونو از خوبی کردن منع نکنید.بلکه خودتونو بهش برسونید.یعنی خوبیها رو مشترکا با هم انجام بدید.اینجوری هم شوهرتون میل به خوبیکردنش ارضا میشه.
هم میتونه لحظات جالبی برای هر دوتون باشه.هم حتما از اینکه زنش انقد فهمیده است کیف میکنه.
تنهاش نذارید و باش برید.
البته این نظر شخصی منه.
موفق باشید
پ.ن:نوشته sunlife رو الان دیدم
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
سلام و به همدردی خوش اومدم!:227:
شما دیگه زیادی حساسیت نشون میدین!!
اتفاقا از این که شوهرتون خوش اخلاق و مهربون هستن باید خداروشکر کنین
احتمالا شوهرتون روابط اجتماعی قوی ای دارن!این یه نعمت محسوب میشه که هرکسی نداره
نقل قول:
گفت که دوست نداره تنها با این خانم بره بنگاه
خب دیگه جای شکی نمیمونه!!اصلا خودتون هم باهاشون برین!من نمیدونم شما برای چی دودل هستین!؟
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
زهره جان
خودت هم باهاش حتما برو. من چون از این موضوع خاطره بد دارم دیگه راجع بهش حرف نمیزنم تا شما رو خدای ناکرده الکی نگران کنم!!
فقط سعی کن تو این مواردی که میخواد به اون کمک کنه یکجوری با سیاست خودتو درگیر کنی!
این بهترین راهه!!
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
سلام دوستای خوبم
ممنونم که جوابمو دادید. می دونم من زیادی حساس شدم رو این موضوع . نمی دونم چی کار کنم. راستش من یه موضوعی رو یادم رفت بگم که خیلی مهمه. پدر همسرم یک صندوق خیریه قرض الحسنه دارند (کلا خانوادتا توی کارهای خیر پیشقدم هستند) که همسرم روی اون صندوق حساسیت ویژه ای داره و همیشه میگه پولی که افراد خیر اونجا میگذارند خیلی پاکه و ... و حتی یک ریالش هم نباید بی خودی به کسی داده بشه .حتی هر ماه یک مقدار از حقوق خودشم میریزه به حساب همون خیریه. خلاصه خیلی به اون جا اعتقاد داره. تا امروز ندیدم و نشنیدم که سفارش کسی رو به اون خیریه بکنه حتی اوایل زندگی مون میخواستیم خونه بخریم پول کم داشتیم با اینکه باباش اونجا رئیسه حاضر نشد وام بگیره از اونجا و میگفت حق ما نیست و ما لیاقتشو نداریم. (البته منم به اونجا اعتقاد پیدا کردم روزی که این حرف و گفت هفته بعدش بانک رفاه با 400 هزارتومان موجودی 15 میلیون تومان جایزه برنده شدیم! که باز 5 میلیونش رو ریخت به حساب خیریه!)
حالا این خانم برای خرید خونه یک مقدار پول کم داره (در حدود 7 میلیون) و همسرم با خیریه صحبت کرده که بره اونجا و این 7 میلیون را وام بگیره. (البته اینها رو هم خود همسرم بهم گفت) و من بهش اعتراض کردم که چرا اینکارو کردی گفت : این مورد واقعا فرق می کنه. این واقعا به این پول نیاز داره و .....
به نظرتون بازم نباید دودل باشم؟ می ترسم از دست بدمش.
کمکم کنید.
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
سلام زهره خانم
اولا من تبریک میگم بهت که همچین همسری داری. قدرشو بدون واقعا.
شما که گفتی دختر خوبیه و .... خب پس چرا نگرانی؟ من فکر می کنم همسر شما به تنها چیزی که فکر نمی کنه اون چیزیه که شما داری بهش فکر می کنی! (البته با چیزهایی که شما گفتی تا اینجا) یعنی ازدواج با اون خانم.:311:
راستی اون خانم از کی اومده تو شرکتشون؟ بعد همسرت وقتی ازش صحبت می کنه لحنش چطوریه؟ همسرت می تونست خودش 7 میلیون را بهش قرض بده یا در توانش نیست؟
اما اون چیزی که مشخصه اینه که همسر شما هیچ قصدی جز کمک به این خانم نداره چون اگر اینطور بود جزئیات رابطه و اینکه 7 ملیون کم بوده و قرار شده وام بگیره و ... را به شما نمی گفت. از همه مهم تر خودش گفته نمی خوام تنها برم تازه می تونست بگه با پدرم میریم اما شما رو کاملا وارد ماجرا کرده و این پختگی همسرتون را نشون میده که بعدا مشکلی براش پیش نیاد و شما بدبین نشید بهش.
به نظر من شما با روی باز برخورد کن و باهاش برو بنگاه برای معامله. حتی تو بنگاه هم ناراحت نباش بلکه خوشحال باش که به یک بنده خدا داری کمک می کنی.
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
دوباره سلام
خوشحالم که دوستای خوبی هستن که کمکم می کنند. راستش خودم وقتی نوشته های خودمو می خونم از خودم بدم می آد.همسر من اونقدر پاکه و خوبه که این وصله ها بهش نمی چسبه ولی نمی دونم از کجا یه همچین چیزاییی افتاده تو سرم. وگرنه اصلا اینطور آدمی نیست که به ازدواج مجدد فکر کنه و این حرفها.گفتم که من تو این 6 سال چیزهایی ازش دیدم که اگر تو شناسنامه اش هم ببینم اسم کسی دیگه ای رو نوشتن باور نمی کنم. من واقعا بهش ایمان دارم. یعنی هر کس جای من بود همینطوری بود بسکه پاک و صاف و صادقه. این دختره هم گفتم اصلا نه تا حالا چیزی ازش دیدم نه حرفی حدیثی اما بی خودی دلم شور میزنه. ضمنا قبل از اینکه شوهر من تو این شرکت مشغول به کار بشه این دختره اونجا بوده فکر کنم 10 سالی میشه.
راستش همسرم زیاد راجع بهش صحبت نمی کنه و واقعیتش من یکبار خودم رفتم شرکتشون و تو اتاق همین دختره بودم یک ربعی با هم صحبت کردیم و ... وگرنه همسرم خیلی کاری به کارش نداره وقتی هم ازش صحبت می کرد خیلی عادی و منطقی بود ولی احساس کردم که دلش براش می سوزه و می خواد اگر بتونه کاری براش انجام بده.
در مورد اون پوله هم نمی دونم احتمالا خودش نداشته که بهش قرض بده. من زیاد در جریان مسائل مالیش نیستم.
الان که خودمو جای دختره میزارم می بینم که بهتره قبول کنم اونم بالاخره کسی رو نداره اما نمی دونم چرا تو شرکت این کار رو از همسر من خواسته؟ یعنی نمی شد از کس دیگه ای بخواد باهاش بره برای معامله کردن خونه؟ به نظرتون اینو از همسرم بپرسم؟ که چرا از تو خواسته بری؟
RE: برخورد همسرم با خانم های دیگر
زهره جان سلام ..
پست اولت رو که خوندم خودت و همسرت رو خیلی تحسین کردم که انقدر با هم خوبین و بهم اعتماد دارین ..
عزیز دلم این موضوعی نیست که بخوای به ذهنت اجازه بدی درباره ش خیالپردازی کنه ..
از صحبت هات فهمیدم که همسرت خیلی مرد چشم پاکیه و شما رو هم دوست داره .. اگر واقعا مسئله ای این وسط بود مطمئن باش قبل از هرچیز خودش این کار رو نمیکرد و یا به شما نمیگفت .. اینکه گفته و ازت خواسته بیای نشون میده که به عقل و درک شما اطمینان داره و هیچ کلکی هم تو کار نیست ..
اما درباره ی این که چرا اون خانوم از شوهرت خواسته باهاش بیاد ..
ببین عزیزدلم همه ی ما انسانیم .. همه به هم وابسته ایم و به کمک هم نیاز داریم ..
یعنی اگه تو خیابون ببینی چند تا مرد دارن یه دخترو اذیت میکنن توقع داری همسرت نره جلو ؟ کمکش نکنه ؟
نمیدونم شاید بد زمونه ای شده ..
اما آدمها به پشت گرمی همدیگه زنده ن .. و لازم نیست حتما این وسط رابطه ی خاصی در میون باشه !!
مطمئن باش الان که شما به اون خانوم کمک میکنین یه جا دیگه هم یه نفر به شما کمک میکنه ..
این قانونه طبیعته .. هر کار خوب و بدی تو این دنیا برمیگرده به خودمون ..
یه چیز دیگه .. عزیزم اصلا این موضوع رو برای خودت بزرگ نکن و حتی بهش فکر نکن ..
چون انرژی منفی میدی به زندگیت و با فکرت این قضیه رو وارد زندگیت میکنی ..
و اگر که تا حالا هم همچین مسئله ای نبوده کاری نکن که با افکارت و انرژی دادن و بزرگ کردن این مسئله خدای نکرده پیش بیاد ..