-
وقتی میبینم که دوستانم با عشقشون ازدواج میکنند و زندگیشونو میبینم به خودم لعنت میفرستم. اگر حکمتی در کار هست که به اون نرسيدم اون رو بهم نشون بده خدا و اگر از دست دادنش بخاطر صبر لعنتی من بوده يه فرصت ديگه بهم بده امسال کلی از سرمایه ام از دستم رفت کلی ضرر دادم، زندگیم مختل شده، فراموشی پیدا کردم.
- - - Updated - - -
یادم نميره یک شب خواستگار داشت و من اون شب رفتم حرم آقا جانم امام رضا. از ايشون خواستم مسئله رو حل کنه.فرداش خبر رسید جوابشان منفی بوده.اون شب از آقا قول گرفتم که اون رو برای من نگه داره. اما چند هفته گذشت و من داشتم شرايطمو آماده میگردم تا اقدام کنم اما یکدفعه خبر رسید..... من هر چی دارم از آقا امام رضا عليه السلام دارم،اما گله دارم، چرا نشد
-
عزیزم.بگذار یه چیز رو رک بهت بگم.من الان یک ماهه عروسی کردم.با عشقم نه.اما با کسی که الان عاشقش شدم!!
ببین من 5 ساااال هر روووز شب و روز با یک پسری به قصد ازدواج با همبودیم.پنج سااااال.روزی نبود که پیش هم نباشیم تازه قبل و بعدش هم ساعتها تماس تلفنی!!!سنم هم کم نبودا.از بیست تا بیست و پنج سالگی!یعنییییی در این حد.ولی خب قسمت هم نشدیم
اما عزیزم
واکنش شکست عشقی مثل واکنش سوگ بستگانه.در این حد.یعنی فکر میکنی دنیا رو سرت خراب شد.واااای الان میمیری ...میخوای بمیری!!!من که خودم انقدر گریه کردم بعد از جدا شدن از اون پسر که بعضی وقتها دست و پاهام لمس میشد میترسیدم ام اس نگرفته باشم!!!!!اما بهت بگم.این واکنش فقط دو ماهه.نهاااایت تا 6 ماهه اگر بیشتر از این بود پس تشخیص شما میره به سمت افسردگی و کلا تشخیص میشه یه چیز دیگه!!
قلبا بهت میگم مطمینننن باش این واکنش الانت طبیعی و البته موقته
و باز هم مطمین باش در مرحله بعد که انشالله قصد ازدواج و اینا داشته باشه این تجربتو زبون در هم گرفتنتو همه اینا باعث میشه که اتفاقا انتخاب پخته،خوووب،و پایداری داشته باشی به امید خدا.پس این چند ماه اول از دست دادن ایشون طبیعیه و بدون اینکه کار خاصی یا اقدامی انجام بدی واسه اون دختر بدون این حالتت موقته .این حرف علمیه هاااا.موفق باشی
-
چرا باید کسی رو که خیلی دوسش دارم در ذهنم بکشم و دفن کنم؟
با همین عشق تا تا ابد سر میکنم.تا شاید روزی بهش برسم.
من بدون عشق نميتونم زندگی کنم، و نتونستم عاشق دختر ديگه ای بشم.
-
دوستان ميگن فراموش کن. دارم سعی میکنم فراموشش کنم.اما این زندگی ديگه بی معنا ميشه. زندگی سرد و بی روح و عذاب آور.
خسته شدم از اين زندگی عذاب آور. یا فاطمه من رو بهم برسون یا اینکه راههای غیر انسانی رو در پیش میگیرم.
-
یعنی چی اشتباه از شما بود که نگفتید که دست روی دست گذاشتید وپا پیش نزاشتید حالا باید دردسرشو اون زن بکشه یا شوهرش چرا انقدر خود خواهید من نمیخوام باهاتون تند حرف بزنم اما میتونم خودمو جای اون زن بزارم راه غیر انسانی چیه؟بدزدینش؟یا برید بهش بگید؟یا برید به شوهرش بگید که از زنت دست بکش؟فکر میکنید چی میشه نمیشه که بدزدینش اگه برید بهش بگید دوسش دارید زنه پراحساسات ممکنه درگیر شه بیفته تو مقایسه وزندگیشو خراب کنه از شوهرش طلاق نمیگیره مطمین باشید بلکه ارامشش میره زندگیش جهنم میشه مجبور میشه بمونه وتوی سردرگمی دستو پا بزنه
یا برید به شوهرش بگید زنتو میخوام تو برو تا بیام بهش برسم اونم زنشو طلاق نمیده اما دیوونه میشه ممکنه شک به زنش بیاد سراقش سرخورده بشه واحتمالا سر اون زن خالی میکنه
بهتره به قسمت اعتقاد پیدا کنید اونی که اون
بالاست بلده چطور پاذل دنیا رو بچینه که هر کسی با کسی چفت باشه
-
دختر جوان، من بدون عشق نميتونم زندگی کنم.
من آدم احساساتی و ژلفی نیستم بلکه فرد جدی و کعمی مغرورم، اما بسیار اهل محبت و دوست داشتن هستم و نميتونم بدون عشق زندگی کنم
-
سلام برادر گرامی...
من تمام نوشته های دوستا رو خوندم..اما یه موضوع مهم وجود داره که کسی بهش اشاره نکرد....
من یه سوالی دارم...از کجا معلومه که اون از شما خوشش میاد؟
ببینید گاهیی عشق یک طرفه اس....شمایید که فقط عاشقید....اون خانم ازدواج کرده و تمام قلبشو به پای یک آقایی که 100 در صد دوسش داره ریخته.....اصلا جایی برای شما نداره.....
و لابد نداشته....
شما آقایون گاهی اعتماد به نفسای عجیبی دارید..تو ازدواج 50 در صد عشق شما سهم داره...50 درصد متعلق به طرف مقابله....
تو فامیل من هم کسی بود که خیلی من رو دوست داشت....این مربوط به 8 ساله پیشه....گاهی طوری رفتار می کرد که من واقعا جا می خوردم....خیلی با شور و هیجان برخورد می کرد...اما من اصلا هیچ!!!! علاقه ای بهش نداشتم.....بعد یکسال که جواب منفی دادم خیلی جا خورد.اصلا فکرشم نمیکرد....خوب از هر لحاظی ایده آل بود....ولی من احساسی نداشتم.... ......
ببخشید مختصر بود
-
من مطمئنم اگر زودتر اقدام میکردم جوابش مثبت بود. حتی الان هم اگه اقدام کنم جوابش مثبته. اما این نامردیه
-
دوستان از فراموش کردن نگيد.
تمام سرمایه زندگی ام فقط این عشقه، عشقی که از کودکی تا هم اکنون درونم ریشه دوانده.من بدون این عشق خیلی تهی و بی انگیزه میشم.
لطفا راه حل بديد. راه حل رسیدن، نه راه کشتن و دفن کردنش در قلبم.
تشکر از همگی
-
با سلام
شما هیچ راه حلی جز همینی که ازش فرار می کنید ندارید ... ایشون همسر کس دیگری هست و شما نه می توانید کاری بکنید و نه درست هست حتی ایشون را آگاه کنید که روزی به ایشان علاقه مند بودید .... حتی اگر وارد بشید و بخواهید زندگی ایشون را خراب کنید هرگز او را مال خود نخواهید کرد ...
مشکل عمده شما احساس محوری شما به اضافه خطاهای شناختی در شماست .... از جمله خطای شناختی مطلق نگری .... و مرثیه سرایی احساسی و تعارضهاست لطفاً تاپیک های زیر را مطالعه کنید :
مرثیه سرایی احساسی عامل نا آرامی شماست!
خطاهای شناختی و مشکلات ما
ناسازگاری های شناختی و تعارض های ما