-
همه فهمیدن که دوسش ندارم
سلام دوستان من چهار سال هست که ازدواج کردم البته در دوران عقد به سر میبرم اما تا کنون هیچ حسی نسبت به شوهرم نداشتم قبل ازدواج به خاطر اصرارهای اطرافیان و خانواده ام که پسر خوبیه و از این حرفا قبول کردم اما بعد از عقد پشیمان شدم ولی هیچ فاییده ای نداشت تو این چهار سال خیلی سعی کردم دوسش داشته باشم هر کاری که فکرشو بکنین انجام دادم که مهرش به دلم بشینه اما هیچ فایده ای نداشته او کاملا مردی حسود است و وقتی من ذره ای محبت ب کسی حتی بچه ای میکنم کلا عوض میشه من اوایل ازدواج خیلی محبت میکردم اما محبتی جز تهمت و افطرا از او ندیدم طوری شده که تمام وجودمو تنفر پر کرده و همه فهمیدن که دوسش ندارم و الان نزدیکه بریم زیر یه سقف و من اصلن راضی نیستم و همیشه همه چیو عقب میندازم او یه مرد سردو بی عاطفس کلا به جوره ایه که مهرش به دلم نشسته ذره ای دوسش ندارم طلاق هم چون قبلا در خانواده بوده خانوادم موافق نیستن به نظرتون چیکار کنم خسته شدم:302:
-
سلام روزتون زیبا
:72:
ببین حسودی میکنه خیلی خوبه شما رو دوست داره توقع مهربونی از شما داره
مگه میشه محبت کرد و ندید مگه دلش از سنگه !!!!
گزاشتی 4 سال بگزره اون وقت تازه به نتیجه رسیدی !!!!
اقا 4سال از عمرشو به شما اختصاص داده عزیزش بودی و....
ایا میشه دوباره متولد شد ؟
ایا میشه به عقب بر گشت ؟
ایا میشه جوونی را بر گرداند
بعضیها محبتشون به دلشون هست مشخصه هنووووز شخصیت اقا را درک نکردی ؟
وقتی چیزی را میخای در طرف مقابلت پدیدار بشه بایستی اون قدررر خودت با لطافت و ظرافت انجام بدی برا شخص مقابلت تا ملکه ذهنش بشه
و جواب بگیری
کلید اقا رو پیدا کن
این لینک را بخون با دقت و کلید مرد اقتدار مرد و.... دانلود کن حتمااااا گوش کن موفق میشی
http://www.hamdardi.net/thread-41853.html
التماس دعا
-
سلام.
وقتی شما ذره ای محبت به کسی میکنی اون حسادت میکنه... چرا؟ دلیلش اینه که دوستت داره ودلش میخواد به اون هم محبت کنی عزیزم.
در مورد مشکلاتی که بین خودت وشوهرت وجود داره بیشتر بگو تا بتونیم بهتر راهنمایی کنیم.
لطفا به این سوالات جواب بده:
1-چند تا از ویژگی های خوب شوهرت و 4 تا هم ویژگی که ایشون دارند و شما دوست ندارید
2- ویژگی های بدی که از نظر شوهرت تو اونها رو داری (لطفا دقیق و حدود 4 مورد بگو)
3- مقالات اینجا رو چقدر خوندی؟ تا حالا سعی کردی رفتار درست و نحوه مقابله با مردها رو تو شرایط محتلف در مورد شوهرت اجرا کنی؟ میتونی برامون مثال برنی؟ و بگو نتیجه چی بود؟
-
سلام هلنا 60عزیز
نه این حسودیش باعث ازار منه من بهش خیلی محبت میکردم اما گفتم یه جوری برخورد میکرد به هر حال اون شوهر من بود و من محبت کردن به او را برای خودم امری طبیعی میدونستم که باید محبت کنم من زمان ازدواجم دانشجو بودم او سرباز فقط دوسه روز اول خوب بود بعد بهم بزرگترین تهمتو زد که شرم دارم اینجا بیان کنم بعد مدتی خانوادمو از این موضوع باخبر کردم مدتی قهر بودم اما با معذرت خواهی و ...پاپیش گذاشتن بزرگترها بخشدم یه مدت گذشت باز دوباره با حرفهاش می رنجیدم به همین مراتب سالها گذاشت او تهمت میزد و من میبخشیدم قهرو اشتی خیلی سخت گذشت جوری که الان اشک جلو چشمامو گرفته که نمیتونم بنویسم سربازی او تمام شد درس منم ناگفته نماند که قبل ازدواج قول قرارهایی داشتین که بعد از ازدواج زد زیر همه چیز اما در این چند سال محبت نبود عشق نبود دوست داشتن نبود فقط فقط بچه بازی احمقانه اش باعث عذاب روز و شب شده باورتون میشه اگه بگم که وقتی باهمیم من خدا هم قهر میکنم که چرا شب میشه چرا روز میشه شدم مث دیونها من زندگی پر از عشق و شور نشاط میخام نه پر از تنفر من خیلی جنگیدم اما فاییده ای نداشت هیچ محبتی وجود نداشت خیلی از زندگیم خسته ام فقط به امید رویای عشق زندگی کردم او پدری بسار بد دل دارد وقتی یاد حرفها و گذشته اش می افتم با خود میگم مث باباشه اما باز دلداری میدم خودمو که نه از این حرفا ....
-
ساام عزیز دلم
نمیدونم دقیقا مشگلت با همسرت در چه حدیه؟؟
اما انگار خودت همش تلقین میکنی که دوستش نداری
اما شما با این حال نمیتونی طلاق بگیری چون طلاق اخرین راه حله
خودت هم باید با سیاست بیشتری عمل گنی
اضطراب و استرس کارت رو خرابتر میکنند سعی کن ارامشت رو حفظ کنی
-
سلام عزیرم اره درسته مهمترین چیز اینکه مرد باشه مردانه رفتار کنه و با اخلاق باشه ولی اون هیچکدومشو نداره اکه داشت میتونست طوری رفتار کنه که حداقل من احساس کنم که شوهر دارم یه پشتیوان یه تکیهگاه اما اینطور نیس میخوام به روز از زندگیمو تعریف کنم چند وقت پیش یه بنده خدایی شماره منو اشتب گرفت اون هم دید بدون از اینکه ازم بپرسه کیه چیه برداشت با گوشی خودش یه عالمه فش براش نوشت اون بنده خدا هم یه خانوم بود که یه شماررو جابجا گرفته بود وقتی رفته بود خونشون دیدم برام پیام اومده خیانتکار این کارتو نمیبخشمو ...و تو لیاقت منو نداری .منم در جوابش نوشتم مگه چیکا کردم که اینو میگی .از این حرفا باز برداشته به بابام زنگیده که دخترتو جمع کن معلوم نیس داره چیکار میکنه...و اینکه تا چند روز زنگ نزد بعدش افتاد به غلط کردن و اشتباه کردم اما هیچ فایده ای نداشت هزاران بار قلب منو میشکنه بعدش میگه پشیمونم جبران میکنم اما هیچ فاییده ایی نداره دو روز خوبه بعدش همون اشو و همون کاسه واقعا بعضی وقتا میگم عیب نداره خوب میشه وقتی به خودم اومدم دیدم چهار سال از عمرم رفت بدون هیچو پوچ اون قدرت فک کردن نداره قدرت تصمیم گیری درست نداره همیشه بهم میگه که تو بگو من چیکا کنم بهش کمک میکنم میگم اینجور نباش این اخلاقتو تصحیح کن انگار که نه انگار یکسره مث خاله زنکا پشت سرم حرف میزنه حتی وقتی میرم خونشون میبینی یکی میگه راستی تو این پیامو دادی و از این حرفا هیچی دیگه من میمونم و یه دنیا پشیمونی و ای کاش ای کاش اتفاقات دورو برشو باید از دیگران بشنوم تا از اون وقتیم بهش میگم که چرا دیگران این حرفارو میزنن اخه چرا منو پیش همه خراب کردی هیچی نمیگه فقط مییگه ببخشین دیگه تکرار نمیشه اخه تا کی باید ببخشم فقط به این امیدم که خدا یه کاری بکنه بعضی وقتا یه حرفایی میشنوم از دور بر که شاخ در میارم منم مجبورم واسه دفاع از خوودم بگم که چی بوده چی شده واقعا کم میارم بعضی وقتااااااحالا هم که تهدید میکنه که دنیا همینجور نمیمونه میشه یه روز دست من بیفته که اون روز ببین چیکار میکنم راستی اینم بگم که باباش بسیاررررر ادم بد دل و زور گویی بوده که زن بدبختشووو اسیر کرده اما به خاطر بچهاش مونده الانم بددله به همه چیشش میترسم وقتی داستان زندگی اونارو میشنوم وتا از عموهاش هم مث باباشن وایی انگار زنا اسیرشونن هر چی بگن اگه نه بیارن کتک میخورن اونم بعضی وقتا میگه زن باس مث زن عموهام باشه ولی من اینطور افکاری قبول ندارم وقتی میگم نه میگه خواهیم دید در زندگی واقعا میترسم از عواقب بعد طلاق هم میترسم خیییلی زیاد ولی یه دوستی میگم یا با ترسهات زندگی کن یا به باهاشون بجنگ....ببخشین طولانی شدراستی دوستی گفته بودن که چهار تا از اخلاقای خوب بد خودمونو بگم اول خوبیهاش اینکه ساکت تو دعوا واقعا خوبی دیگه ازش ندیدم حالا بدیهاش منزوی بودنش بدون فکر عمل میکنه و زود پشیمون میشه بددلی های احمقانش خاله زنک بودنش قدرت تصمیم گیری نداره بعضی وقتا لجباز به همه اعتماد کامل داره همرو دوستش میدونه و حرفای دلشو به اونا میگه حتی شده که دوستاش بهم گفتن که ایشون خیلی حرفای صمیمیتونو ب ما گفته حالا خودم بد خوبشو نمدونم اینکه یه ادم کاملا اجتماعی و از گوشه گیری متنفرم یا حرف نمیزنم یا وقتیم میگم مث کوه پشت حرفم میمونم و اینکه تا کسیو واقعا دوست نداشته باشم بهش محبت نمیکنم دیر اعتماد میکنم خیلی کم پیش میاد با کسی درد دل کنم یه کمم خوددار هر حرفیم هر جا نمیزنم بعضی وقتا هم سبک بازی در میارم البته در خانوادم لجبازیم میکنم بعضی وقتااا
-
سلام روزتون بخیر شادی :72:
ببین همسرت دسته خودش نیست اون در خانواده ای بزرگ شده که در اجتماع کمتر حضور داشتن به دلایل بد دلی و وسواسی نمیتونستن
کسی را برای خودشون حفظ کنن
در کش کن شما با رفتار صحیح میتونی کمکش کنی میشه عشق را براش معنا کنی میتونی زیبایی را بهش نشون بدی
اونم در صورتی که بتوانی افکارت را کنترل کنی و انچه که دوست داری را برای خود و همسرت رقم بزنی
عزیز شما فقطططط کلیک کردی روی اشتباهاتش روی رفتار های ناپسندش
در ذهنت اونو رشد دادی پس از امروز تمرکزت را به اتفاقات خوب ببر
همسرت نیاز داره تایید بشه قدرت بهش بده ازش زیاااااد تعریف کن تا بتونه اعتماد به نفسش را باز سازی کنه
حسه تامین بهش بده تا بیشتر خوشحالت کنه این لینک را بادقت بخون و کلید مرد اقتدار مرد و... دانلود کن گوش کن خیلی موثره
http://www.hamdardi.net/thread-41853.html
http://www.hamdardi.net/thread-41851.html
پست دوم این لینک را بخون و دانلود کن صوت را جهت کنترل افکار
التماس دعا
-
هلنا 60 عزیز
من کلا ادم مثبت اندیشیم و قانون راز و جذب کاملا ایمان کامل دارم و اعتقاد همین قانون منو تا الان نگه داشته و اینکه یه روز رویای من به واقعیت میپیونده
اما اینجوری من تمام خودمو صرف اون کنم بهش محبت کنم اونو درست پس خودم چی این وسط من نمیتونم از دروغ الکی محبت کنم اصلن وقتی اون میاد طرفم یه جوری میشم اززژزش بدم میاد اگه شما جای من بودین چیکا میکردین ؟؟
- - - Updated - - -
بهرام گور عزیز شما جای من باشین چیکا میکنیین بعضی وقتا به خودم میگم پدر و مادرای ما چه گناهی کردن که باید اینجوری به خاطر ما بچها ناراحت بشن خیلی دلم براشون میسوزه فعلا خودمو سپردم دست سرنوشت خواهشا بیشتر کمکم کنید ممنون از همه
-
سلام
به لقمان كفتن ادب از كه اومختي فرومد از ......
اينقدر اين مساعل بدر مادر رو به يك نفر ربط ندين . شما خودت اكر كامل هستي انتظار كمالات هم از طرفت بايد داشته باشي
زن و شوهر اسمش با خودشه سازكاري شرط اول رابطست ذهنيت شما به جيزايي داره فكر ميكنه كه به نفعش باشه و از طرفي جواب محكمي براي علت رفتار شما و تبرعه خودتون باشه
اول مرد بايد شه . اول مرد بايست مرد باشه تو زندكي و بعدش از طرفش بخواهد كه اونم زن باشه . برا شما برعكس
هركاري تا الان انجام دادي رو برعكس كن . از خودت شرو كن . يعني جي دوسش ندارم . شما كلي ميكي دوسش ندارم و دنباله علتاش ميكردي . بكو دوست دارم حسناش رو ببينم و عاشقش بشم
يه هدث بزن شايد اونم متوجه رفتاراي شما شده و داره خود خوري ميكنه درستش كنه يكيتون بايد قدم جلو بزاره كه باهم برا دوست داشتن هم تلاش كنين از لاك دفاعي بيرون بياين باهم باهم باهم
-
شما زندكي تشكيل دادي لباس نيست يا مشتي اجيل و تنقلات
هر وقت اين ديد به زندكيا تعقير كرد همه باهم ميفهميم برا دوست داشتن و دوست داشته شدن بايد تلاش كرد و اون احساس اول فقط ايجاد و شروع رابطست
حرفاي شما درسته ولي برا فبل عقد
وقتي غقد ايجاد شد بايد زحمت كشيد