اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
سلام دوستان
همسر من اعتقادات خاص خودش رو داره.از این نظر خاص چون اصلا سعی نمی کنه همرنگ جماعت شه.شاید بگید خوبه ولی گاهی تحملش سخته.دیشب اونقدر راجع به نظراتمون حرف زدیم اما بی نتیجه بود و حرف آخر همسرم این بود ما نمی تونیم نظر همدیگه رو بپذیریم پس برای جلوگیری از اختلاف بهتره تو کار هم دخالت نکنیم.من این اختلافا رو دسته بندی می کنم فقط بگید چه طور می تونیم با هم کنار بیایم.
1-نوع لباس پوشیدن همسرم.(که گفتگوی دیشب هم راجع به همین بود).همسرم کلا ساده می پوشه.اتفاقا من می پسندم.و برخلاف خیلی از دخترا از مجردی هم دوست داشتم همسرم ساده پوش باشه.اما اون خیلی ریلکسه.وقتی می ریم عروسی بهش التماس می کنم کت و شلوار بپوشه ولی محاله قبول کنه.معتقده فقط تو عروسی های نزیدیکان.
2-راجع به هدایائی که به مناسبتهای مختلف می خوایم ببریم هم حساسه.مثلا می گه چرا باید تو عروسی ها یادداشت کنن کی چقدر داد؟مگه می خوان پول شام بگیرن.چرا به هم نگاه می کنن ببینن کی چقدر کادو می خواد بده.کلا از این ظاهر سازی ها متنفره.و می گه هیچ کس از ته دل به کسی کادو نمی ده یا کسی رو دعوت نمی کنه بلکه فقط می گن باید جبران کنیم.همسرم تو عروسی خودمون هم از کسی کادو نگرفت.
سوغاتی هم جزء همین مسائلمونه.مثلا تو مکه همش مخالف خرید سوغاتی بود می گفت داریم تو جیب وهابی ها پول می ریزیم.
همسرم به هیچ عنوان خسیس نیست.من با اکثر حرفاش موافقم.خیلی هام ممکنه موافق باشن ولی کمتر کسی پیدا می شه عمل کنه ولی همسرم همیشه مصره به اعتقاداتش عمل کنه
قراره تو سالگرد پدرش خیرات بدیم البته به اتفاق مادرش.همسرم زیاد مایل به این کار نبود نه اینکه از پول شام بترسه بلکه دوست داشت همون پولو به فقرا بده.که البته یه جور راضیش کردیم
3-کلا یه آدم ریلکسیه.اهل تعارف نیست.از کسی انتظار نداره.والبته بر عکس سعی نمی کنه انتظارات بقیه رو برطرف کنه.شاید بگین خوبه ولی واقعا تو زندگی اجتماعی سخته.
من دائم گوش زد می کنم ولی خوب همیشه که نمی شه.مثلا زیاد با کسی احوال پرسی نمی کنه.
به مهمون تعارف نمیزنه.سر سفره حواسش نمی شه ببینه همه چی در دسترس مهمان هست یا نه.چند بار شده خانواده هامون خونمون بودن سر سفره مادرش یاداوری می کنه پسرم ترشی رو بذار جلو دست پدر خانومت واقعا حرصم در می یاد
اگه من هم با رفتاراش کنار بیام چون واقعا از نیت واقعی همسر عزیزم آگاهم و خوشحالم ساده و بی آلایشه ولی با اطرافیان و انتظاراتشون چی کار کنم.واسه همسرم مهم نیست ولی من نمی تونم تحمل کنم گلایه هاشونو .
ما خیلی راجع به این مسائل که مربوط به بیرون از خونه ست دعوامون می شه.هیچ کدوممون هم کوتاه نمی یایم.البته راجع به راجع به هدیه دادن اینطور نیست همسرم کوتاه می یاد
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
سلام رایحه جان.خوبی؟
خانومی ببین در مورد لباس پوشیدن همسرت نمیگم نباید نظر بدی اما اون این اختیار داره که اون چیزی رو که میپسنده و دوست داره بپوشه.
اگر پوشش همسرت برخلاف عرف نیست دیگه نیازی نداره در مورد این موضوع بحث کنید.
اجازه بده همسرت کمی برای خودش باشه.
یکی دوست داره تیپ اسپرت داشته باشه..کارش که بد نیست...من خیلی از مردها رو میشناسم که تصور میکنن کت شلوار برای پیر مردهاست.مثل برادر خودم.که کلا فقط تو عروسی خودش و عروسی من کت شلوار پوشید !
بعضی ها تیپ اسپرت رو میپسندن چون جوون پسند تره...
در مورد شماره 2 من با عقیده همسرت کاملا موافقم...ماهم اصلا این کار رو نمیکنیم و نمینویسیم کی چقدر داده...حالا اومد و یکی دستش خالی بود و پول کمی داد..همه باید بفهمن....همین که یادش بوده طرف که یه هدیه هم بده خودش یه دنیا ارزشه
در مورد خیرات با زهم من با همسرت موافقم.اگر فقیر فقرا یه شب شکم سیر بخواین برای اموات خیلی بهتره...تا اینکه فامیل جمع بشن دور هم و ....(اگر اشتباه برداشت نکرده باشم...)
در مورد تعارف نکردن هم خیلیها اعتقاد دارن اگر به مهمون تعارف کنی معذب میشه.
باید بذاری اونطور که راحته غذا بخوره...من موافق نیستم چون همسر خودمم اینطوریه و من بعضی وقتا واقعا ناراحت میشم
اما یه نکته کلی اینکه این چیزها ارزش بحث نداره....تو که رد برخی موارد همسرتو راضی کردی حتما قدرت راضی کردن در موارد دیگه رو هم داری.
البته رایحه جان گیر دادنت در مورد لباس پوشیدنش از نظر من کاملا بیهوده و اشتباهه.
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
رایحه جان!
قبل از هر چیز بذار یه چیزی بگم در گوشت! در تمام مواردی که گفتی به نظر من طرز فکر همسرت بسیار متین و بزرگمنشانه است. من آرزو می کنم همه آدم های سرزمین من چنین طرز فکری داشتند. و افسوس می خورم که اینطور نیست.
تلاش کن نگاه پشت اینگونه طرز فکر همسرت رو درک کنی. دراین صورت ، سازگاری و همراهی در این تفاوت ها هم خیلی خیلی راحت تره.
مثلا در مورد مهمانی و تعارف نکردن سر سفره:
شاید ایشون نگاه کردن به بشقاب کسی رو و اینکه چه چیزی می خوره یا چقدر خورده و فلان رو تجاوز به حریم خصوصی مهمان می دونن. ( حریم خصوصی آدم ها که فقط صفحه موبایلشون یا اتاق شخصیشون نیست) و شاید هم دلشون می خواد همونطور که خودشون توی مهمونی احساس راحتی می کنن، وقتی هم مهمانی خونشون هست، همون حس صمیمت و خودمانی بودن رو داشته باشه. این فرهنگ تعارفات اضافی رو باید عوض کرد.
می تونی همین نگاه تحسین بر انگیز رو در یه فرصت مناسب برای مهمونات و دیگران توضیح بدی. چه اشکالی داره بقیه بدونن علت رفتار غیر معمول شما چقدر زیبا و باشکوهه؟
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
منم با نظر آویژه جان موافقم ، کاش همه طرز فکر همسر شما رو داشتیم .و دست از تعارف برداریم .
یادمه یک شب توی یک مهمونی بودیم .صاحبخونه به همه مهموناش گفت من تعارفتون نمیکنم چون اعتقاد دارم نباید تو بشقاب مهمون نگاه کرد تا مهمون راحت باشه ، پس شما بدون تعارف من راحت باشید فکر کنید خونه خودتونه .ما هم راحت بودیم .:311:
به نظرم تو این مورد اصلا اصرار نداشته باش .کافیه خودت سر سفره یک همچین چیزی بگی که همسرت چه طرز فکری داره ( البته یک جور با لبخند که داری یک اخلاق خوب همسرت رو به همه میگی و بهش افتخار میکنی )و خیال همرو راحت کنی .
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
ضمن تایید راهنمایی خیلی خوب دوستان،شما میتونین تو بعضی موارد حد وسط رو رعایت کنید مثلا در مورد خیرات میتونید مثلا شام یا نهار تهیه کنید و تعداد کمیش رو برای اقوام بذارید و بیشترشو به مراکز بهزیستی یا خونه سالمندان و خونواده های فقیر بدید.اینجوری هم رسم قران خونی و جمع شدن فامیل تو مراسم سالگرد انجام شده و هم خیرات شده.
در مود تعارف هم باهاش صحبت کن..مثلا پدر خود من معمولا این مدلیه که دوست داره سر سفره بهش غذا تعارف بشه..البته در حد متعادل..باید به شوهرت بگی بعضی ادما ماخوذ به حیا هستند.ممکنه اگه ما بهشون تعارف نکنیم نتونن درست غذا بخورن.تو که دوست نداری مهمون گرسنه از پای سفره بلند شه.میدونم انقد ادم شریفی هستی که سیر شدن مهمون برات مهمه..(ضمن حرفات ازش تعریف هم کن)
در نهایت هم خودت این مسئولیت تعارف کردن رو بعهده بگیر اما در حد تعادل.
نقل قول:
.مثلا تو مکه همش مخالف خرید سوغاتی بود می گفت داریم تو جیب وهابی ها پول می ریزیم.
با این کاملا موافقم و کاملا کاملا درست میگن.
در مورد لباس هم بگو..ممکنه اگه ادم با لباس غیر رسمی بره کسی اونو حمل بر بی اعتنایی و بی ادبی کنه..بگو فامیل خودمون تو رو میشناسن اما فامیل عروس یا دوماد (اون یکی فامیل) چون اخلاقتو نمیشناسن ممکنه ناراحت بشن..فکر نمیکنی بهتره با رعایت همچین موضوع ساده ای جای هیچ حرف و حدیثی بین دوخونواده نذاریم.
و البته صحبتهات رو بصورت پیشنهاد بگو..طوری که شوهرت حس کنه کاملا ازاده که حرفاتو قبول کنه یا نه.
و اگه نپذیرفت بیخیال شو..تو میخوای ابرو درست کنی مواظب باش چشم کور نکنی.به هوای بهتر کردن مراسمهای اجتماعی رابطه دونفرتون متشنج نشه.
موفق باشی
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
فکر میکنم الان که نظر دوستان رو خوندین، متوجه شدین که چه نعمت بزرگی توی خونه دارین:)
فقط در مورد لباس پوشیدن،
همونطور که ایشون در مورد علایقش نسبت به لباس پوشیدن شما اظهار نظر میکنه،
شما هم میتونین در مورد لباس ایشون نظرتون رو بگین
به شرط اینکه نظر خودتون رو بگین، اونچه رو که دوست دارین، رنگ و مدلی که می پسندین
نه نظر و عقیده دیگرانی که شاید کوچکترین توجهی به این مسائل نمی کنن، یعنی وقتشو ندارن
نذارین حس کنه سعی دارین اداب اجتماعی و نحوه درست انتخاب لباس برای مراسم های مختلف رو بهش اموزش بدین
اصولا شوهر شما خیلی در بند حرف مردم نیست!
و این فوق العاده است!
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
من خودم ته دلم به همسرم حق می دم.می دونستم این رفتارش مورد پسند شما قرار می گیره.
همسرم هیچ نگرانی درباره قضاوت مردم نداره .اگه جائی دعوت باشیم خودشو مقید نمی دونه حتما تو مراسم شرکت کنه.می دونید من که الان دارم این گله ها رو می کنم خودم فرد اجتماعی نیستم اتفاقا خیلی هم ضعیفم.ما خیلی شبیه هم هستیم ولی من تو زندگی فهمیدم گاهی لازمه بر خلاف میل رفتار کرد.خود من همیشه از طرف مادرم مورد انتقادم که چرا ختم فلان نفر شرکت نکردی چرا چرا چرا
حالا خودم دارم ایراد می گیرم .شاید علتش شباهت من و همسرم به هم باشه.و البته چون همیشه من خودم از این رفتارم ناراضی بودم حالا دارم یکی رو می بینم به مراتب بدتر از من
دوستای خوبم راجع به خیرات من مخالفتی با همسرم نکردم اصرار مادرش راضیش کرد فقط خواستم از عقایدش آگاه باشید که مطرح کردم.
بهار جان راجع به لباس نمی تونم این حرفا رو بزنم چون مشکل اینجاست اون اصلا مهم نیست مردم چه فکری راجع به ش می کنن.
دوستان منم از تعارفات افراطی خوشم نمی یاد مثلا مادر خودم واقعا افراطی تعارف می کنه.من واقعا انتظار زیادی ندارم از همسرم.همین که سر سفره حواسش باشه وسایل مورد نیاز بذاره جلو دست مهمون.
شخصی که وجه اجتماعی واسش مهمه همش حواسش به همه چی هست .حواسش به مراسم ها هست که به اطرافیانش تبریک بگه.یا به صاحب عزا تسلیت بگه.خیلی چیزاست که به همین خصوصیت مربوط می شه.بارها انواع گلایه ها بوده چرا تبریک نگفته چرا تسلیت نگفته چرا چرا چرا .این مسائلو یادآوری کنم گوش می کنه تبریک یا خدای نکرده تسلیت می گه اما من نمی تونم هر دفعه یادآوری کنم
آقای خارپشت من خودم هم می دونم واقعا چقدر تفکرات همسرم فوق العادست من فقط مشکلم جامعست
مگه نه اینکه ما داریم بین همین مردم زندگی می کنیم
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
منم مثل بقیه واقعا از همچین اخلاقایی که همسرتون دارن خوشم میاد! و به نظرم واقعا خوبه
ولی از طرفی شما رو هم درک میکنم چون اگه در همین رفتارها هم افراط بشه چندان جالب نیست...
به نظر من به این مسائل زیاد گیر ندید...خدای نکرده همین بحث ها میتونه منجر به شروع دلخوری ها و قهر ها و مشکلات بزرگتر توی زندگی مشترکتون بشه...مثل هی بازی کردن و دستکاری یه خال یا عارضه پوستی کوچیک و تبدیل شدنش به سرطان!!
به نظر اگر هم میخواید با شوهرتون در این رابطه حرفی بزنید بیشتر از "رعایت اعتدال" و "عدم افراط" در کارها صحبت کنید..
برای مثال اگه ایشون اعتقادات مذهبی دارن براشون از سفارشات و احادیث در رابطه با تمیز و خوش پوش بودن مطلب بگید..یا مثلا احترم و تکریم میهمان...یا سفارشات به برقراری روابط اجتماعی خوب با مردم و صله رحم در دین...
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
نقل قول:
بهار جان راجع به لباس نمی تونم این حرفا رو بزنم چون مشکل اینجاست اون اصلا مهم نیست مردم چه فکری راجع به ش می کنن.
منظور من اینه که بهش بگی با رعایت این موضوع جای حرف و حدیث بین دو طایفه عروس و داماد نمیمونه..چون من خودم دیدم بعد هر عروسی بلاخره یه سری حرف و حدیث سر چیزای جزئی پیش میاد..بهش بگو اگه رعایت کنی گزک دست دیگران نمیدی تا اول زندگی اون دو تا جوون بحث پیش بیاد.
شاید هم اگه ازش تعریف کنی موثر باشه..مثلا بگو وقتی کت و شلوار میپوشی خیلی خوشتیپ میشی و از این حرفا.
اما در مورد تبریک و تسلیت به نظرم حق با شماست چون مهمه..چون نشونه احترامه.باید بدون اینکه محکومش کنی براش توضیح بدی همین یه جمله ساده تبریک یا تسلیت چقد میتونه دیگرانو خوشحال کنه.باعث میشه ادما دلگرم بشن.
و رایحه جان وقتی دارین راجب این موضوعات صحبت میکنید گیر سه پیچ نده که مثلا شوهرتو اصلاح کنی،چون یادمه قبلا از اینکه نماز نمیخوند یه مدت و مسائل دیگه هم ناراحت بودی..نذار خیال کنه معلم تعلیم و تربیتش شدی فقط در حد مکالمه دوستانه باشه..کوتاه اما مستمر
موفق باشی
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
سلام رایحه من
باز گیر دادی به این همسر بیچاره؟ :)
قبلا هم یک پست مشابه این زده بودی عزیزم! ببین چند نفر رفتارهای همسرت رو می پسندن!
هر کی واست نظر داده رفتارهای خالصانه همسرت رو می پسنده!
چرا اینها رو نمی بینی؟ ما نباید خودمون رو با مردمی ست کنیم که کلا ظاهر بین هستن! من خودم همیشه شعارم
اینه! خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو!
چه اشکالی داره همسر تو مثل بقیه نباشه؟ دغلکار ، 2 رو و اهل ریا نباشه؟
چرا اصلا تو باید مطابق میل مردم زندگی کنی؟
مگه همین مردم وقتی تو دچار چالش میشی به دادت می رسن؟
بپذیرش! بگذار راحت باشه!
البته خوبه که آداب اجتماعی بهش یاد بدی! مثلا خیلی از آقایون چون کار خونه نکردن نمیدونن باید جلوی دست
مهمون همه چی گذاشت! مثلا پدر من انقدر با مهمون گرم صحبت میشه که یادش میره به مهمون میوه یا چای
تعارف کنه! مامان اصلا حرص نمیخوره! خودش تعارف می کنه! به حرف مردم هم اهمیت نمیده!
به جای بحث کردن و قبولوندن عقایدت به همسرت باید یاد بگیری به نظرش احترام بگذاری!
خودت رو بگذار جای اون! دوست داری همسرت چپ بره ، راست بیاد بگه رایحه اینجور باش ، رایحه اونجور باش؟
خوشت میاد کسی عقاید پاکت رو عوض کنه و ازت بخواد ظاهر سازی کنی؟
مومن باید جاذبه و دافعه داشته باشه! ما به واسطه عقایدمون یک سری ها دوستمون دارن یک سری ها از ما
خوششون نمیاد! ما نمیتونیم همه رو راضی نگه داریم!
اگه واست مهم نباشه کم کم می بینی که همسرت کارهای رو که تو دوست داری انجام میده!
همون مسئله رها کردنه...همون اصل پذیرشه!فقط کافیه مرتب باشه! همین...بقیش دیگه مهم نیست
:72: