نوشته اصلی توسط keyvan
تمرین کنترل احساسات به این معناست که از فیلترهای درونی خود آگاهی پیدا کنید و بتوانید از این طریق واکنشهای خود را کنترل کنید.
باید با طریقه پاسخگویی بدنتان در مقابل یک واکنش احساسی آشنا شوید. این یکی از راههایی است که با آن میتوانید تشخیص دهید و تأیید کنید که یک واکنش احساسی قوی در حال اتفاق افتادن است.
مثلاً وقتی یک نفر شما را دروغگو خطاب میکندـ یا هر حرف دیگر که راستی و درستی شما را زیر سوال میبرد- چه اتفاقی میافتد؟ وقتی کسی درمورد شما از توهینهای نژادی استفاده میکند، چطور؟
توهینهایی که باعث میشود در برابر درستی خود، ایدههایتان یا کسانی که با آنها در ارتباط هستید، حالت تدافعی به خود بگیرید، میتواند یک واکنش فوری در شما ایجاد کند. در زیر به چند تکنیک اشاره میکنیم که به شما کمک میکند احساساتتان را تحت کنترل خود درآورید:
-) حرفی که فرد مقابلتان میزند، میتواند احساسات شما را به شکل مثبت یا منفی تحریک کند. در هر دو صورت، همیشه این خطر وجود دارد که اختیارتان را از کف بدهید. به همین دلیل در وهله اول لازم است که واکنش احساسی خود را به مخاطبتان تشخیص دهید.
فقط آنزمان است که میتوانید شروع به پاسخگویی به آن کنید.
برخی علائم میتواند منجر به بالا رفتن تپش قلب و تنفس شما شود، شاید میل شدیدی به قطع کردن حرف طرف مقابلتان و بالا بردن صدای خود پیدا کنید، خط فکری خود را از دست میدهید، یا عضلاتتان سفت و سخت میشوند.
-) وقتی تشخیص دادید که یک واکنش احساسی شدید در حال نمودار شدن است، باید جهت آن انرژی منفی را تغییر دهید. تنفس، توجه شما را دوباره به موضوع اصلی برمی گرداند و شما را از آنچه که موجب ناراحتیتان شده بود، دور میکند. تنفس عمیق میتواند به شما کمک کند، ناراحتی و عصبانیتی که به خاطر حرف طرف مقابلتان در شما ایجاد شده بود را از بین ببرید. اگر حرفی که طرفتان زد، واقعاً شما را اذیت کرده است، سعی کنید تمرکزتان را از آن روی تنفستان منتقل کنید و داخل و خارج شدن آن را کنترل کنید.
این نوعی تمرین مدیتیشن است و مطمئن باشید که کمک زیادی به کنترل احساساتتان میکند. علاوه بر تنفس عمیق راههای دیگری هم برای تغییر تمرکزتان وجود دارد. مثلاً میتوانید روی چیزهای خوب و زمانهایی که احساس خیلی خوبی داشتهاید فکر کنید.
-) اگر کسی چیزی به شما گفت که ناراحت شدید، همیشه به طرف مقابل لبخند بزنید و بعد از او بخواهید که کمی در مورد این عقیده اش توضیح بدهد و مسأله را باز کند.
-) با کار کردن روی حداقل یکی از نتایج مثبت آن رابطه، این تغییر احساس را از بین ببرید.
-) با کسی مشاوره کنید. وقتی قرار باشد به کسی کمک کرده و با او مشاوره کنید، دیگر نمیتوانید عصبانی باقی بمانید.
-) بعد از تمام شدن گفتگو، از خودتان سوال کنید. وقتی دوباره به حال و هوای آرام همیشه برگشتید، کمی به گفتگویتان فکر کنید و ببینید چه چیز احساسات شما را تحریک کرده است. تا میتوانید وارد جزییات شوید. سوال کردن از خودتان به شما کمک میکند دفعه بعد به چنین موقعیتهایی بهتر واکنش دهید.
یادتان باشد در زندگی همه ما روزهای بد وجود دارد. تصور کنید که چقدر احساس بدی پیدا میکنید اگر بعدها خبر فوت یا ورشکستگی فردی که حرفهایش موجب ناراحتیتان شده را بشنوید.
پس سعی کنید یا هدف آن فرد را از بیان گفتهها پیدا کنید و یا به کلی نادیده اش بگیرید.