نقل قول:
من انگار این موضوع شده سوهان روحم , یکی از اقوام شوهرم عروس گرفته فهمیدم عروس دوست من بوده اون پسر رو ندیدم هنوز اما امشب میبینم همش میگم کاش شوهرش بهتر از شوهر من نباشه کاش مو نداشته باشه کاش.... اصلا نمیخوام مهمونی امشب رو برم . اما تا کی؟؟
نقل قول:
تا میفهمم یکی از دوستان عقد کرده دلم میریزه میترسم شوهرش رو ببینم میگم نکنه موهاش خوب باشه, هیکلش خوب باشه یا کلی فکر دیگه
نقل قول:
هر زن و شوهر یا هر مردی رو.میبینم به موهاش و هیکلش دقت میکنم یجورایی شوهرم رو باهاشون مقایسه میکنم،میگم کاش باهاش ازدواج نمیکردم یا کاش مو داشت یا کاش صبر میکردم تو ازدواج.
نقل قول:
دوستان متوجه میشید من چی میگم؟ میتونید حس کنید چقدر سخته؟ چی کنم،ظاهر برام مهمه مخصوصا مو....
توجه به بخشی از صحبت های شما نشون می ده که متاسفانه به بلوغ عقلی نرسیدید.
واقعا بعضی از تاپیک هایی که زده می شه به شدت انسان رو به فکر فرو می بره . شما که اینقدر به مو علاقه داشته می رفتی با یه مو ازدواج می کردی - زندگی عروسک بازی و ... نیست که بخوای شوهرت رو با این و اون مقایسه کنی و دعا کنی که شوهرای همه زشت باشن . همین رفتار ها رو نشون می دید که حرف براتون درمیارن و بهتون ناقص العقل می گن.
افرادی که بشدت عیب جویی می کنند خودشون عیب های خیلی بزرگی دارند و با عیب جویی کردن می خوان نقاط ضعف و عیب های خودشون رو پوشش بدن
باید همه چه مرد چه زن بفهمند که ازدواج شوخی نیست - بازی نیست- عروسک بازی نیست - نباید با زندگی فردی که با هزار امید و آرزو زندگی تشکیل داده بازی کرد. کی می خوایم این مسائل ساده و پیش پا افتاده رو بفهمیم. بعضی از زنها همون مردهای قدیم رو میخوان که هر شب با کمربند سیاهشون کنند.
زشته بخدا