khalaghezy ميشه پيشنهاداتت بدونم
نمایش نسخه قابل چاپ
khalaghezy ميشه پيشنهاداتت بدونم
والا نمیدونم این مسائل بهتره یا سرچ کنی تایپیک های مثل مشکل خودت یا مشاورین سایت یا بانوانی که تجربه دارن بیشتر به رفتارها و بیان احساسی مطلب برمیگرده مم که مرد هستم و بلد نیستم!
عزیزم فک نمیکنم مشکلات شما ریشه مالی داشته باشه ... چون شما روابط زناشوییتون اصلا خوب نیست و این خیلی تو زندگی تاثیر منفی میذاره . اتفاقا مردا دوس دارن زنشونو تامین کنن و این از نظر روحی ارضاشون میکنه .
اما شما چون روابط خوبی ندارین همسرتون هم شمارو تامین نمیکنه .... بهتره اول به جای اینکه روی مسئله مالی تمرکز کنین سعی کنین روابطتونو بهبود بدین .
با توصیفات شما بنظر نمیاد ادم خسیسی باشه تازه ماهی یبارم شام میرین بیرون .
چرا وقتی شما شروع به حرف زدن میکنین اخرش دعوا میشه ؟؟ شاید صحبت شما گله هست نه صحبت های معمولی روزانه ... پیشش بشینین صورتشو نوازش کنین بگین همسر عزیزم خسته شده .... براش غذاهای متنوع درست کنین خستگیش در بره روحیش عوض شه .. شما که خونه دار هستین کلی وقت دارین والا ما که شاغلیم سعی میکنیم این کارارو بکنیم . میدونین این کارا چقد تو روحیه شوهرتون موثره ؟
بنظرم اول سعی کنین شوهرتونو دوس داشته باشین ... تا رابطتون خوب نشه از پول هم خبری نیست .
ممنون از پاسختون anisa. ولي باور كنين من همه اون كارارو كردم و ميكنم بهش ميرسم سعي ميكنم هميشه به خودم برسم ولي از نظر روحي من خيلي شكستم خيليييي اصلا نميدونم با اين همه مشكلات چه جوري مبارزه كنم شوهرم هميشه شرايطي جور ميكنه كه من ميان خانوادم و اون يكي انتخاب كنم وهمش بهونس نميدونم هدفش چيه ولي اين مسئله كل انرژي ام از زندگيم گرفته اين كه اصلا نميخواد بدونه شوهر جاي خودش داره خانواده جاي خودش هميشه در مورد خانوادم اعذاب روحي ميده واقعا احساس ميكنم افسرده شدم و سست افتادم مشكل بعديم خانوادش كه كلا تاثير ١٠٠٪ منفي تو زندگيمون دارن كه از اين موضوع مطمئنم ولي خودش نميخواد اصلا ببينه يا قبول كنه مشكل بعدي بي پولي كه شايد تمام اينا راحت به نظر برسه ولي واقعا احساس ميكنم تيمارستاني شدم به خودم خيلي فشار ميارم از فكر كردن به چه كنم چي كار كنم كلافه شدم از گذشت از كم اومدن خسته شدم كم كم ميخوام رويه ام تغيير بدم به جاي سازش بعد اين ميجنگم يا يه بار برنده ميشم يا هم جدا ميشم تو بعد حالي هستم خيلي بدددد تورو خدا به هم نظري بدين از اين همه انفعال ديگه دارم خفه ميشم از اين همه بي برنامگي دارم ميپوسم انگار تو زندانم نه حق بيرون رفتن دارم نه حق تفريح نه حق رفيق داشتن نه خانواده ديگه دارم ديوونه ميشم. يا خدا چي ميشه به من راهي نشون بدي چي ميشه اعتماد به نفس بدي تا بلند شم.
میدونم خسته شدی اما کار نشد نداره شما راه درست رو نرفتی که اگه رفته بودی حتما کورسویی میافتی
من پست های گذشته ات لو خوندم شما هم تو این رفتارهای همسرت نقش داری م
من برای شما هم در تاپیک سحر22توضیحاتیدر جواب شما به ایشون دادم بروبخون
شما خیلی چیزها اینجا یادگرفتی اما فقط در نوشتن ولی در عمل خیلللی فاصله داری پستهای گذشتت این رو میگه
همونطور که دوستان گفتن شوهر شما خسیس نیست اما چون رابطتتون زیاد خوب نیست دلش از ناراحته و با پول ندادن جبران میکنه
همش از خونوادش بد میگی خودشم میدونه خونوادت ازش بدشون میاد شما هم که تو دعواها نشون میدی ازش پشیمونی و......
خوب دلش پره وقتی میبینه نتونسته مرد مورد قبول شما و خونوادت شبه وقتی میبینه تایید نمیشه احترام لازمرو نه ازشما نه خونوادت دریافت نمیکنه سرکپفت میشنوه و.......نیشه پرخاشگر!!!
من اصلا حق به همسرت نمیدم امامن بهش دسترسی ندارم و....
بارها گفتم
نکته اساسی:همیشه در جبهه همسرتون باشید حتی اگه به خونوادتون تیراندازی کرد اگه حق بود تایید کنید و اگرناحق سکوت کنید
سلام ستاره زيبا شايد حق با شماست و واقعا خانواده من و شوهرم دو فرهنگ خيلي خيلييييييي متفاوت هستن كه ما زود زود سر قضيه خانواده دلخوري داريم ولي من واقعا نميدونم بايد چي كار كنم احساس ميكنم اگه شوهرم واقعا احترام خانوادم حفظ ميكرد اگه حداقل اونقدر كه خانوادم به طرفش قدم برداشتن اونم يه قدمي بر ميداشت اگه واقعا حسن نيت داشت من زبونم خيلي دراز بود جلوي خانوادم و وجدان خودم
مورد جديدي كه به تازگي افتاد عروس ما به شوهرم بي احترامي كرد و تو مجلسي سلام نداد به خاطر دلخوري كه داشت كلا هم شوهرم از اون خوشش نمياد اصلااااا بعدش شوهرم زنگ زده به مامان من كه ما رو بااون يه جا نيارين و اين با لحن بد گفته و داد زده با منم دعوا كرديم كه ديگه لازم نكرده باهاش حرف بزني وهزار تا حرف ديگه من واقعا موندم چي كاركنم الان باز نميزاره سر اين قضيه برم خونه مامانم از طرفي من برادرم دوست دارم نميخوام باهاش دلخوري داشته باشم چون اون خيلي خوبه
تو اين شرايط من چي كار كنم؟
سلام
شما به جای این که ناراحت باشی که عروستون به شوهرت بی احترامی کرده، می گی وای حالا چیکار کنم نمی ذاره برادرم را ببینم؟ برادرم خیلی خوبه؟
اگه همسرت را دوست داشتی و برات مهم بود، وقتی عروستون بهش بی احترامی می کنه، قبل از این که خودش چیزی بگه پیشقدم می شدی و می گفتی از رفتار عروستون ناراحت شدی.
به همسرت می گفتی این بی احترامی عروسمون برام سنگین بوده و ازش دلخورم.
حتی الان هم که همسرتون اعتراض کرده (به شیوه ی خودش) شما ناراحتی که وای برادرم مرد خوبیه !!!!!!!
همسرت هر وقت حس کنه شما اون را در اولویت آدمهای دیگه زندگیت می ذاری، جوونش را هم برات می ده.
وقتی حتی اندازه عروستون برات ارزش نداره ... چه انتظاری دارید؟
مسئله مالی تکبعدی نیست باید از جنبه های مختلف بهش نگاه کرد.
همان اول بگم اگه طرز فکر خانومای همین تالار مثل فکری که شما کردی که مقابله به مثل کنیم باشه تضمین میدم هیچکدومش ادامه دار نبود.وقتی ازدواج میکنید قرار نیست همه چی گل و بلبل باشه.مرد یکسری خصوصیات ذاتی داره خانم هم یکسرس خصوصیات ذاتی که در اکثر موارد کلی هستش زندگی با همبن تفاوت ها و چالش هابی که داره شیرینه.
مثلا مردها در هر حالتی خانوادش براش مهمه و حق به جانب اونهاست هرچند بداند که حق با همسرشه پس منطقی نباید باهاش بحث کنی بی نتیجه هیتش.
خانوم هم یاد نگرفته وقتی شووهر میکند اولویت اول فقط شووهره(خواهشا یاد بگیر) همین بلد باشی و انجام بدید نصف کل مشکلات زندگی مشترک حل میشه.
عروس یا مادر پدر برادر اینا همه اولویت بعد از شوهره حتی فرزند.
نشین قر بزن گیر بده که چرا اینو گفتی چرا اینکار را انجام دادی و....تمامش کن.
جلوی شوهرت از خانوادش بد نگو حتی اگه حق به جانب شما باشه.
جلوی شوهرت از خانوادت تعریف نکن.
وقتی میگه نرو خونه ننت بگو با اینکه دلم تنگ شده ولی هرچی شوشو بگه چشم یکمم قیافه ناراحت بگیر مظلوم نمایی و لوس کردن.
یادت باشه روی دنده لج نندازس از خانوادت هم بد گفت شماحرفی نزن فقط گوش بده تاییدش نکن فقط شنونده باش.
مهارت ارتبطی و رفتار جراتمندانه مقالات سایت را با دقت بخوان.
سرچ کن بالای سایت .
She تاپیک عالیه حتما بخون
من نميدونم چرا همه منظور من اشتباه متوجه ميشن حتي شوهرم شيدا شما راست ميگي من بايد اول از عروسمون به خاطر بي ادبيش ناراحت بشم ولي شوهر من اين اجازه رو به من نميده كه انقدر اعصباني ميشه التيماتوم هاي بي خودي ميده همش جوري بر خورد ميكنه كه انگار دنبال بهونس تا فوري بگه خانوادت بد هستن بزارشون كنار همش انگار دنبال بهانس. اگه ميگم برادرم ادم خوبي چون در مقابل تمام بي ادبي و بي احترامي هاي شوهرم خم به ابروش نياورده خودش زده به اون راه الانم من ميگم اگه شوهرم اين همه بي احترامي نميكرد اگه اين همه نسبت به خانواده من سرد نبود من بلد بودم چه جوري بكوبم دهن عروس و امثال عروس. من منظورم اينه.
khalagezy من اصلا مقابله به مثل نميكنم چون اگه ميخواستم بكنم حداقل ماهي يكبار در مورد خانواده ما دعوا و بحث داريم اين در حاليه كه من تا حتلا نگفتم خانوادت اين كردن يا اين حرف زدن و امثال اين من اصلا نسبت به رفتارش مقابله به مثل نكردم و الان ميبينم اشتباه كردم اگه عين خودش رفتار ميكردم حداقل متوجه ميشد هيچ ادمي بي عيب نيست و متوجه ميشد كه ادما رو بايد اونجوري هستن قبول كنه و احساس ميكنم اشتباه بزرگ من اعتراض نكردن حرف نزدن بوده.
اولويت زندگي من شوهرم باور كنين من تا الان انتظار بي خودي نداشتم تا الان هيچ و قت بي احترامي نكردم ولي اولويت دادن به اين معني نيست كه خانوادم حدف كنم بچسبم به شوهرم هميشه شوهر يه كف ترازو هستش خانواده هم كف ديگه هر كدوم جاي خودش داره. من خودم خيلي خوب ميشناسم اگه يه قدم به طرف من بياد ١٠٠ قدم ميرم ولي هميشه احساس ميكنم ارزشي براش ندارم و اين احساس من پير كرده
نمیدونم درست متوجه شدم یا نه ولی حدسم اینو میگه
مردها در اوایل زندگی مشترک حرفهایی میزنن و کارهایی میکنن که از روی ناآگاهی و غرور هستش و هنوز کامل درک نکردن معنای واقعی زندگی مشترک.اشتباهات زیادی دارن و البته از طرف خانوم ها هم هست.
گذشته چیزیه که داره اذیتت میکنه و باعث میشه الان احساس ناراحتی و بیفایده بودن زندگی مشترکت را داری. چسبیدن به گذشته باعث میشه نتوانید خوبی های شوهرت را ببینی و یا تغییراتی که ایشون کرده.
لطفا خیلی سخته ولی گذشته را بزار کنار تلاشت را انجام بده یه زندگی جدید بساز بخدا حیفه زندگی مشترک اینجوری خراب بشه اینم بدون بقیه زندگی ها هم از این مشکلات درش وجود داره:58::311: یکوقت فکر نکنی خودمو میگما!!!!!!
سخت نگیر بزار کنار گذشته اسمش روشه توی امروز زندگی کن و آیندت رو بساز یه زندگی خوب و موفق زندگی باعشق ساختنیه پس بسازش بانو