-
دوست خوبم سلام تمرکزت رو از روی شوهرت و بقیه بردار و فقط روی رفتارها و افکار خودت تمرکز کن . اول از همه ذهنیت خودت رو نسبت به خانواده همسرت مخصوصا مادرش باید تغییر بدی . مهم نیست اون چه جور فردیه . شما تصور کن اون فقط یه مادره که بچه اش رو دوست داره . دقیقا مثل خود شما که بچه هات رو بیشتر از جونت دوست داری. منتها اشکال بیشتر مادران ما اینه که نمیتونن قبول کنند که پسرشون دیگه یه پسر کوچولوی 8 ساله نیست . که محبتشون رو با خریدن یه لب تاب یا گوشی نشون بدهند . الان اون یه مرد بالغه و مسئول یه خونواده ست و مادر مهربون اگه میخواد دوست داشتنش رو نشون بده که در اون شکی نیست میتونه اونو با خریدن مثلا یه گوشی به عروس گلش نشون بده . ولی عزیزم غالب مادران ما با تمام علاقه و عشقی که به بچه هاشون دارند ولی این مهارتها رو ندارند . برای همین نا خواسته موجب ایجاد اختلاف در زندگی عزیزانشون میشن . در حالیکه اصلا هدفشون این نیست . و عروس خانم گل وقتی بارها و بارها شاهد این بی مهارتیها در زندگیش میشه به این نتیجه میرسه که اینها با من مشکل دارند و هدفشون خراب کردن زندگی منه . و این طرز فکره که یک سیکل معیوب درست میکنه و عکس العمل ناپخته عروس دوباره یک بی مهارتی دیگر از طرف مادر شوهر رو رقم میزنه و الی اخر . حالا یا مادر شوهر باید اونقدر اگاه باشه که این بی مهارتی از اول اغاز نشه . یا عروس باید اونقدر اگاه و با سیاست باشه که نذاره این سیکل معیوب ادامه پیدا کنه . :72:این فکر که عروسهای جوان همیشه برای خودشون دغدغه میکنند ایا همسرم منو بیشتر دوست داره یا خانواده اش رو ؟فکریه که اغاز گر اختلافات بعدیه . فکریه که شما بعد از 20 سال شاید بهش بخندی . یک مرد اگه خانوادهاش رو بیشتر از شما دوست داشت اصلا چرا با شما ازدواج کرده ؟ و اگه شما رو دوست داره معنیش این نیست که باید مادرش رو طلاق بده . اصلانوع دوست داشتن فرق میکنه . کم وزیاد بودن بی معنیه . مادر تنها زنیه توی عالم که ایشون رو به دنیا اورده و صادقانه دوستش داره . عزیزم هیچ وقت هیچ وقت این فکر رو نکن که مادر شوهرت محبت میکنه تا اونو از شما دور کنه . یا از محبت کردن هدف دیگه ای داره . مگه شما وقتی بهترین جای غذات رو تو دهن بچه ات میگذاری هدف دیگه ای داری ؟ مگه شما وقتی اول برای بچه ات لباس گرم تهیه میکنی در حالیه خودتم نیاز داری هدف دیگه ای داری ؟پس هیچوقت عشقی که بین مادر و فرزند وجود داره رو نه تحلیل کن نه قضاوت کن . گرچه این دوست داشتن گاهی اغشته به بی مهارتیه ولی فقط قدر دانی کن . چون این عشق و علاقه مادرانه مانع عشق شما نیست . عشقی که همسرت به شما داره از جنس دیگریست . از نوعیست که مادر قادر نیست اون عشق رو به همسرت بده . اینجا شما منحصر به فردی . این عشق در انحصار شماست و نباید اونو با مقایسه با رقابت با غر زدن با عجول بودن و با... و با.... کم رنگ کنی . عشقت رو پر رنگ کن . با همسرت همراه شو . با همسرت یکی شو . تائیدش کن . بهش احترام بگذار . غرورش رو حفظ کن . اعتماد به نفسش رو بالا ببر . مطمئن باش همه حاشیه ها رنگ میبازه . اونم با تو همراه میشه . اونم با تو یکی میشه . اونم تائیدت میکنه و بهت احترام میگذاره .
-
ممنونم واحدعزیز
بداریدبگم سرچی دعوامون شد
منی که قصدم اینه زندگیمونوعاشقانه کنم.الان 2ماهه که شایدهفته ای2بارفخش ازش شنیدم.
سریه چیزالکی دعوامون شده .می گفت من بچه می خوام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!حالا من 2تابچه دارم یکی 1سالشه یکی 3سالشه .خدامی دونه چه قدربدبختی کشیدم ودست تنهابودم توبچه داری.میگه اگه تومی خوای تاآخرازدواجمون فقط یه بچه ی دیگه بیاری من برم یه زن دیگه بگیرم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!من همکلی بهم برخوردوعصبانی شدم ولی فحش ندادم گفتم اگه یه زن دیگه بگیری من ازت طلاق می گیرم می گه خب بگیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
می گه توپررویی می خوای برای من تکلیف تعیین کنی. می گه ازالآن بایدتصمیمت این باشه بیشتراز3تابچه بیاری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!وقتی به مشکلات جسمی که بعدزایمان برام پیش اومدبهش می گم می گه اینابه من ربط نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من هنوزهم ناراحتم ازحرفهاش ولی می خوام به خودم مسلط باشم تاتشنه ام بشه.
- - - Updated - - -
دوستان چه کنم؟
- - - Updated - - -
واحدجان پدرمادرش علنابهش توصیه می کنندشب نیادخونه آخه شماروبه خدااین عشق به بچه است یادشمنی بابچه؟خداانشاالله جوابشونوبده
-
دوستان لطفاازنظرات خوبتان مرابی نصیب نگذارید
-
-
دوست خوبم اونها به زعم خودشون دارند دوست داشتنشون رو نشون میدهند . قرار شد شما قضاوت یا پیش داوری نکنید . شما از کجا میدونید اونها مجبورش میکنند مطمئن که نیستید نه ؟ پس حدس نزنید . ایشون به دلیل ارتباطهاو برخوردهای قبلیتون که با بی مهارتی و ناشیانه بوده هنوز هم رفتارهای قبلیش رو مدتی ادامه خواهد داد . شما باید صبور باشید و به رفتار درست ادامه بدید . مثل سوده جون که حتما درجریان تایپکش هستی . شما مادر دوتا بچه خردسالی با تمام وجود درکت میکنم چقدر زحمت میکشی چقدر انرژی صرف بزرگ کردنشون میکنی . برای همین بهشت زیر پاته . ولی عزیزم قرار نیست منت بچه هات رو سر همسرت بگذاری . اونها بچه های تو هم هستند . علاوه بر اون وقتی بزرگ شدند و ازدواج کردند . عروس گلت حسابی از خجالت شما در میاد .:311:دلخور نشو شوخی بود عزیز من اگه همسرت ازت بچه زیاد میخواد چرا دلخور میشی . بگو عزیز دلم به چشم هر چی شما بگید . :311:به شوخی تمومش کن بره . مردا خیلی چیزها رو میگند فقط برای اینکه تائید شما رو داشته باشند والا خودشون هم بهش اعتقادی ندارن . حالا شما بله رو بگو میبینی که خودش بعدا با اینهمه گرونی دیگه یادش میره . بعضی وقتها اینو میگن تا زمینه رو برای رابطه .. اماده کنن. عزیزم بگو خدا انشاالله بچه شون رو صحیح و سالم نگه داره . چون چراغ خونمه . عزیزم از روی پستهای خودت و پستهایی که برای دیگر دوستان میگذاری حدس میزنم که پتانسیل خیلی خوبی داری . میتونی روی خودت کار کنی و مثل سوده جون به نتیجه برسی . (اطرافیان ما مثل ایینه رفتار ما رو به خودمون نشون میدن . )
-
سلام بچه ها!
شوهرم می خواددوباره منو با2بچه تنهابگذاره وپیاده اربعین بره کربلا.چه خاکی به سرم بریزم؟چرابرای نظرمن ارزش قایل نیست؟
چرامرامی چزونه؟چرا؟
- - - Updated - - -
حالم داغونه.تروخدابگیدچی کارکنم شوهرم برای حرف من ارزش قایل باشه واگه من راضی به مسافرت تنهاییش نیستم نره؟
-
دوست عزیزم میدونی چرا برای حرف شما ارزش قائل نیست . اخه عزیزم چون همیشه نظر شما مخالف نظر اونه . چرا برای یکبار هم که شده وقتی حرفی میزنه تائیدش نمیکنی . وقتی میگه همچین تصمیمی داره . شما میتونی بگی الهی قربون همسرم برم که عاشق امام حسینه . با اینکه برام خیلی سخته با دوتا بچه تنها بمونم ولی عزیز دلم به خاطر تو و به خاطر امام حسین تحمل میکنم . شاید منم در ثوابش شریک بشم . خدا پشت و پناهت باشه . چشمم به دره تا صحیح و سالم برگردی انشا الله . با این طرز برخورد احتمالا اون اصلا نمیره اگر هم رفت مطمئن باش همه حواسش پیش توئه و با اشتیاق تمام به خونه اش برمیگرده .
-
واحدجان حرفهای شماروبهش اس ام اس دادم .امیدوارم نره.
-
درود بانو
در موقعیت حساسی هستی الان نیاز داری در وهله اول به ارامش و یه ثبات برسی اول تکلیفتو با خودت روشن کن ببین میخوای چیکار کنی اگه میخوای زندگیتو حفظ کنی پس تلاشتو کن و هر کماری انجام میدی هدفت حفظ زندگیت باشه.
با بانو واحد گرامی موافقم بجای اینکه بگی نرو کنارش باش و بهش نشان بده چقدر از اینکه ازت دور میشه ناراحتی و دلت براش تنگ میشه و وقتی پیشته حس خوبی داری حس اینکه حامی داری و میتوانی به کوه تکیه کنی.مردها عاشق شنیدن این جملات هستند حتی اگر در ظاهر اینجوری نشان ندهند.از طریق احساسات وارد شو نه اینکه مثل مردها رفتار کنی.
شما عضو انجمن ازاد هستی از نظر من مشکلت را انجا مطرح کن هر اتفاقی افتاد اول با مدیر و مشاورین سایت مطرح کن بعدش قدم بردار صبور باش و دست از تلاش برندار کاری هم با حرف و کارهای شوهرت نداشته باش تو باید مسیری که میدانی درسته و نتیجش حفظ زندگیت میشه طی کنی.
امیدت به خدا باشه ایشالله به نتیجه میرسی:72:
در مورد مسائل مالی حرف زد بهش بگو من به تو نیاز دارم که کنارم باشی اینجوری خیلی حس بهتری دارم.بهش التماس نکن برای ماندن قوی باش مردها از زنهای ضعیف که همش گریه میکنن و التماس میکنن خوششان نمیاد
-
ممنون آقای خاله قزی توانجمن آزاد هم نوشتم موضوع رو.