* چرا مردان دائم از زن دیگر حرف میزنند؟
با سلام به همه دوستان
من یه زن متاهل هستم دو سال هستش که ازدواج کردم رابطه ام با شوهرم خوب است اما او همیشه با یک چیز مرا آزار میدهد و آن هم حرف زدن از زن دیگر است به او میگویم اگر تو واقعا عاشق همسرت باشی هیچوقت راضی به مطرح کردن همسر دوم نمیشوی او میداند من با حرف زدن در این مورد عصبی میشوم و مورد آزار قرار میگیرم اما باز هم گوش نمیدهد گفتن کیفیت حرفهایش برایم مشکل است اینکه میخواهد همسر دیگرش چه خصوصیات فیزیکی داشته باشد به نظر شما آیا حق یک زن در زندگی چنین است من هرگز در امور زناشویی از او چیزی کم نگذاشته ام این را خودم نمیگویم بلکه گفته اوست اما با وجود اینکه میبیند اذیت میشوم باز هم این کار را میکند با خوبی با بحث و دعوا از او خواسته ام که در این موارد صحبت نکند و رابطه مان را سرد نکند اما گوش نمی دهد متاسفانه او کنترل نگاهش را هم ندارد و این هم مرا خیلی اذیت میکند من یک فرزند یک ساله هم دارم نمیگویم او به زندگی علاقه مند نیست اما آزار این صحبتهایش هم مرا رها نمیکند به نظر شما حق یک زن در زندگی چنین است زنی که همه احساس و عواطف و تعهدش را برای همسر و فرزندش قرار میدهد؟ اینکه هر روز شوهرش از راه برسد و به جای محبت و عشق ورزی در شوخی و جدی بگوید که برای من زن بگیر! مردی که عاشقانه دوستش داری؟ چرا این مردها ادم را وادار به بد حرف زدن میکنند و بعد مینشینند و میگویند تو اصلا کنترل خودت را نداری؟
به من بگویید در برابر این رفتار آزار دهنده شوهرم چه کنم؟
با تشکر
RE: چرا مردان دائم از زن دیگر حرف میزنند؟
سلام ثنا
به تالار همدردی خوش آمدید
متاسفانه این تقریبا مشکل بسیار رایجی هست واختصاص به شما ندارد. و باید شما بیشتر در مورد این مسئله بدانید.
متاسفانه بسیاری از آقایان دچار چنین اشتباهاتی شده و به صورت شوخی چنین مسئله ای را بین خودشان و در بعضی موارد با همسرشان مطرح می کنند. نکته ای که می تواند به شما کمک کند این است که حساسیت نشان دادن به این موضوع ، متاسفانه جذابیت این شوخی های آزارنده را زیاد می کند.
مهم اینست که بدانید این حرفها به این معنا نیست که همسرتان نسبت به شما و زندگی بی علاقه شده است و در سر هوای دیگری دارد( این صرفا یک کج سلیقگی است)، بلکه یک اشتباه رایج گفتاری اوست. برای کاهش و بی تاثیر کردن این مسائل بر زندگی باید این حرفها را مورد بی توجهی قرار دهید( اشتباه نکنید نه اینکه قهر کنید یا....) نه مثلا موضوع حرف را زیرکانه عوض کنید. برای اینکار شما هم به شوخی یک بخش کوچکی از حرفش را بگیرید و ضمن ادامه دادن به موضوع دلخواه خود بکشانید
مثلا:
آقا: فیلم دیشب رو دیدی، فکر کنم آقاهه هم مثل من تو فکر یه زن دومی بود.
شما: آره ، اون خانم هم مثل اینکه کارمند بود، ولی نه مثل اینکه خانه دار بود، نمی دونم چرا توی این فیلم ها همیشه خانمها را خانه دار نشون میدهند، درسته بیشتر زنهای ایرانی خونه دارند. اما این خونه متعلق به شوهرانشون هم هست.( به شوخی و خنده)،
دوست داشتی یه خانم داشتی نجیب بود ( کاری به جیبت نداشت)، خانه دارم بود ( دیگه نیاز به خانه مسکونی نداشته )....
خوب دقت کن. اینها مهارت هست. یعنی باید تمرین کنی. یعنی به جای برخورد احساسی مستقیم، بطور غیر مستقیم باعث کاهش حساسیت می شوید.
موضوع را از یک جایی که آقاتون شروع کرده ، شما هم شروع می کنید، یک جمله او را نیز تکرار می کنید، ولی به صورت خیلی ظریف و آهسته و آرام موضوع را عوض می کنید. ( تاکید می کنم نباید خیلی تابلو باشه بطوریکه او بفهمد و بگوید چرا موضوع را عوض کردید. اگر او متوجه شد، بدون حساسیت می توانی دوباره چند جمله ای را با او همراهی کنی)
در واقع شما می خواهید با این کار به شوهرتان بفهمانید این حرفها فقط در حد حرف است و بعد هم با ظرافت با عوض کردن موضوع به این نکته تاکید می کنید که بهتر است حرفش هم نباشد.
RE: چرا مردان دائم از زن دیگر حرف میزنند؟
با عرض سلام و تشکر فراوان از پاسخ شما
جناب سنگ تراش قبل از هر چیز از تالار بسیار خوبتان و از این رابطه صمیمی که ایجاد کردید تشکر میکنم در جوابتان باید بگویم که من در خیلی موارد خودم را بی تفاوت نشان میدهم و یا حتی به قول شما سعی میکنم موضوع را منحرف کنم شاید گاهی به قول شما خیلی تابلو بوده اما مشکلم این است که زود عصبی میشوم و او از همین حالت من خوشش می آید سعی میکنم ترفندی را که گفتید به کار ببرم اما این بار با دقت بیشتر
مشکل دیگر من که شاید به این مشکل من خیلی بی ربط نباشد این است که شوهر من خیلی کنترل نگاهش را ندارد و به راحتی به خانمها نگاه میکند اوایل ازدواجمان چندین بار سر این موضوع با او بحث کردم که به قهر منتهی می شد و گاهی هم بحث میکردیم و خودش قبول میکرد که این مشکل را دارد و میگفت که برایم به صورت یک عادت در امده و من به همه چیز نگاه میکنم مثلا موقعی که پشت چراغ قرمز هستیم دائم به داخل ماشینهای کناری نگاه می اندازد یا اگر خانمی داخل ماشین از روبرو یا کنار بیاید آنقدر نگاه میکند تا رد شود با اینکه میداند من حساس هستم ولی باز هم این کار را میکند یا موقعی که شخص دیگری مثل خواهر شوهرم داخل ماشین است بدون هیچ پروایی کیفیت ظاهری یا رفتاری خانمهای بیرون مخصوصا انهایی که بد حجاب هستند را تشریح میکند و من از این کار او خیلی جلوی دیگران سر خورده میشوم خیلی راحت جلوی دیگران از همسر دوم حرف میزند با اینکه به او گفته ام با این کارت مرا سرشکسته میکنی ولی انگار اصلا متوجه نمیشود نمیدانم ما زنها با چه زبانی به مردها بگوییم که حساسیم و شکننده و با این رفتارهایشان روابط را سرد میکنند و لطمه به زندگی خودشان می زنند ولی اصلا انگار نمیشنوند
به نظر شما من برای این مشکل چه کنم؟
با تشکر فراوان از شما
RE: چرا مردان دائم از زن دیگر حرف میزنند؟
با درود بر شما ثنا و آرزوی تندرستی و آرامش برای شما؛
ببینید من اینجا به ریشه ها و دلایل این گفتار زشت همسر شما کاری ندارم . . . .
تنها یک نکته به شما بگویم:اگر شوهر بدزبان شما اهل زدن نیست(خدای ناکرده) به او بگویید که شما نیز از مردی خوشتان می آید.اگر هم فکر می کنید،نمی توانید یا نمی خواهید این حرف را بزنید،دستکم به او بگویید:* اگر من از مردی دیگر حرق بزنم،تو ناراحت می شوی یا نه؟؟و تهدیدش کن که این کار را می کنی.*
RE: چرا مردان دائم از زن دیگر حرف میزنند؟
سلام ثنا
با تشکر از گردآفرید به خاطر شرکت در این بحث.
من با پاسخ گردآفرید موافق نیستم. تجربه ثابت کرده است، رفتارهای اینچنینی و معامله گرانه در زندگی زناشویی منجر به ضعیف شدن ارتباطات و ایجاد مشکلات بعدی می شود.
باز هم توصیه روی پاسخ قبلی دارم. کاهش حساسیت و بی توجهی حتی نسبت به نگاههای او و زیرکانه بحث و مطلب را به جای دیگر متوجه کردن ، همه آن چیزی هست که می تواند برای شما مفید واقع شود.
باز هم تاکید می کنم، کاهش حساسیت، بی توجهی و تغییر ظریف و زیرکانه به موضوع دلخواه...
RE: چرا مردان دائم از زن دیگر حرف میزنند؟
با سلام به نظر من هرچی کمتر روی این موضوع حساسیت نشون بدین همسرتون هم کمتر به عنوان یه دستاویز از اون بهره میگیره. بنابراین شما هم همیشه حرفشو با خنده و شوخی جواب بدین تا بفهمه که حرفش باعث ناراحتی شما نمیشه..
RE: چرا مردان دائم از زن دیگر حرف میزنند؟
با سلام و تشکر از مدیر تالار و همچنین گرد آفرید و آتنا جان
در پاسخ به پیشنهاد گرد آفرید باید بگویم که من متاسفانه قبلا این راه را امتحان کردم و نتیجه خوبی نداد بلکه به قول آقای سنگ تراشان وضع بدتر شد و نهایت به بحث و قهر منجر شد استدلال شوهر من به اینکه من هم مثل تو رفتار میکنم اینه که شما زنها حق چنین کاری را ندارید و این حرف آن بیشتر موجب بحث بین ما شده و بعد از آن فهمیدم که این عکس العمل من نه تنها جواب نمیدهد بلکه رابطه ما را تیره و سرد خواهد کرد
اما برای اینکه دوستان بیشتر از رابطه من و همسرم بدونن این هست که من و شوهرم همدیگر را خیلی دوست داریم اون به زندگیش خیلی علاقه داره مخصوصا از موقعی که دخترمون پا توی زندگیمون گذاشته اینو باید بگم که چندین بار بهم گفته که مردایی که اهل ارتباط با زن دیگه ای باشن و به قول معروف چیزی باهاشون باشه هرگز به زبان نی یارند و معمولا خودشون رو ادم پاک و مبرا از هر گونه مشکل در این زمینه میدونن اون میگه اگه من اهل چنین چیزی بودم هرگز به زبان نمی آوردم بلکه کاری میکردم که تو این زمینه اصلا به من شک نکنی اون میگه مردایی که میدونم اهل این کارها هستند اصلا توی چنین شوخی هایی که بین مردها رواج داره وارد نمیشن و طوری رفتار میکنن که یعنی ما کاری به این چیزها نداریم ولی از اون طرف چندین بار توی خیابون دست در دست زنها و دخترای مختلف دیده میشن
من همسرم و زندگیم رو دوست دارم و بخاطر همینه که روی اون حساسیت نشون میدم فکر میکنم یکی از دلایل حساسیت من بر روی همسرم تعریف گذشتش برای من باشه
با اینکه من بهش گفتم که گذشته من تا جایی که تاثیری در زندگی حال نداشته باشه به من و تو مربوط نمیشه ولی اون معتقد بود که باید زن و شوهر همه چیز همدیگه رو بدونن و اول دوست باشن بعد همسر و همین تعریف از گذشتش (آشنایی با دخترهای مختلف، و یا کیفیت خواستگاریهای متعدد) باعث شد که من نسبت به کوچیکترین رفتارش حساس بشم
چندین بار وقتی وارد گذشته میشد حرفش رو قطع میکردم و میگفتم چه لزومی داره که من از خواستگاریهایی که قبلا رفتی و یا دخترهایی که سر راهت قرار گرفتن بدونم ولی فایده ای نداشت
تا اینکه بعد از یه مدت که جر و بحثمون میشد و دید نهایتا به قضایایی که برام تعریف کرده ختم میشد اعتراف کرد که اشتباه کرده ولی خوب دیگه فایده ای نداشت و من حساس شده بودم شاید تعجب کنید چون توی این چیزا وقتی حرف از گذشته میشه آدم مشتاق شنیدن میشه نه پس زدن ولی من چون زجر میکشیدم ازش میخواستم که نگه ولی باز تکرار میکرد
با همه این حرفها من شوهرم رو تا سر حد مرگ دوست دارم و حاضر نیستم هیچ گزندی بهش برسه فکر میکنم این نکته ها یه سری اشتباهات رفتاری و گفتاری باشه که خوب دوسال زندگی وقت زیادی برای تصحیحش نباشه
ما در اینجا شاید فقط در اکثر موارد به عیبها و مشکلات اشاره داریم و از حسن ها ی طرف مقابلمون غافل میمونیم که همسر من هم توی این زمینه مستثنی نیست و حسن های زیادی داره
از همه این حرفها که بگذریم من یه چیزی رو میخواستم بگم و از همه دخترخانمها و یا خانمهای متاهل خواهش کنم که رعایت کنن یکی از مهمترین علت های این رفتار نابهنجار مردها خود همین خانمها هستند وضع ظاهری و پوشش نامناسب همین خانمهاست که مردها رو وادار به نگاه و بعد هم بوجود اومدن اختلاف بین زن و شوهرها میشه یکی از همکاران شوهرم گفته بود که دیگه همسرش براش جذاب نیست از بس که توی خیابون زنها و دخترهای جورواجور با اندام و آرایشهای مختف میبینه
به خدا قسم این خانمها با این رفتارهای زنندشون نمیدونن که چه آتیشهایی توی زندگی دیگران می اندازند و مطمئن باشن همین رفتارهاشون روزی گریبانگیر خودشون و زندگیشون خواهد شد
منو ببخشید که زیاد حرف زدم اینها حرفهای دلم بود
ممنون از اینکه چشمهاتون رو برای خوندن حرفهای دل من خسته کردید
همیشه سربلند و پیروز باشید:72: