تلاش براى تغيير خودم به جاى همسرم
سلام
نميدونم اينجا ميشه دوتا تاپيك باهم داشت يانه، راستش من الان ١٢روزه با شوهرم قهرم و اونم چن بار اومد سمتم و منم تحويل نگرفتم و الان بيشتر از من عصبانيه و هرچقد باهاش حرف ميزنم بى محلى ميكنه بهم. من تصميمم جدايى بود اما الان تو همين ١٠روز فقط فهميدم اگه حدا شم بعدش حتما عذاب وجدان ميگيرم، چون هيلى كارا موند كه من نكردم واسه زندگيم، يعنى جز تحمل كارى نكردم ديگ...
متاسفانه هرچقدم تاپيك ميزنم بى متيجه ميمونه و خيلى جاها نميدونم رفتار درس چيه، خيلى جاهام ميدونم اما عصبى ميشم و همه چيو ميذارم زير پام.من ٢٢ سالمو و شوهرم٢٤ سالشه، ٤سال عقد بوديم و الان ٥ماهه خونمونيم.
تو دوران عقد دايم با دوستاش بود و اذيت ميشدم، متاسفانه از وقتى اومديم خونمون باباش مريض شده و درست يا نادرست يه سسسسره خونه مامانشه(قبل مريضى باباش هم همينطور بود اما الان هرچى ميگم بهونه ش جوره، يجورايى ربون كوتاهم).
منم ١٢روزه دانشگارو ول كردم و نه سر كلاس ميرم نه درس ميخونم.
ميدونم خيلى از رفتارام بازتابه رفتاراى شوهرمه، ولى خيلياشم واقعا عيبه، من هميشه ميام و ازون مينويسم و ميرم، اما الان اول ميخوام عيباى خودمو درمان كنم: