نوشته اصلی توسط mahtabkhanom
با سلام . هفت سال پیش با عشق و علاقه ای فراوان با همسرم که تنها 9 ماه تفاوت سنی با هم داشتیم ازدواج کردم.هر دو کم سن وسال بودیم، من 22سالم بود و اون 23 ساله بود. اوایل رابطمون خوب بود و حتی در فامیل زبان زد بودیم، ولی بعد از عروسی بچه بازیهای اون شروع شد و سر هر مساله با من قهر می کرد. بعد از سه سال من کم کم متوجه شدم رابطه جنسی ما فاصله اش خیلی طولانی تر شده وعلاقه همسرم به دیدن فیلمهای سکسی زیادتر شده. با توجه به اینکه خودش واسم گفته بود که قبل از ازدواج خیلی زیاد خود ارضایی داشته. با تلاش فراوان متوجه شدم که الآن هم خود ارضایی دارد.برای این موضوع رفتم پیش مشاور ولی بهد از مدت یک سال هم نتوانستم این موضوع را از سرش بندازم. کم کم به رفتارش مشکوک شدم و با تلاش فراوان متوجه شدم که اون سه ساله با زنی ارتباط داشته و حتی مدت یک سال هم اون را صیغه کرده بوده و رابطه جنسی هم با اون داشته. حالا که همه چیز دیگه افشا شده از من تقاضای بخشش داره وبه ذست وپای من افتاده که اون را ببخشم. ولی من این مدت خیلی از جانب اون بی مهری وکم توجهی دیدم. خیلی با من بد رفتاری کرده.ولی من همه چیزها رو تحمل کردم با این فکر که اون ته دلش من رو دوست داره0 اصلاً ازش توقع همچین کاری رو نداشتم من به اون خیلی محبت می کردم،خیلی قلبم شکسته . من بهش خیلی اعتماد داشتم. ولی حالا هر چی عشق و اعتماد تو دلم بود از بین رفته.
خیلی دلشکسته شدم. دیگه وقتی بقلم می کنه اون احساس قبل واون آرامشی که قبلاً بهم دست می داد ، دست نمی ده.خیلی دلم می خواد برگردیم به اون سالهای قبل که اندازه تمام دنیا دوستش داشتم. نمی دانم چیکار کنم0 فکر می کنم حتی اگه به زندگی باهاش هم ادامه بدم این موضوع مثل یه خوار تو قلبم باقی می مونه.و نمی تونم اونجور که قبلاٌ عاشقش بودم عاشقش باشم0چی کار کنم.