شوهرم هنوز توی گذشته خودش سیر میکنه..داره عذابم میده
با سلام.....تایپیک زدم چندین بار...اما بازم مثل همیشه درمونده پناه اوردم به اینجا.......نمیدونم دیگه باید چکار کنم....حوصله ندارم دوباره از اول تعریف کنم.....دوستان یه سر به تایپیکا قبلیم بزنین..تا دستتون بیاد جزییات....فقط همینو بگم...شوهرم هنوز درگیر عشق مجردیشه......قلبم رو هر روز با یه کارش خرد و خاکشیر میکنه...نزدیک یکساله میدونم که یه سیم کارت دیگه خریده.....جلوی من پاک بازی میکنه که اره من اهل این فضاهای مجازی نیستم...اما تلگرامی که با اون سیم کارتش فعال کرده.....و همیشه انلاینه...جالب اینه که اول اسم خودش و اون خانم رو با حروف فارسی ادغام کرده..و یه اسم از توش در اورده......به خدا هیچ قصد جستجو ندارم...تمام مسایلی که پیش میاد و من متوجه میشم...بخاطر بی حواسی خودشه......دلم شکسته و باهاش صاف نمیشه.....هیچ وقت نمیبخشمش.....وقتی دلش جای دیگه بود..چطور تونست با احساس من بازی کنه......توی این چند وقت...خیلی از وابستگی عاطفی بهش کم کردم.....دیگه کاری بهش ندارم.....فقط واسه دخترمه که موندم..و ترس از مطلقه بودن......یک هفته پیش نصف شب..ساعت 4 صبح پا شدم....اب بخورم..اونم بیدار شد..صفحه لب تاب روشن بود...یه لحطه رفتم و برگشتم...متوجه نشد که پشتشم...وقتی فهمید..هر کاری میکرد..نمیتونست از سایت خارج بشه.......میدونین کجا بود.....توی سایت دانشگاه اون خانم...واسه اینکار باید شماره دانشجویی و رمز ورود داشته باشی.....واااای خدای من.....خیلی چیزا هنوز اذیتم میکنه......اول اینکه ساعت 4 صبح چه قدر واجب بود که از خواب بیدار مشده بره توی اون سایت؟؟؟؟بعدش رمز ورود و شماره دانشجوییش رو که یه چیز خصوصیه از کجا اورده؟؟؟ البته 4 ساله که میدیدم میره توی این سایت..به این خانم هم ربطش میدادم...اما انقدر مغلطه میکرد..که دارم تهمت میزنم......اون شب مات مونده بودم..بدنم میلرزید..چند بار با خجالت اومد و اقرار کرد که اشتباه کرده...اما فردای اون روز دیگه انگار اتفاقی نیفتاده باشه..خیلی عادی برخورد میکرد.....دارم جون میدم.....من میدونم سیم کارت دیگه داره....اما بهش نگفتم....نمیدونم چکار کنم.....ولله گفتم هیچی بهش نگم..اما امروز که اسمش رو دیدم.....بازم سایه شوم اون خانم رو دیدم.....تا الان دارم جون میدم..که بهش بگم یا نه....؟؟خواهش میکنم بگین چکار کنم..ممنون