گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
حق مادر بر فرزند
مادران حتي نسبت به فرزندان نا خلف خود مهر مي ورزند .چند سال قبل،در شمال کشور ،پسر نا خلفي قصد داشت مادش را بکشد .مادر وقتي يقين کرد که ديگر اخر کار اوست ،گفت:
جان من برايم مهم نيست .من مي ترسم فردا تو را به خاطر من بکشند !
با عنايت به همين مهر مادري فزون از حد است که امام سجاد (ع)به حق مادر بر فرزندان اشاره کرده وفرموده اند:
مادر ،انسان را در رحم خود و بعد از ان در دامنش پروراندو به گونه اي حمل کرد که هيچ کس نمي پذيرد که بار ديگري را تحمل نمايد. مهر مادر به شما به قدري زياد بود که به خود توجهي نداشت وبه گرسنگي و تشنگي خود رضايت داده بود تا شما را سيراب کند. به برهنگي خود تن داد تا شما عريان نباشيد . خود در ميان افتاب ماند و سايه را به شما واگذاشت . خويشتن را از خواب خوش محروم کر تا شما به اسودگي بخوابيد
چه بسا ديده ايد مادراني راکه خود را سايه طفلشان کرده اند تا افتاب ،پوست نازک فرزندشان را ازار ندهد.
فداکاري مادر هندي
يک بار در روزنامه ها نوشتند که در يکي از دهات هند ،سيل جاري شد .مردم براي نجات جان خود بالاي درختان پناه گرفتند . خانواده اي ،بالاي يکي از شاخه هاي قطور درختي رفتند. شاخه دراثر سنگيني به پايين خم شد و نزديک بود که بشکند .زن طلاهايش را در اورد و به شوهرش داد وخود را رها کرد داخل اب وافتاد وغرق شد و ديگر اعضاي خانواده زنده ماندند!
سپس امام زين العابدين (ع)ادامه مي دهد :
شما فرزندان نمي توانيد شکر مادر را به جا اوريد.
يک نکته و اخطار
سعي کنيد وقتي روايتي به گوش شما مي رسد ،تنها به خوندن يا نقل ان اکتفا نکنيد و ان را به عنوان دستور العمل قابل اجرا تلقي کنيد اگر والدين تان در قيد حيات اند ،سعي کنيد به انان احترام بگذاريد همچنان که در قران هم امده است ،مبادا به انان بي احترامي شود:
"و پروردگارت فرمان داده :جزاو را نپرستيد ؛وبه پدر ومادر خود نيکي کنيد .هرگاه يکي از ان دويا هردوي انها،نزد تو به سن پيري رسند ،کمترين اهانتي به انها روا مدار؛وبر انها فرياد مزن ؛وگفتار لطيف وسنجيده وبزرگوارانه به انهابگو"
(اسرا:ايه23)
معمولا وقتي پدر ومادرپا به سن پيري مي گذارند ،گويي از نظر روحي اسيب پذيرمي شوند وبه عالم کودکي باز مي گردند؛اما اين دليل نمي شود که انسان بر سر انان فرياد بکشد يا با انان تندي کند.
پدر ودخترنا خلف
کسي نقل مي کرد:
ما در شهرک دولت اباد در نزديکي تهران در يک اپارتمان ساکن هستيم. يک بار از يکي از واحدها در نزديکي خانه مان صداي گريه به گوش رسيد .وقتي دقت کردم،ديدم صداي ناله مرد بزرگسالي است. در خانه را به صدا در اوردم .زني در را باز کرد .گفتم :
مشکلي پيش امده؟گفت:
صداي پدرم است !گفتم :
پدرتان؟گفت:
دارم کتکش مي زنم !گفتم:
براي چه؟گفت:
از دستش به ستوه امدم .چند سالي است که گرفتار او هستم .پا به سن گذاشته و برنامه بيرون روي اش به هم ريخته و بسترش را الوده مي کند و نگهداري او با من است .گاهي اوقات از بس حوصله ام را سر مي برد ناچار مي شوم او را بزنم !چون سرم شلوغ است. هم بايد به بچه هايم برسم ؛هم به شوهرم. گفتم:
من از اين به بعد به تو کمک مي کنم.به منزلت مي ايم و بچه هايت را نگهداري مي کنم.
يک مثل پاکستاني
در پاکستان در مواردي که مي خواهند کساني را که پيران را ملامت مي کنند ،انتقاد کنند،از اين مثل استفاده مي کنند:
مادري به دخترش گفت:مادر من که مادر بزرگ تو باشد،پا به سن گذاشته و هر وقت برايش در کاسه چيني غذا مي بريم ،دستش مي لرزد و کاسه را مي اندازد و ميشکند.به تو پول مي دهم برو برايش کاسه چوبي بخر!
دختر به بازار رفت و وقتي برگشت ،در کاسه چيني خريده بود .مادر پرسيد:
يک کاسه را اضافي خريده اي !گفت:
نه مادر!يکي را براي تو خريدم. تو هم در اينده نزديک به چنين کاسه اي نياز پيدا مي کني!
کتاب معراج روح در مکتب اهل بيت(ع)
RE: گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
حق پدر بر اولاد
امام زين العابدين(ع)در ادامه حديثشان به حقوقي که پدر بر فرزند دارد،اشاره مي کنند . مي فرمايند :
بدان که پدر ،اصل توست .گرچه مادر ،مشکلات مربوط به حمل و شيردادن اولاد را عهده دار است ،ولي اصالت با پدر استو واگر اين پدر عقيم بود؛بچه اصلا بوجود نمي امد .
هر انچه به عنوان سرمايه در اختيار داري و بدان مفتخري ،همچون علم،شخصيت اجتماعيو مال،همه فرع وجود توست. ووجودت فرع وجود پدرت است .در روايت امده است:
"نگاه کردن به صورت پدر ومادر از سر رحمت و مهر ورزي عبادت است."
ظاهرا کسي از امام معصوم(ع)سوال کرد:
"من از داشتن پدر ومادر محرومم."فرمود:
بر سر قبرش حاضر شو وبه قبرش بنگر!در روايت ديگر امده است :
"اگر حاجتي داري،و مايلي که براورده شود،سر قبر پدرتبرو و حاجت خود را بطلب!"
حتي اگرپدر فرد ،ناباب وکافر پيشه باشد،باز هم به گردن فرزند صالح خود حق دارد.گويند:
پسر متوکل عباسي نزد امام معصوم(ع)امد و ابراز کرد:
اجازه دهيد پدرم را بکشم؟!امام فرمود:
"اگر مايلي اين کار را انجام دهي،انجام ده!ولي موجب کوتاهي عمرت مي شود."
RE: گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
سپاسگذارم از ارسالتان خانم ترمه
RE: گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
خیلی ممنون از ارسال زیبایتان. امیدوارم من هم به این مطالب عمل کرده باشم.
RE: گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
خیلی ممنون بسیار عالی بود با خوندن بعضی قسمتهاش دلم لرزید . امیدوارم هیچ وقت سایه بزرگی شون از سرم کم نشه .
RE: گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
دعا در حق پدر و مادر
********************************
بِسْمِ اللّهِ الرًّحْمَن ِالرَّحيِمْ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، وَ اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرينَ، وَاخْصُصْهُمْ بِاَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ سَلامِكَ وَاخْصُصِ
خداوندا بر محمّد بنده و فرستاده ات و بر خاندان پاكش درود فرست، و آنان را به بهترين درودها و رحمت و بركات و سلام خود مخصوص گردان
اللَّهُمَّ والِدَىَّ بِالْكَرامَةِ لَدَيْكَ وَالصَّلوةِ مِنْكَ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
الهى و پدر و مادر مرا به كرامت نزد خود و درود از سوى خود اختصاص ده، اى مهربانترين مهربانان
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَلْهِمْنى عِلْمَ مايَجِبُ لَهُما عَلَىَّ اِلْهاماً، وَاجْمَعْ لى عِلْمَ ذلِكَ كُلِّهِ تَماماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنى بِما تُلْهِمُنى مِنْهُ،
وَ وَفِّقْنى لِلنُّفُوذِ فيما تُبَصِّرُنى مِنْ عِلْمِهِ، حَتىَّ لايَفُوتَنِى اسْتِعْمالُ شَىْءٍ عَلَّمْتَنيهِ، وَلاتَثْقُلَ اَرْكانىعَنِالْحُفُو فِفيما اَلْهَمْتَنيهِ
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست، و دانش آنچه از حقوق ايشان كه بر من لازم است به من الهام كن، و دانش تمام آن واجبات را بدون كم و زياد
برايم فراهم نما، آنگاه مرا به آنچه در اين زمينه به من الهام كرده اى به كار گير، و توفيقم ده تا نسبت به آنچه به من بصيرت مى دهى اقدام كنم،
تا به كار بستن چيزى از آنچه به من تعليم داده اى از دستم نرود، و اركان بدنم از خدمتى كه مرا به آن ملهم فرموده اى احساس گرانى ننمايد
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ والِهِ كَما شَرَّفْتَنابِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ كَما اَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ.
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست همانطور كه ما را به وجودش سرافراز فرمودى، و بر محمّد و آلش درود فرست همان سان كه
به سبب آن حضرت حقى از ما بر عهده مردم واجب نمودى
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى اَهابُهُما هَيْبَةَ السُّلْطانِ الْعَسُوفِ، وَ اَبَرُّهُما بِرَّ الْاُمِّ الرَّؤُوفِ، وَاجْعَلْ طاعَتى لِوالِدَىَّ وَ بِرّى بِهِما اَقَرَّ لِعَيْنى مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنانِ، وَاَثْلَجَ لِصَدْرى مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْئانِ حَتّى اُوثِرَ عَلى هَواىَ هَواهُما، وَاُقَدِّمَ عَلى رِضاىَ رِضاهُما، وَاَسْتَكْثِرَ بِرَّهُما بى وَ اِنْ قَلَّ، وَاَسْتَقِلَّ بِرّى بِهِما اِنْكَثُرَ
خداوندا چنان كن كه از هيبت پدر و مادرم چون از هيبت سلطان خودكامه بيمناك باشم، و به هر دو چون مادرى مهربان نيكى نمايم، و اطاعت از آنان
و نيكى به هر دوى آنان را در نظرم از لذّت خواب در چشم خواب آلوده شيرين تر، و براى سوز سينه ام از شربت گوارا در ذائقه تشنه خنك تر گردان، تا خواسته ايشان را بر خواسته خود ترجيح دهم، و خرسندى آن دو را بر خرسندى خود مقدّم دارم، و خوبى ايشان را در حق خود هرچند اندك باشد زياد بينم، و نيكويى خود را درباره ايشان گرچه بسيار باشد كم شمارم
وَ اَللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُما صَوْتى، وَ اَطِبْ لَهُما كَلامى، وَ اَلِنْ لَهُما عَريكَتى، وَاَعْطِفْ عَلَيْهِما قَلْبى، وَصَيِّرْنى بِهِما رَفيقاً، وَ عَلَيْهِما شَفيقاً
و خداوندا، صدايم را در محضر آنان ملايم كن، و گفتارم را بر آنان دلنشين فرما، و خويم را نسبت به آنان نرمى عنايت كن،
و قلبم را بر هر دو مهربان ساز، و مرا نسبت به هر دو خوش رفتار و دلسوز قرار ده
اَللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُما تَرْبِيَتى ، وَ اَثِبْهُما عَلى تَكْرِمَتى، وَاحْفَظْ لَهُما ما حَفِظاهُ مِنّى فى صِغَرى
خداوندا هر دو را به پاس تربيت من جزاى نيكو ده ، و در مقابل آنكه مرا گرامى داشتند جزاى خير عطا فرما،
و هرچه را در كودكى نسبت به من منظور داشته اند در حق ايشان منظور كن
اَللَّهُمَّ وَ ما مَسَّهُما مِنّى مِنْ اَذًى، اَوْخَلَصَ اِلَيْهِما عَنّى مِنْ مَكْرُوهٍ، اَوْضاعَ قِبَلى لَهُما مِنْ حَقٍّ، فَاجْعَلْهُ حِطَّةً لِذُنُوبِهِما،
وَ عُلُوّاً فى دَرَجاتِهِما، وَ زِيادَةً فى حَسَناتِهِما،
يا مُبَدِّلَ السَّيِّئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ
خداوندا اگر از جانب من آزارى به آنان رسيده، يا از من كار ناخوشايندى ديده اند، يا حقى از آنان به وسيله من از بين رفته،
همه را موجب پاك شدن آنان از گناهانشان و مايه رفعت مقامشان و افزونى حسناتشان قرار ده،
اى كه بديها را به چندين برابر به خوبى تبديل مى نمايى
اَللَّهُمَّ وَ ما تَعَدَّيا عَلَىَّ فيهِ مِنْ قَوْلٍ، اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فيهِ مِنْ فِعْلٍ، اَوْضَيَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ، اَوْ قَصَّرا بیعَنْهُ مِنْواجِبٍ، فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما، وَ جُدْتُ بِهِ عَلَيْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَيْكَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما، فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى، وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى، وَ لااَكْرَهُ ما تَوَلَّياهُ مِنْ اَمْرى يا رَبِّ، فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً اِلَىَّ، وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ، اَوْ اُجازِيَهُما عَلى مِثْلٍ، اَيْنَ اِذاً -يااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِيَتى؟ وَاَيْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَيْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟! هَيْهاتَ ما يَسْتَوْ فِيانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِكُ ما يَجِبُ عَلَىَّ لَهُما، وَ لا اَنَا بِقاضٍ وَظيفَةَ خِدْمَتِهِما، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ اَعِنّى يا خَيْرَ مَنِ اسْتُعينَ بِهِ، وَ وَفِّقْنى يا اَهْدى مَنْ رُغِبَ اِلَيْهِ، وَ لاتَجْعَلْنى فىاَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْابآءِ وَالْاُمَّهاتِ يَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ
الهى اگر در گفتار با من از اندازه بيرون رفته اند، يا در عملى نسبت به من زياده روى نموده اند، يا حقي از من ضايع كرده اند، يا از وظيفه پدر و مادرى در حق من كوتاهى نموده اند، حق خود را به آنان بخشيدم، و آن را برايشان نثار كردم، و از تو مى خواهم كه وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى، زيرا كه من نسبت به خود آنان را در كوتاهى حق متهم نمى كنم، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهل انگار نمى دانم، و از آنچه درباره ام انجام داده اند ناراضى نيستم اى پروردگار من، زيرا رعايت حق آنان بر من واجب تر، و احسانشان نسبت به من ديرينه تر، و منّتشان بر من بيشتر از آن است كه از آنان از روى عدل تقاص بكشم، يا نسبت به ايشان معامله به مثل كنم، الهى اگر چنين كنم پس روزگار مديدى كه در تربيت من سپرى كرده اند، و رنج هاى زيادى كه در نگاهدارى من تحمّل نموده اند، و آن همه كه بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا گشايشى باشد چه مى شود؟ بدون شك بعيد است كه بتوانند حق خود را از من دريافت دارند، و من نمى توانم حقوقى را كه بر عهده ام دارند تدارك نمايم، و وظيفه خدمت آنان را بجاى آورم،
پس بر محمّد و آلش درود فرست، و اى بهترين كسى كه از تو يارى جويند مرا يارى ده، و اى راهنماينده تر كسى كه به او روى آورده مى شود مرا توفيق ده، و در آن روز كه همه بدون آنكه بر آنان ستم رود جزا مى بينند مرا در زمره آنان كه عاق پدر و مادرند قرار مده
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ، وَاخْصُصْ اَبَوَىَّ بِاَفْضَلِ ما خَصَصْتَ بِهِ ابآءَ عِبادِكَ الْمُؤْمِنينَ وَ اُمَّهاتِهِمْ ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
خداوندا بر محمّد و آل او و نسل او درود فرست، و پدر و مادرم را به بهترين چيزى كه پدران و مادران بندگان با ايمانت را به آن مخصوص گرداندى
مخصوص گردان، اى مهربانترين مهربانان
اَللَّهُمَّ لاتُنْسِنى ذِكْرَهُما فى اَدْبارِ صَلَواتى، وَفى اِناً مِنْ انآءِ لَيْلى، وَفى كُلِّ ساعَةٍ مِنْ ساعاتِ نَهارى
خداوندا ياد آنان را در پس نمازهايم، و در هيچ وقتى از اوقات شبم، و ساعتى از ساعات روزم از صفحه قلبم مزداى
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاغْفِرْ لى بِدُعآئى لَهُما، وَاغْفِرْ لَهُما بِبِرِّهِما بى مَغْفِرَةً حَتْماً، وَارْضَ عَنْهُما بِشَفاعَتى لَهُما رِضىً عَزْماً،
وَ بَلِّغْهُما بِالْكَرامَةِ مَواطِنَ السَّلامَة
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست، و مرا به بركات دعايى كه براى آنان دارم بيامرز، و آن دو را به سبب خوبي هايى كه در حق من داشته اند
مشمول غفران حتمى قرار ده، و از آنان به شفاعت من از آنان به طور مسلّم خوشنود شو، و آنان را با كرامت به سر منزل سلامت برسان
اَللَّهُمَّ وَ اِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لَهُما فَشَفِّعْهُما فِىَّ، وَاِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لى فَشَفِّعْنى فيهِما، حَتّى نَجْتَمِعَ بِرَاْفَتِكَ فى دارِكَرامَتِكَ، وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ،اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ، وَالْمَنِّ الْقَديمِ، وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرَّاحِمينَ
خداوندا اگر پدر و مادرم را پيش از من آمرزيده اى پس ايشان را شفيع من قرار ده، و اگر مرا پيش از آنان مورد آمرزش قرار داده اى پس مرا شفيع ايشان كن، تا در پرتو مهربانيت در سراى كرامت، و جايگاه مغفرت و رحمتت گرد آئيم، زيرا كه تو صاحب فضل بزرگ و نعمت قديمى، و تو مهربانترين مهربانانى
*******************************************
ممنون ترمه جان
خدانکنه ما هیچ وقت به این درجه ناسپاسی برسیم
اون موقع است که خودمون هم در همچین موقعیتی قرار می گیریم و فرزند ناسپاسی که همه اون ناسپاسی ها رو تلافی کنه
RE: گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
الهي امين
شيلاي عزيز دعاي بسيار زيبايي رو نوشتي ،متشکرم.:43:
خدايا روزيمان کن ،بصيرت ويقين تا گام برداريم در مسيري که تو مي پسندي.
RE: گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
سلام
بعد از مدتها سری با تالار زدم حیفم اومد راجه به این انجمن خوب "حقوق ما " که با زحمت و دلسوزی برخی اعضای تالار و بویژه خانمها ترمه ، دانه ، شیلا و .. به نوبه خودم تشکر و سپاس بعمل نیارم
ممنون از همه دوستان همدرد .
RE: گفتار پنجم ـحق پدر و مادر بر فرزند
http://www.hamdardi.net/imgup/10611/...e20c2597a4.jpg
اگر فرصت داشتم
اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم،
به جای آن که انگشت اشاره ام را به سمت او بگیرم،
در کنارش انگشت هایم را در رنگ فرو می بردم و نقاشی می کردم.
اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم،
به جای غلط گیری به فکر ایجاد ارتباط بیشتر می بودم،
بیشتر از آنکه به ساعتم نگاه کنم به او نگاه می کردم،
سعی می کردم درباره اش کمتر بدانم، اما بیشتر به او توجه کنم.
به جای اصول راه رفتن،
اصول پرواز کردن ودویدن را با او تمرین می کردم.
از جدی بازی کردن دست برمی داشتم،
و بازی را جدی می گرفتم.
در مزارع بیشتری می دویدم،
و به ستارگان بیشتری خیره می شدم،
بیشتر در آغوشش می گرفتم.
و کمتر او را به زور می کشیدم.
کمتر سخت می گرفتم
و بیشتر تاییدش می کردم.
اول احترام به خود را در او می ساختم
و بعد خانه و کاشانه اش را
و بیشتر از آنچه که عشق به قدرت را یادش بدهم،
قدرت عشق را یادش می دادم.