سواستفاده های خواهر و همسرش از مادرم
با سلام فرزند آخر خانواده هستم و مشکلی که دارم مربوط به یکی از خواهرهام و همسرش میشه. ایشان۱۵ سال هست که ازدواج کردن و یک پسر ۱۳ ساله و دختر یکساله دارند. پسرشان را مادرم بزرگ کرد و دخترشان را هم. نمیدونم چطور توضیح بدهم تمام بار مسٔولیت بزرگ کردن فرزندان خواهرم و سختی هایشان به عهده مادرم بود چرا که خواهرم خود را مشغول درس و کار(با اینکه از نظر مالی مشکلی ندارند) و کلاس های مختلف کرده بود و وقتی برای فرزندانش نمیگذارد و من که مجرد هستم و در خانه پدر و مادرم همیشه باید درگیر فرزندان او باشم . دو سال پیش نسبت به رفتارشان در حضور جمع گله کردم و دعوایی به پا شد که در آخر همه کاسه کوزه ها سر من شکست و با بی احترامی و فحاشی دامادو خواهرم روبرو شدم و البته خود من هم برخورد خوبی نداشتم اما نتوانستم به خوبی حرفهایم را بزنم و حتی پدر و مادرم هم از من طرفداری نکردن. در واقع من فقط خودم را جلوی جمع خراب کردم فقط خواهر دیگرم مرا درک کرد اما از دست او هم کاری برنیامد و گذشت و گذشت و آنها به گله من توجه نکردن و به کار قبل خود ادامه دادن تا امروز که دوباره فشارم رو هزار رفت مادر من مجبوره به خاطر یه آزمایش سخت ۲ روز متوالی جز آب ماهیچه اونم فقط یکبار تو این دو روز چیزی نخوره و درواقع مثل این می مونه که دوروز روزه بگیره و ازونجایی که همین خواهر بنده به خاطر سرکار رفتن هروز فرزندشو خونه ما میگذاره امروز هم دخترشو آورد خونمون و حتی به این فکر نکرد که لااقل امروز فکر دیگه ای براش بکنه داماد ما دلش نمیخواد مادرخودش تو زحمت بیوفته و بچشو اونجا ببره حداقل برای امروز. واقعا نمیدونم چیکار کنم چه عکس العملی نشون بدم دلم برای مادرم میسوزه چون خیلی بی زبونه اگرم با خواهرم حرف بزن در اخر دعوا میشه و میگه به توچه مامان اگه مشکل داشت نگه نمیداشت. ممنون میشم اگر راهنماییم کنید