-
خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
منو همسرم تو دوره لیسانس همکلاسی بودیم. از همون موقع به هم علاقه مند شدیم. تو همون دوره عقد کردیم. خیلی زیاد همدیگرو دوست داشتیم. الان 6 سال از عقدمون میگذره و حدود 3.5 سال هست که عروسی کردیم و با هم زندگی میکنیم. من الان دکتری میخونم و اونم فوق لیسانسشو تموم کرده. تو این مدت هم سختی های زیادی رو با هم تحمل کردیم. الان هر دو با هم در یک شرکت خارجی کار میکنیم. اما ساختمون کاریمون جداست.
حدود 2 ماه پیش بود که احساس کردم همسرم با یکی از همکارای من خیلی صمیمی شده. اولش سعی کردم به خودم بگم چیزی نیست جز یه رابطه کاری. یه طوری هم برخورد کردم که بفهمه من خوشم نمیاد. یه مدت گذشت و دیدم تو فیس بوک بیش از معمول داره چت میکنه. یه چند باری تو خونه تا من میومدم فیس بوکشو میبست. و نمیذاشت من ببینم چی میگه. من یکم ناراحت شدم. برا اینکه من زیاد گیر ندم رفت تو چت یاهو. یه روز من رفتم از اون اتاق چیزی بردارم دیدم مشغوله چته و طبق معمول نذاشت من ببینم. من دیگه مطمئن شدم یه خبری هست. 1 هفته شدید دپرس شدم. تصمیم گرفتم با خودش حرف بزنم. ازش پرسیدم با کی چت میکنی؟ اونم یه سری بهانه آورد که کسی نسیت. یکی از دوستای فیس بوکمه و خانومه و مشکل داره. من که باور نکردم. یکم ناراحتی کردم و خودمو زدم به موش مردگی. اونم گفت خیلی خوب ناراحت نباش. مرده. اما چیزی بینمون نیست. حرفای معمولی و یکی از دوستای فیس بوکشو نشون داد گفت اینه. ازش خواستم تمومش کنه. من تحمل ندارم. بعد از کلی گریه و ناراحتی قول داد که تمومش کنه. تو فیس بوک هم طرف رو ریموو کرد. منم بعد از چند روز بخشیدمش و مثل سابق شدم. بعدش شروع کرد به خوندن یه مجموعه 7 جلدی کتاب معروف. خیلی با جدیت میخوند . بعد از ساعت کاری همش داشت کتاب میخوند و میگفت باید تا مهر اینارو تموم کنم. برام یکم عجیب بود که چرا اینقدر فشرده. یه مدت گذشت و دوباره دیدم چت هم میکنه اما وقتی من خونه نیستم. دیگه یه چیزی مثل خوره افتاد تو جونم که باید بفهمم چه خبره ( ای کاش نمیفهمیدم). منم براحتی یه نرم افزار رو لپ تاپش نصب کردم که هر 10 ثانیه از صفحه دسکتاپ عکس میگیره. بعد از چند روز نشستم به دیدن آنچه که ضبط شده بود. متاسفانه دیدم اون مرده که باهاش ارتباط داره همون همکار خودمه که چند بار ازش خواسته بودم ارتباطشو کم کنه. متاسفانه متوجه شدم چند وقتی هست با هم ارتباط دارن. اون مرده اهل نوشتنه. این دو تا با هم کل کل کردن و اون مجموعه کتاب رو همکارم بهش معرفی کرده که بخونه و گفته عمرا بتونی اینو تموم کنی. همسرم هم کل انداخته گفته من تو 3 ماه 3800 صفحه رو میخونم و خلاصه کل کل کردن و همسر من ازش خواسته باید کتابشو به همسرم تقدیم کنه .اونم قبول کرده. ولی گفته منم یه شرط دارم. بعد از یه هفته شرطشو گفته. شرطش سنگین ترین نوع خیانتی هست که میشه مرتکب شد. از همسر من خواسته که اگه باخت باید یه بچه از اون داشته باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من که اینارو فهمیدم دنیا رو سرم چرخید............اگه فقط دوست بودن براحتی میبخشیدمش.... حتی اگه رابطه جنسی داشتن هم میتونستم ببخشم چون خیلی دوسش دارم.... اما این یکی دیگه خیلی عجیبه...............منم اصلا نمیتونم ناراحتیمو پنهان کنم. همون روز ازش خواستم هر چی بینشون هست بگه... خودم اول چیزی رو نکردم. منتها همش دروغ میگفت. تااینکه خودم گفتم میدونم چه خبره........ حرفی برا گفتن نداشت........بعدش به غلط کردن افتاد........الان 2 هفته از این موضوع میگذره. خیلی ابراز پشیمونی کرده. منم بعد از یه هفته بهش گفتم بخشیدمش. اما هنوز نتونستم با خودم کنار بیام........ فکر نکنم هیچوقت بتونم کنار بیام...همش دارم سیگار میکشم... من برا این زندگی خیلی زحمت کشیدم. همیشه هم بهش ابراز علاقه میکردم. اینقدر که همیشه شاکی میشه و میگه خستم میکنی ولم کن. همه حسرت زندگی و عشق مارو میخورن........ اما..........
نمیدونم باید چیکار کنم. باید جدا شم؟ اگه جدا نشم نمیتونم ازش بچه دار شم. چون همش این تو ذهنمه که این بچه من نیست.........
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام علی آقا،
به تالار همدردی خوش آمدید.
از اتفاقی که پیش آمده متاسفم.
به نظر من بهتر هست که شما و همسرتون حضوری پیش یک مشاور بروید. توی این فضای مجازی حل کردن این جور مشکلات سخته.
البته فقط خدا رو شکر می کنم که عمل خیانت صورت نگرفته. بلکه در حد شرط بندی بوده که قبل از پایانش شما به قضیه پی بردی. و همینطور اینکه همسر شما هرطوری بوده قصد این رو داشته که این شرط رو نبازد.
و همینطور باید دید که این شرط بندی تا چه حد جدی بوده. یعنی هیچ کس نمی تواند بگوید که حتی اگر همسر شما شرط رو می باخت، تن به این کار می داد!
ولی با این حال حتماً شما و همسرتون باید پیش یک مشاور بروید.
سوال اینجاست که چرا همسر شما باید اصلاً چنین شرط بندی بکند و با وجود داشتن همسر خودش رو وارد یک چنین بازی بکند.
به نظر من حرف جدایی رو نزنید. بلکه حالا که اینقدر همسرتون رو هم دوست دارید، سعی کنید رابطه رو بازسازی کنید. ان شا الله همسر شما هم از کار خودش پشیمان می شود و به زندگی عادی بر می گردید.
موفق باشید.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط علی ایرانی
من برا این زندگی خیلی زحمت کشیدم. همیشه هم بهش ابراز علاقه میکردم. اینقدر که همیشه شاکی میشه و میگه خستم میکنی ولم کن. همه حسرت زندگی و عشق مارو میخورن........ اما..........
نمیدونم باید چیکار کنم. باید جدا شم؟ اگه جدا نشم نمیتونم ازش بچه دار شم. چون همش این تو ذهنمه که این بچه من نیست.........
ضمن تایید حرفهای اقای حامد
وقتی ارزش به ضد ارزش تبدیل میشه ، نتیجه اش همین میشه که می بینی
وقتی تعادل رو برقرار نمی کنی و افراط و تفریط میاد وسط اون وقت میشه که در مقابل اون زحمتی که کشیدی دستمزد نمی گیره
چرا گفتی "من" برای زندگی خیلی زحمت کشیدم چرا نگفتی "ما" ؟
وقتی مسئولیت ها رو خودت به دوش می کشی
وقتی بدون حساب و کتاب از بانک احساساتت خرج می کنی و به همسرت فرصت نمی دهی که این وام های احساسات را بیاد و پرداخت کنه، تا جایی که بهت میگه خستم کردی و ولم کن اون وقت چه انتظاری می تونی داشته باشی؟
نوشتی نمی دونی چکار کنی
درحالیکه اتفاقا برعکس قدم اول را درست برداشتی
گرفتن همفکری و مشاوره ( همین که اومدی توی این سایت و داری طرح مشکل می کنی)
فعلا فکر طلاق رو از ذهنت بیرون کن نه به جدایی فکر کن و نه به اینکه اگه ادامه بدی چی میشه و چی نمیشه
با خودت خلوت کن و یکبار با دیده ی واقع بین زندگی ات رو بررسی کن
کم و کاستی ها ی زندگی ات رو مشخص کن
نقاط قوتش رو هم در نظر بگیر
سپس بررسی کن ببین خط قرمز زندگیتون کجاست
وقتی این خط قرمز شکسته بشه اون وقت چه تصمیمی خواهید گرفت
به خودت و همسرت این فرصت رو بده که بازبینی مجدد نسبت به زندگیتون داشته باشید
وقتی بعد از مرور و بررسی همه جانبه زوایای زندگی به آرامش نسبی دسترسی پیدا کردی و تونستی تا حدودی با قضیه کنار بیایی
>>> اگر خواستی با ذهنیتت در آینده کنار بیایی به روانشناس مراجعه کن
>>> و اگر هم خواستید با هم یکبار دیگه همه چیز رو فراموش کنید و از نو شروع کنید از یک مشاور مجرب و متخصص کمک بگیرید
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام دوست عزیز
خیلی ناراحت شدم از اتفاقی که افتاده:47:
چون دوستش داری و خیلی واسه زندگیتون تلاش کردی طلاق رو فراموش کن
همسرتون هنوز سر کار میرن؟ با اون آقا برخوردی نداشتید؟
اجازه ندید کسی توی محیط کار یا خانواده از موضوع اطلاع پیدا کنند چون دیدشون به همسرتون عوض میشه:305:
نمیشه جوری با همسرتون برخورد کنید که هیچ اتفاقی نیافتاده باهاش صحبت کنید بگید خیلی از این موضوع ناراحتید بگید با هم خیلی واسه زندگیتون زحمت کشیدید
برید پیش مشاور خوب با کمک هم این مشکل رو کامل حل کنید که با هر اتفاقی یاد این موضوع نیافتید:305:
خیلی زمان میبره که این قضیه رو بتونید فراموش کنید ولی تو این شرایط باید آرامشتونو حفظ کنید با بحث ودعوا اوضاع خرابتر میشه
همسرتون دلیل کارشرو چی گفته؟شاید نیازی داشته
به راحتی نباید میبخشیدین باید میفهمید کارش خیلی اشتباه بوده
الان رابطتون خوبه؟ یا سرسنگینید؟
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام علی اقا خیلی براتون ناراحت شدم همه براتون دعا میکنیم من فکر میکنم اولین قدم رفتن پیش مشاوره است ودوم اینکه خانومتون محل کارش رو کلا عوض کنه بهترین کار برای فراموش کردن اون اقا از طرف خانومتون ندیدنشه بعد هم ازش بخواهید دلیلش رو توضیح بده شاید اون چیزی رو که اون می خواسته شما نتونستید براش فراهم کنید شاید تعریف محبت از دید شما وایشون متفاوت باشه بهرحال اگه برین پیش یه مشاور خوب همه اینه رو بررسی می کنه بعد یه سوال دیگه داشتم شما و خانومتون از نظر اعتقادی در چه حدی هستید
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
وقتی ارزش به ضد ارزش تبدیل میشه ، نتیجه اش همین میشه که می بینی
وقتی تعادل رو برقرار نمی کنی و افراط و تفریط میاد وسط اون وقت میشه که در مقابل اون زحمتی که کشیدی دستمزد نمی گیره
چرا گفتی "من" برای زندگی خیلی زحمت کشیدم چرا نگفتی "ما" ؟
وقتی مسئولیت ها رو خودت به دوش می کشی
وقتی بدون حساب و کتاب از بانک احساساتت خرج می کنی و به همسرت فرصت نمی دهی که این وام های احساسات را بیاد و پرداخت کنه، تا جایی که بهت میگه خستم کردی و ولم کن اون وقت چه انتظاری می تونی داشته باشی؟
این حرفهای بالهای صداقت رو باید طلا گرفت
این مشکل اکثر ماهستش و مشکل بزرگ خود من
مشکلی که امروز دارم و از حل کردنش عاجز موندم و طلاق رو آخرین راه حلش میدونم از همینجا بود که شروع شد
طرز برخورد در زندگی زناشویی خیلی ظرافت می خواد و خیلی دقت باید داشته باشی که یه وقت اشتباه نکنی در کل زندگی زناشویی خیلی حساسه
بالهای صداقت عزیز از این حرف قشنگت ممنونم خیلی زیبا و با دقت به این موضوع محبت بیش از اندازه پرداختی
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام، خوبه که اینجا می تونیم بی پرده صحبت کنیم...
من همسری زحمت کش دارم که خیلی کار می کنه و خودم هم خیلی آدم مقید و با اخلاقی هستم ولی با شرمندگی زیاد دیروز توی نت دنبال یه هم زبون می گشتم، حالا ببین چقدر بهم فشار اومده و چقدر دانسته هام کمه که اولا مستاصل شدم و دوما برای رفع اش متاسفانه، متاسفانه به این کار رو آوردم.
به نظر من این شرط بندی در حد حرفه... اکثر خانم ها اگه سر بستنی هم شرط ببندن ته دلشون به اینکه سر شرطشون وایسن مطمئن نیستن. پس این شرط بندی رو اصلا جدی نگیر. ولی موضوع جدی اینه که چرا همسرتون به سمت یه مرد دیگه کشیده شده؟!
ساعت کاری شما زیاده؟ چه وقتهایی رو در کنار همسرتون می گذرونید؟ همسرتون شاغله؟
مشخصا همسر شما خلاء ای رو حس می کنه که خواسته این جوری پر اش کنه. سعی کن این خلاء رو شناسایی کنی و از بین ببریش. مسئولیت های زندگی رو تقسیم کن و بذار در انجامشون با شما رقابت کنه.....
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
دوست خوبم شما به دو مشاور و دو نوع مشاوره نیاز دارین. اولین مشاور باید به مسائل بین شما و خانمتون رسیدگی کنه و دقیقا مسائل حال و گذشته رو بررسی کنه و سیر چرایی جریانات اخیر رو براتون روشن کنه. در مرحله بعد به تنهایی پیش روانشناس برین و داستان رو براش تعریف کنین ، روانشناس با آشنایی به روحیات شما و مسائلی که اتفاق افتاده بهترین راه حل رو بهتون ارائه میده. به خاطرتون باشه که من و شما نمیتونیم به تنهایی این مشکل رو حل کنیم و اجازه ندید که این مساله بیش از این آزارتون بده.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
علی ایرانی گرامی
به تالار همدردی خوش آمدی
درک می کنم که از بین رفتن اعتماد بین زن و شوهر ضربه سنگینیه . اعتماد مهمترین سرمایه ارتباطی بین زن و شوهر است . شما اعتمادت به همسرت رو از دست دادی . و آنهم به نوعی در اثر شوک از مواجهه با مسئله ای غیر منتظره است .
می خواهم بگویم همین شوک باعث شده شما موضعی کاملاً احساسی بگیرید ، از این جهت که با بررسی به عمل آمده متوجه شده ای همه چیز در حد حرفه ، هنوز اتفاقی نیافتاده اما موضعی گرفته ای که گویی کار از کار گذشته . عجله همسرت برای به پایان رساندن آن کتاب در موعد مقرر را نمی بینی ( که نشونه نگرانی وی از باخت است ). ارتباط و رفتار و ورود به عرصه چنین شرط بندی ای از سوی همسر شما کاملاً نسنجیده و غلط است . اما همین گویای سیکل معیوب ارتباط شمابا هم است .
بهتره در نظر بگیری اتفاقی که ناراحت آن هستی هنوز نیافتاده و بعید ندان که هرگز هم اتفاق نمی افتاد . پس قصاص قبل از جنایت را کنار بگذار .
در مورد شکل گیری این رابطه غلط و ..... بهتره بررسی رابطه بین خودت و همسرت را در پیش بگیری و توصیه می کنم به کمک یک مشاور به طور حضوری . و رفع نقص کنید و شکافهای بین خود را بازشناسی کرده و پر کنید .
تشخیص من می گوید شما یک فرد عاطفی و علاقمند به ابراز عشق کلامی هستید و به نوعی در رابطه با همسرت بسیار رمانتیک بوده و از دیسیپلین مردانه کافی در عاطفه ورزی برخوردار نبوده ای . از طرف دیگر با دنیای زنانه و عواطف آنها چندان آشنا نیستی و در مورد همسرت و علائقش آگاهی کافی نداری . مثلاً اینکه مشخصه همسر شما یک رابطه پر شور و همراه با بحثهای چالش برانگیز ( به قول شما کل کل ) را دوست دارد و احتمالاً فردی بذله گو ( شوخ طبع ) هم می باشد . و شما متقابلاً آرام و در گفتگوی بین فردی بیشتر اهل گفتگوهای عاشقانه رمانتیک هستی تا مباحثه .
احساسی بودن همسرتان در تصمیم ها و هیجان محوری وی در روابط باعث شده این خلائی که در رابطه با شما دارد را با دیگری که آنر خوب پوشش داده پر کند . به جای آنکه خلاء و نیاز خود را شناخته و با شما مطرح کند . و این را هم به حساب ناآگاهی و بی مهارتی وی باید گذاشت .
هر دو نیاز به مشاوره حضوری و شناخت بیشتر خود و یکدیگر و کسب مهارتهای ارتباطی دارید .
هم زندگیتان پتانسیل بهسازی را دارد و هم اعتماد شما قابل برگشته ( مطمئن باشید همسر شما نه قصد خیانت داشته و نه دارد بلکه راه اشتباهی را به خاطر نا آگاهی در پر کردن خلاء ارتباطی در پیش گرفته که قابل اصلاح هست ) .
آرام باشید و بر خود مسلط بوده و همراه وی نزد یک مشاور رفته و با مطالعه در جهت رفع نقصهایی که گفتم بکوشید و به جدایی فکر نکنید
موفق باشید .
.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام دوستای مهربون
خیلی شرمندم که نیومدم تو این مدت جواب بدم. راستش هر روز میومدم و نظرات شما رو میخوندم اما یه چیزی از درونم مانع میشد جواب بدم.
بعد از اون اتفاق چند بار دیگه با هم حرف زدیم. من همیشه ناراحت بودم. اونم همش ابراز پشیمانی میکرد. همش میگفت یه بازی بود. اصلا مهم نبود. من هیچوقت تن به این شرط نمیدادم و این جور حرفا... اینقدر گفت که من باورم شد که واقعا همه چیز بین اونا تموم شده. دوباره برگشتم به زندگی سابق. منتها اینبار دیگه محبت رو به اندازه انجام دادم. نه زیاد نه کم.
اما متاسفانه امروز متوجه شدم که رابطه شون قطع نشده و فقط نوعش عوض شده. این بار از طریق ایمیل ارتباط دارن.................... چند تا از ایمیل هارو دیدم. اینجور که معلومه همسرم دوسش داره. چون براش شعرهای عاشقانه مینویسه و همش اونو با الفاظ محبت آمیز خطاب میکنه.
آخه مگه یه انسان چقدر میتونه احمق باشه......... جالبه همیشه با کنایه نسبت به خواهرش که طلاق گرفته حرف میزنه و میگه حماقت انسان تمومی نداره...... و حالا خودش اینقدر احمقانه رفتار میکنه........
آخه مگه چند بار میشه یه آدمو بخشید؟؟؟؟؟؟؟؟
بیشتر از این نمیتونم بنویسم.... حالم اصل خوب نیست.........
امروز از یه مشاور وقت گرفتم.........
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
فقط مي تونم بگم متاسفم. اميدوارم دوستان بتونند راهنمايي تون كنند.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام
منم خیلی متاسف شدم. واقعا حیفه این عشقهای شیرین هست که اینطوری پایمال بشه.
ولی علی آقا شما هم یک کمی کارهای خودتون رو حلاجی کنید بیینید چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
شما بهشون فرصت ابراز احساسات رو می دادید؟
شما بهشون فرصت گفتن همین حرفهای عاشقانه رو می دادید و یا شما چه رفتارهایی می کردید که همیشه باعث ناراحتی شون می شد . سوالات زیادی هست که می تونید از خودتون بپرسید تا بتونید منشا این رفتار را در زندگیتون پیدا کنید .
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
كاش كارشناساي تالار بيان و علي آقا را راهنمايي كنند.:316:
علي آقا براتون آرزوي آرامش مي كنم.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
:72::72:کارشناسای تالار که نظر دادن ایشون باید بروند مشاوره حضوری:72::72:
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
ممنون از شما لیلای موفق
mamush عزیز
همیشه ابراز علاقه میکردیم......... طوری که اصلا به مخیله ام خطور نمیکرد با این همه علاقه ای که اون به من داره همزمان با یکی دیگه هم ارتباط داشته باشه.....
خیلی چرا تو ذهنم هست که جواب نداره..........
ای کاش یه خورده سوادم کمتر بود و پی به این رابطه نمیبردم و نمیتونستم از کاراش سر دربیارم........
دیگه همه چی واسه من تموم شده است..........
خیلی حالم بده............
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
دوست عزیز سلام
بسیار متاسف شدم از مشکل پیش آمده ، دوستان راهنمایی های کامل رو انجام دادن و خوشحالم که بالاخره برای مشاوره وقت گرفته اید ( امیدوارم مشاور خوبی باشه)
یه نکته به نظرم رسید یاد آوری کنم و اون نوع برخوردتون با این مساله هست ، تو همه این اتفاق ها شما با کنجکاوی خودتان متوجه موضوع شده ایدو ایشون مجبور به اعتراف شده اند و بعد آه و ناله و خواهش و تمنا و بعد بخشش از سمت شما
بحث من موضع آخرتون نسبت به این قضیه هست ؛ ببینین حتی خدا هم وقتی می خواد توبه بنده ای رو قبول کنه برای بنده اش شرط و شروط می ذاره ، که این شروط به خاطر صرفا تنبیه اون بنده نیست ، بلکه به خاطر ایجاد مسیری هموار در جهت هدایت بنده اش است ، که شرایطتی می ذاره که بنده اش تمرین کنه برای طی راه درست ، و این تضمین می کنه که توبه بنده واقعی و بدون بازگشت باشه ، در مورد شما هم همینطور باید باشه ، وقتی می خواین ببخشین باید خودتون هم در کنارش باشید تا در جهت مسیر درست حرکت کنه ، نه اینکه ببخشی و باز خوش خیالانه فکر کنین که دیگه مشکلتون حل شده
بحث این آقا نیست ، این آقا نباشن ، یکی دیگه ، بحث رابطه شما دو نفر است
موفق باشید:72:
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
gole maryam عزیز
ممنونم از همدردی شما
لطفا اگه مشاور خوبی میشناسین بهم معرفی کنین
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
چقدر این کنجکاوی ها مضر هستن ...کاش هیچوقت وارد حریم خصوصی همسرتون نمی شدید اینکار اصل تنش رو بدتر می کنه .ما هم زندگیمون بخاطر همین دانش بیش از حد به جدایی رسید!!! .وقتی مساله های اینچنینی رو میشه بدتر میشه .دیگه اون ترس و حجب و حیایی هم که سابق بین طرفین بود از بین میره .تازه گاهی براشون بهتر میشه!! شخص احساس می کنه که ((چه بهتر من نگران بودم که بفهمه چی پیش میاد الان دیگه پیش هم اومد ترس و نگرانیم هم ریخت.))...
برادر خوبم خودتون رو سرزنش نکنین .دنبال اشکال از خودتون نباشید .اینجور موارد خیلی ناشناخته هستن .دلایلش خیلی متغیره .مهم اینه که همسرتون به شما از لحاظ روانی وابستگی نداره .اینجاش که دیگه خیلی روشنه!
متاسفم برادر خوبم که این مشکل براتون پیش اومده ولی به عنوان یه زن فر نکنم خانم شما دیگه مورد قابل اعتمادی باشند ..اقلا به این زودی ها نخواهند بود . امیدوارم که بتونین بهترین تصمیم رو بگیرین و زودتر به آرامش برسین.:72:
راستی مشاوره رفتین؟؟ چه نتیجه ای گرفتین؟ دوست دارم بدونم ..ممنون میشم بدونم.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
به نظر من خیلی از خانم های تالار با اینکه از بی محبتی و بی نوجهی همسرشون گله مند اند خداروشکر راه خطا نمیرن و همش در پی چاره هستن
ولی خانمتون با اینکه نهایت محبت رو ابراز کردین قدر شما رو ندونسته واین جای سواله که چرا؟:303:
وچقدر زود پرده های عفت و حیا هم بین خانمتون و اون آقا از بین رفته
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
خواهش میکنم اصلا تجسس نکنید چون حالتون بد میشه من نگران شما هستم ممکنه خدای نکرده با این تجسسها عاقبت بدی داشته باشید
به همسرتون نگید متوجه تماس دوبارشون شدید
همسرتون الان نمیتونه احساساتش رو به این آقا فراموش کنه مطمئن باشید اونم از این وضیعت خوشحال نیست
اون آقا جذابیتی دارن که شما ندارید نمیخواد دنبال مقصر باشید همه انسانها که مثل هم نیستن
میدونم خیلی براتون سخته اما باید صبور باشید نمیگم باید بسوزی و بسازی و بذاری همسرت به این کارهاش ادامه بده
بهتره صبر کنی پیش مشاور و دکترهای روانشناس برید بعد تصمیم مناسب بگیرید
الان رفتارتون با همسرتون چطوره؟ هنوز سر کار قبلی میرن؟ برخوردی با اون آقا نداشتید؟
نباید به سرعت خانمت رو میبخشیدی
هنوز همسرتونو دوست دارید؟
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
واقعا ناراحت شدم با خوندن این مطلب.اما این ویرونی یک شبه به وجود نیومده که یک شبه آباد شه.صبر داشته باش و کار درست رو انجام بده.حتما موفق میشی.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
F_z عزیز ممنون از همراهی شما
عزیز ممنون از همراهی شما
متاسفانه الان دقیقا همینطور شده. من یه خصوصیت بدی که دارم نمیتونم ناراحتیمو از کسی پنهان کنم. دیروز که همسرم از مح کارش زنگ زد بهم نتونستم ناراحتیمو پنهان کنم. گفتم همه چیو. اونم دوباره قاطی کرد و اصلا شاکی شد که چرا همش منو چک میکنی.........بجای اینکه راجع به این موضوع حرف بزنه خیلی وقیحانه میگفت دیگه از دستت خسته شدم!!!! ولم کن.............
فکر میکنم دیگه واقعا یه آدم دیگه شده. اصلا دلیل این همه اصرارشو برا این رابطه نمیفهمم. وقتی ایمیل هارو میخوندم میدیدم که بیشتر کرم از طرف همسر منه تا اون آقا.
دیروز بعد از کلی تماس بالاخره یه مشاور پیدا کردم و باهاش حرف زدم. البته خیلی سخت بود که خیانت و رفتار همسرم رو اینجوری تعریف میکردم. کلی غرورم خورد شد. یکم سبک شدم. مشاور هم حرف شما دوستان رو میزد. میگفت نباید دفعه پیش زود کنار میومدی. باید تنبیه میشد. اون گفت الان سعی کن با مهربونی و یادآوری خاطرات خوب و عشق گذشته برش گردونی. اما این راهو من تو این یه ماه رفته بودم. اون پیشنهاد کرد تهدیدش کن به جدایی و ... که این یکی اصلا جواب نمیده. چون شخصیت همسرمو میشناسم. اونم میگه بهتر . بریم جدا شیم!!! تازه اصلا هم زور نمیپذیره. بنابراین اصلا نمیدونم الان باید چیکار کنم!!!!
مشاور گفت اون آقارو تهدید کن با تلفن. اما برخورد فیزیکی نه. منم این کارو کردم. اونم خیلی بزدل تر از این حرفاست. دیشب با اون آقا جلو در ورودی شرکت روبرو شدم. اومد جلو که معذرت خواهی کنه من 4 تا فحش بهش دادم. البته با صدای آرومکه کسی نشنوه. یه تف هم انداختم جلوش و تهدیدش کردم. آخ که اگه جلو شرکت نبود لت و پارش میکردم. حیف که آبروی خودم و همسرم در میونه.................
Saint mary عزیز
ممنون از همدردی شما
Hamdam 96
از شما هم ممنونم.
دیروز تصمیم گرفتم دیگه تجسس نکنم. اون نرم افزار رو هم پاک کردم. چون دیگه برام مهم نیست چی پیش میاد. برام دعا کنین. از دیروز کلی دعوا کردیم. اصلا اوضاع خوب نیست. هر دو هنوز همونجا کار میکنیم. البته بهتره بگم هر سه!!!!!
متاسفانه من خر هنوزم دوسش دارم.... اما اون دیروز گفت ازت متنفرم.... خیلی راحت هم گفت.
طلا محمدی عزیز
ممنون از همدردی شما
الان هیچ راهی به ذهنم نمیرسه. فکر میکنم باید برم پیش یه مشاور دیگه. شاید کمکی بکنه. امروز یه وقت مشاوره دیگه هم دارم. با یه مشاور دیگه. ببنیم چی میشه. ولی فکر کنم بیشتر باید همسرم بره پیش مشاور....کلا رفتارش تغییر کرده. جالبه که همسر من فوق لیسانس روانشناسی خونده...........خودش یه دیوونست.....
برام دعا کنین............ از دیروز کلی سیگار کشیدم.......... دارم به طلاق فکر میکنم........
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام علی آقا به اعصاب خودتون مسلط باشید و با آرامش پیش بروید تا اوضاع رو بدتر نکنید شاید بشه با منطق و با راهنمایی مشاوران خوب اوضاع رو بدست بگیرید .
علی آقا یه سوال دارم ازتون شما مطمئن هستید که همه چیر رو برامون تعریف کردید؟!! تا قبل از این اصلا شما باهم دعوا نمی کردید یا سر مسائلی اختلاف نظر شدید داشته باشید؟
چون همسرتون در جواب شما خیلی صریح گفتند که من ازتون متنفرم!!!!!!!!
این تنفر از کجا منشا گرفته چرا متنفر هست شما که اینقدر ایشون رو دوست دارید؟
البته ایشون هم می دونه که شما دوستش دارید بخاطر همین شاید اینقدر واضح صحبت می کنه شما اول درست و حسابی چند جلسه حضوری مشاوره بروید و بعد تصمیم بگیرید.
خواهشا عجولانه عمل نکنید. سعی کنید فکرتون رو مدیریت کنید تا بتونید درست تصمیم بگیرید.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام
طلاق آخرین راه حلتون باشه اصلا اصلا بهش فکرم نکنید چون این فکر باعث میشه نتونید اوضاع رو بهتر کنید و نا خوداگاه برید به سمت.....
سعی کنید همسرتون رو راضی کنید باهم برید پیش مشاور
تو دعوا و مرافه بهتون گفته ازتون متنفره پس زیاد جدی نگیرید
مطمئن باشید با آدم خوش قلبی مثل شما حتما اوضاع خوب میشه امیدوار باشید
شرایطتون خیلی سخته می دونم ولی همین الان تصمیم بگیرید همه تلاشتونو بکنید حتی اگه اون تلاشی نکرد
فکر جدایی و ...... رو هم از سرتون بیرون کنید
سیگار کشیدن باعث میشه نتونید خوب فکر کنید و فکرتونو می بنده
به نظرم یه روز برای خودتون برید یه جا خلوت کنید تا کمی آروم تر شید و بهتر بتونید تصمیم بگیرید
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
خيلي شرايط سختي داري آقاي علي ايراني واقعا متاسف شدم.بنظر من خانمت رو تهديد به جدايي كن وبهش بگو كه به همه بعد از طلاق خواهي گفت به خاطر چه كار وقيحانش طلاقش دادي.فكر نميكنم آبروش براش كم اهميت باشه روي اين نكته كار كن .براتون دعا ميكنم
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
مریم جان ببخشید اینو می گم ولی این تهدید ها واقعا بی نتیجه هستن .منم زمانیکه شوهرم فهمید با کسی ارتباط دارم از خدام بود بگه بریم من طلاقت بدم!! اصلا هم برام مهم نبود که به کسی بگه یا نه!! اینجوری تازه زحمت کار منو کمتر می کرد..منم از اینکه شوهرم هکم کرده بود حالم ازش به هم می خورد.بدتر احساس می کردم به حریم خصوصیم تجاوز شده.....
خیلی اشتباهه ولی واقعیت بود .التماس ها و بخشش های شوهرمم منو بدتر می کرد .روز به روز ییشم ضعیف تر به نظر می رسید ...
من این راهو رفتم .زنی که به این حد برسه دیگه باید فاتحه علاقه رو خوند...
متاسفم که من این خبر بد رو می دم.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
علی ایرانی گرامی
شما نیاز داری همسرت را بیشتر بشناسی .
واقعیت اینه که خانمها از مردان ضعیف خوششان نمیاد همانطور که مردان نیز از زنان ضعیف خوششان نمیاد .
اقتدار در عین محبت و ثبات و مسئولیت پذیر بودن و جذبه داشتن .... در یک کلام مرد بودن چیزیست که یک زن به آن احتیاج دارد . مردی که با داشتن این خصوصیات به همسرش عشق می ورزد و او را مورد محبت قرار می دهد . لازم است بداند که به همسرش امنیت عاطفی و روانی می بخشد .
ببینید از چه ناحیه ای همسر شما امنیت روانی اش از سوی شما تأمین نمی شود .
به نظر من قاطعیت در شما ضعیف است و البته متذکر می شوم که قاطعیت اصلاً خشونت نیست . اگر در مورد رفتار جرأت مندانه و قاطعیت و عزت نفس بیشتر مطالعه کنید دستتون می آید .
بهتره به بهانه اینکه می خواهم برای روشن شدن وضعیتمون و تصمیم جدی با هم نزد مشاور برویم وی را در مشاوره حضوری با خود همراه سازید .
ترس را برای قاطعیت نشان دادن از خود دور سازید .
به اون آقا هم جدی اولتیماتوم دهید که اگر ادامه دهد اقدامات دیگه ای خواهی داشت . سعی کنید مشتتون برای اینکه چه می خواهید بکنید باز نباشه . به عبارتی در این رابطه محکم و مبهم باشید .
به امید موفقیت .
.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام آقا علی
اشتباه کردید به خانمتون گفتید دیگه تجسس نکنید جلوی خانمتون در رابطه با اون آقا اصلا حرف نزنید اینجوری روش باز میشه
هر کاری بخواید میتونید با اون آقا انجام بدید اما باید آیندتونو در نظر بگیرید که کاری منطقی کنید با یک وکیل یا کسی که با قوانین آشناست صحبت کنید ببینید ایمیلهاشون اگه خدای نکرده کار به دادگاه کشید برای شما به عنوان مدرک حساب میشه یا نه
طبق قوانین اگه همسرتونو تو خونه با یک فرد دیگه هم با پلیس دستگیر کنید بازم مورد قبول نیست مسخرس ولی میگن نیاز به شاهدی دارید که بدونه چی کردن
بدون اینکه خانمتون بفهمه برید با این آقا دعوا کنید حالا به قول فرشته مهربون تلفنی بهتره یا کسی رو بفرستید تحدیدش کنه بگید از اون شرکت بره
این خوب نیست که 3تایی با هم اونجا کار کنید اینکه خانمتون بره سر کار اونو ببینه آرامشتونو به هم میریزه براش یه جا دیگه کار پیدا کنید
تا اونجا که میتونید باید محکم باشید به هیچ وجه جلوش گریه نکنید:305:
شما با سختگیریتون باید کاری کنید تا به خودش بیاد اون الان دست خودش نیست باید بفهمه اشتباه کرده
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام دوستان عزیز
ممنون از اینکه واسه من وقت گذاشتید.
Mamush و eghlima عزیز
واقعا چون خودم اصلا شرایط روحی و فکری درستی ندارم الان هیچ تصمیمی نمیگیرم. حتما باید راضیش کنم و ببرمش پیش مشاور. یه فرد سوم میتونه مشکلات و کمبود های مارو بهتر ببینه.
مریم صوفی عزیز
متاسفانه همونطور که سوگند گفتن، اونم تو این لحظه منتظر اینه که من بگم بریم طلاق. چون خودش همش داره اینو میگه. و میگه که هیچی براش مهم نیست. چون آبروش پیش من رفته. الان سرشکسته است و ترجیح میده زودتر تمومش کنه.
Sogand عزیز
متاسفم که ایناور میشنوم. اگه تاپیکی اینجا داشتین، ممنون میشم لینکشو بگین. چون مشکل مشابه داریم شاید به دردم بخوره.
فرشه مهربان عزیز
من اصلا آدم ضعیفی نیست. البته همسرم مخالف اینو میگه. چون دفعه پیش که من این موضوع رو فهمیدم و دعوا کردیم بهم گفت: تو آدمی هستی که خوب اوج میگیری اما اگه زمین بخوری خیلی سخت از جات پا میشی!!! باید به حرف شما گوش کنم و این مشکلو با خودم حل کنم.
به اون آقا دیشب اولتیماتوم دادم. طوری که بعد از ساعت کاری دوباره اومده بود و میخواست با من حرف بزنه. خودش دوباره کلی به خودش فحش داد بابت رفتار اون دفعه اش. و معذرت خواهی کرد. ولی بابت این دفعه میگفت دیگ هیچی نبوده بین ما و من اصلا مقصر نیستم..... اما حیف که بازم محیط کاری بود. تصمیم گرفتم چند نفرو اجیر کنم یه کتک اساسی بهش بزنن. از حرفای و چیزایی که خودم دیدم، اینطور به نطر میرسه که مشکل از جانب همسر منه ( به قولی کرم از خود درخته). و این دفعه باید این مشکل کامل حل بشه. دیگه حرفی از دوست داشتن و بخشش نمیزنم. باید بتونه خودشو جمع و جور کنه و این حرکات رو با خودش حل کنه. امروز اگه حل نشه فردا باز میره سراغ یکی دیگه.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
آقا علی به نظرتون با کتک زدنش مشکل حل میشه؟ شاید منم جای شما بودم این تصمیم رو میگرفتم چون تحت تاثیر احساساتید
فعلا تهدیدش کنید کافیه ممکنه با کتک زدن بلایی سرش بیاد که دیگه نتونید جمعش کنید آبرو تونم بره
مطمئن باش خدا جوابش رو بدجور میده اما نمیگم فقط به خدا واگذار کن با تهدید و ترسوندنش امیدوارم وضعیت بهتر بشه
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام علي آقا...
وقتي اين جمله ها رو ميخوندم كه نوشتي همه حسرت زندگي مارو ميخورن و ما چيزي كم نداشتيم و...ياد فيلمي افتادم كه چند روز پيش ديدم فيلم "پاتو زمين نذار" پيشنهاد ميكنم اگه نديديش برو حتما ببين....
ميدوني چيه؟بعضي وقتا ما ادما فكر ميكنيم همه چي عالي و ارومه اما واقعيت اينه كه يه گوشه ي كارمون ميلنگه...توي اين فيلم يه زن مثل شما قرباني شده...اما نه از قاتل خبري هست و نه از جاني...عوامل مختلفي دست به دست هم دادن تا زندگي زوج توي فيلم كه از قضا مثل شما زندگي خيلي خوبي هم داشتن بهم بخوره...مهم ترين عامل يه كلمه است يه كلمه كه دشمن زندگي مشترك خيلي ها شده : " روزمرگي"
گاهي ما انقدر توي كار ومشغله و روزمرگي ها مون غرق ميشيم كه نميفهميم كي و چه جوري معشوقه مون رو كه براي بدست اوردنش كلي زحمت كشيديم از دست داديم...
حس ميكنم زندگي شما هم دچار همين عادت ها و روزمرگي ها شده و حالا مثل يه تاول شده كه تركيده...
ماها هميشه تلاش ميكنيم كه بهترين زندگي رو داشته باشيم...بهترين كار و بالاترين درامد و بهترين همسر و ...اما براي نگهداشتن و حفظشون تلاشي نميكنيم...
نميخوام بگم همسرت بي تقصيره...نه...تقصير داره خيلي هم داره....اما شما هم توي اين كار بي تقصير نبودي...ضمنا اينو بهت قول ميدم يعني شك ندارم كه همسرت حتي اگه شرط احمقانه رو ميباخت تن به اون كار نميداد...صرفا يه بازي سرگرم كننده بوده براش فقط همين...
سعي كن اگه ميخواي به زندگي برش گردوني محيط خونه رو كمي شاداب تر و شادتر و ...خلاصه باحال تر كن...سفر ...پيكنيك...گردش و خريد دو نفره...قرارها و سورپريز هاي رمانتيك و عشقولانه يادت نره...
عذر ميخوام اگه طولاني شد:72:
علي اقا حرفاي منو تا چه حد قبول داري؟
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
دوست عزیز،
برخلاف نظر اکثر دوستان که کار شما را ورود به حریم خصوصی همسرتون می دونند، فکر می کنم حریم خصوصی هر فرد با توجه به طرف مقابلش فرق می کنه. اتاق خواب شما فضای خصوصی است که من حق ورود بدون اجازه به آن را ندارم، اما همسرتان این حق را دارد. حریم مشترک شماست.
مساله ای که شما مطرح کردید هم به هیچ وجه حریم خصوصی همسرتان نبوده و نیست. شما به همسرتان شک کردید و برای مطمئن شدن از تعهدش به زندگیتون و وظایفش کنجکاوی کردید. این حق شما بوده و حریم شخصی ایشون نبوده و نیست.
متاسفانه یک سری اصطلاحات و واژه های بی معنی برای پوشاندن خطاهامون و راحتی کارمون بین مردم رایج شده، از جمله حریم خصوصی، قضاوت نکنیم، کنجکاوی نکنیم ... این ها همه نسبی است، حد و حدود دارد، به رابطه ی طرفین بستگی دارد. مگه می شه بدون اطلاع از ارتباطات صمیمی و نزدیک ( و یا جنسی ) همسر با دیگران زندگی کرد و چشمها را بست؟ کنجکاوی نکرد؟ چون حریم خصوصی اش است؟ بدن خودش است و دوست دارد با کس دیگری شریک شود، روح و روان خودش است و دوست دارد با کس دیگری همراه شود؟ پس همسر یعنی چی؟ تعهد یعنی چی؟
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
Hamdam 96 عزیز
اون مرده رو تهدید که کردمش.....اما فعلا برخورد فیزیکی نمیکنم. اما حتما در آینده نزدیک این بلارو سرش میارم. اونم بدجورش.........باید بفهمه آشیانه دیگران رو خراب کردن نتیجه اش چی میشه.
Gh.sana عزیز
متاسفانه اگه همسر من این شرط رو میباخت حتما تن به این کار میداد. من خوب میشناسمش.........
راجع به روزمرگی، شاید درست بگین. اما ما تفریح هم زیاد داشتیم. حداقل هفته ای یکبار با بچه ها میرفتیم گردش و تفریح. سعی می کردیم تفریحات جدید رو تجربه کنیم. هر چیزی که میخواست امتحان کنه من همراهش بودم و میرفتم. حتی چیزی که دوست نداشتم. مشکل هوسبازیه.... دوست داشته طعم بقیه رو هم بچشه. متاسفانه الان دیگه واسه ساختن محیط شاداب دیره.... ما محیط زندگیمون خیلی شاداب بود....
معمولا هر چند وقت یکبار من ازش میپرسیدم که آیا چیزی در من هست که تورو ناراحت کنه؟ انتظاری هست که بخوای برآورده بشه و من بتونم؟؟
برا بعضی از رفتارها نمیشه جواب پیدا کرد.
مشکل جنسی هم نداشتیم. همیشه هردو بخوبی ارضا میشدیم. خودش همیشه میگفت و منم به چشمم میدیدم.
شب نم عزیز
با شما موافقم. تعهد و اعتماد مهمترین وسیله زندگیه.
منم بعد از ازدواج بارها تو موقعیتی قرار گرفتم که کسی بهم گیر می داد و میخواست باهام دوست شه. اما من مقاومت کردم همیشه. حتی خودم از یکی خوشم میومد. اما بازم جلوی خودمو گرفتم. فکر میکردم اگه من مقاومت کنم حتما یه نیروی درونی اونو هم حفظ میکنه.
الان 2 روزه اصلا حرف نمیزنیم. فکر نمیکنم دیگه بتونم برگردم به این زندگی.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
زیاد دنبال عیب و ایراد زندگیتون نباشید.
همیشه خیانت به خاطر مشکل طرف مقابل نیست. بیشتر به مشکلات فرد خائن مربوط میشه. tanavo طلبی هوس بازی زیاده خواهی و ...
یکی از کارهایی که دوستان معمولا تو این سایت میکنن این است که به فرد خیانت دیده میگن دنبال علت مساله در خودت بگرد. با این کار اعتماد به نفس فرد را هم کم میکنن و دائم فکر میکنه که ایرادی داشته یا داره. حتا تو روابط بعدی هم نگارانه این مساله خواهد بود که ایراد مذکورچی بود و باید چیکار کنه.
من میگم بیشترش ایراد فرد خائن است. زیاد به خودتون گیر ندین.
هیچ آدمی کامل نیست. اگر قرار باشه به خاطر کمبودهای شما همسرتون به سمت دیگری بره باید همزمان با ۴-۵ نفر باشه تا شاید به کمال مورد نظرش برسه. این اشکال از همسر شماست که معنی زندگی مشترک و تعهد را درک نمیکنه.
معمولا فرد جدید مبهم و کشف نشده است. جذابیت داره. شما هر کاری هم کنی بعد از ۱۰ سال زندگی دیگه ابهام و تازگی نیست که جذابیت ایجاد کنه. پس این ایراد نیست که شما تازگی ندارید و برای همسرتون مبهم نیستید.
ارتباط پنهانی هیجان داره. غلط یا درستش را کار ندارم. اما همسرتون از این هیجان لذت میبره مثل اکثر آدمها. به این درک نرسیده که تعهدش به زندگیش مهمتر از این هیجان است.
هیجانات اولیه عشق و عاشقی و ارتباط با جنس مخالف زیاده. همسرتون لذت میبره از این ارتباط.
در مجموعه میخوام بگم خیلی دنبال ایراد خودتون نباشید. خانومتون دوست داره لذت ببره و هیجان را تجربه کنه.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام علی آقا
خوب هستید؟ هیچ خبری ازتون نیست؟ ما رو بی خبر نگذارید. امیدوارم که توی این شبهای عزیز خدا کمکتون کنه.
موفق باشید:72:
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام Mamush عزیز
خبر خاصی نیست..........همونجوری هستیم........ من که کلا هیچ احساسی نسبت بهش ندارم. ازش متنفر شدم. اصلا نمیذارم بهم نزدیک شه. اونم هم ابراز پشیمونی میکنه. اما دیگه واسه من فایده ای نداره. هر چی هم میگم باید بریم پیش مشاور هی پشت گوش میندازه.......واسش مهم نیست. برا منم دیگه مهم نیست. دیگه خسته شدم. میخوام زودتر تمومش کنم.....................................
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام علی آقا
خوبین ؟ بهتر شدین؟
خواهش میکنم سریع ناامید نشین. حتما یه راهی وجود داره. سریع به فکر جدایی و طلاق نباشین. واسه اون کار هیچ وقت دیر نیست.
این مساله خیلی بد و بغرنجه. من 100 درصد بهتون حق میدم و درک میکنم که چه احساس بدی دارید.
اما به زمان بیشتری نیاز دارین که تصمیم درستی بگیرین.
حتما با همسرتون به مشاوره حضوری برین. بهش بگید این کارو به خاطر شما قبول کنه. به خاطر زندگیش.
رفتارتون رو سرسنگین ادامه بدین اما مواظب همه چیز باشین و سعی کنید اوضاع رو کنترل کنید. به خودتون برسین و مراقب خودتون باشین.
اگه همسرتون با شما به مشاوره نیومدن خودتون بین. لااقل ارزش اینو داره که قبل از فروپاشی زندگیتون ، این راهو امتحان کنید.
به جمع اوری شواهد ادامه اون ارتباط هم فکر کنید. شاید (زبونم لال) به دردتون بخوردن.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام دوستان خوبم
ممنون بابت راهنماییتون
الان یه چند روزی میشه که رابطمون بهتر شده. جفتمون داریم روش کار می کنیم. متقاعدش کردم که باید بریم پیش مشاور. بخشیدنش سخته اما دارم سعی خودمو میکنم. امیدوارم بتونم. البته باید اول مطمئن بشم که دوباره بر نمیگرده. که بازم هیچ تضمینی وجود نداره...............
بازم ممنونم
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
سلام خیلی ناراحت شدم به نظرم اگر میخواهی به این زندگی ادامه بدی باید یک تغییر اساسی درروش زندگیت بدی هم خودت وهم همسرت باید مسایل مذهبی در زندگی شما خیلی پر رنگ تر بشود .به یک مشاور مذهبی و خود خدا رجوع کن.
-
RE: خیانت همسر.... نمیتونم با خودم کنار بیام
اين جمله اي كه در ادامه مي نويسم فقط يك سواله كه براي خودم پيش اومده:
چرا وقتي مردها خيانت مي كنند همه به زنها مي گويند ببخش و بگذر و زندگيت را حفظ كن ولي وقتي زن ها خيانت مي كنند اين اتفاق نمي افتد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه فرقي هست بين زن و مرد در اين مورد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟