-
بهم ريختگي
من 2ماهيه كه با پسري كه از خودم 5ماه بزرگتره آشنا شدم و قراره كه با هم ازدواج كنيم ايشون به همراه خانواده اش براي خاستگاري هم امدن به ظاهر هيچ مشكلي بين خانواده ها وجود نداره ما دو نفر هم به خاطر انسان بودنمون(منظورم داشتن فكر و عقيده و اعتقادات كه بعضي مواقع حالته تعصب رو پيدا ميكنه)با هم بحثمون ميشه و بعدش هم دعوامون ميشه ولي مشكل اينجاست كه من با شنيدن كوچكترين كلامي از ايشون بهم ميريزم سردرد مي گيرم حالم بد ميشه تا به حال كسي منو در حاله گريه نديده اين به ندرت پيش امده ولي در مقابل اين آقا به راحتيه هر چه تمام تر گريه مي كنم به حدي كه بعضي مواقع نفسم بند مي ياد من يه آدم سفت و سخت هستم كه اگه ظاهرم رو حذف كنيد يك مردم اين داره ميشه يه معضل به حدي كه يك بار به هم گفت كه تو مشكلي دلري كه اينقدر زود به هم ميريزي خواهش ميكنم كمكم كنيد اگه برام of بذاريد ممنون مي شم
-
RE: بهم ريختگي
سلام merka
به تالار همدردی خوش آمدی
لطفا با چند تا مثال به صورت عینی تر مشکلتو بیان کن.
خیلی مهمه که از الان این مشکلاتو داری
بهتر است قبل از هر چیز روش کنار آمدن و حل این مسائل را بار دیگر بازبینی کنی و راههای آرامش بخشی را تمرین کنی.
منتظر مصداق و مثالهایت هستیم...
-
RE: بهم ريختگي
ممنون كه پاسخ داديد مثلا وقتي بحثمون ميشه فقط كافيه بگه امشب ديگه با هم صحبت نكنيم يا بگه اين چيزي كه الان ميگي با گفته هاي قبليت تناقض داره يا بگه سرم درد ميكنه معده ام درد ميكنه يا امتحانمو بد دادم يا مثل هميشه خندون و با انرژي صحبت نكنه يا حتي اگه بهم بگه من از فلان شخصيت خوشم نمي ياد بهتره كه باهاش صحبت نكني به حدي حالم بد ميشه كه بيچاره بلانسبت شما به غلط كردن مي افته
-
RE: بهم ريختگي
سلام merka
ما برای زندگی آرام باید توقعاتمان با واقعیات منطبق باشه...
اختلاف نظر و سلیقه کاملا طبیعه....
وقتی ازدواج می کنیم از تک محوری باید خارج شویم....
شاید لازم باشه شما هم بعضی وقتها دنیا را از دریچه چشمای او ببینی تا متوجه بشی که اون چه رنگی می بینه....
-
RE: بهم ريختگي
مشکلم به ظاهر حل شده انشاءالله پیرو صحبتهای قبلی مشکلم بنیایدن حل بشه
فکر کنم دعا بهترین کمک برام باشه
برام دعا کنید بتونم حلش کنم
ممنون
-
RE: بهم ريختگي
merka عزيز سلام.
فكر ميكنم يه چيزايي رو نگفتي. ازت ميخوام به اين سؤالات جواب بدي اگه دوست داشتي.
آيا اين حالت از روز خاص يا بر حسب اتفاق خاصي بعد از اون 5 ماه افتاد يا قبلا هم زودرنج(تا اونجا كه من فهميدم) بودي؟
آيا اين احساس رو در خودت حس مي كني كه دوست داشتي همسرت بهترين آدم و موافق ترين آدم روي زمين باشه كه رو حرفت نه نياره؟
آيا تا بحال خودت رو بجاي اون گذاشتي تا ببيني 1 آيا حرفي كه ميزنه درسته 2 چه عكس العملي بايد در مقابل رفتار تو نشون بده 3 وقتي تو اونطوري بهش مي توپي اون چه حسي ميشه؟
فكر ميكنم اين رفتار به طور 90 درصد احساسي باشه و اگه آدم منطقي اي باشي خيلي زود اين مشكل حل ميشه.
راستي برات off گذاشتم در مورد موضوع خودم ولي جواب ندادي . من هنوزم سر ميزنم ومنتظرم
-
RE: بهم ريختگي
دقیقا احساسی برخورد می کردم انتظارم از ایشون زیاد بود و خودم رو هم کنترل نمی کردم به قول گفتنی خیلی تریپ love میومدم فراموش کردم که من هم شخصیتی دارم که نباید از بین بره حتی اگه در درونم هم خورد بشم نباید بیرون از وجودم لمس بشه توپیدن در کار نبود حرفهاش بیشتر مواقع درست بوده و مشکل این جا بود که در مقابلش خیلی راحت بودم حتی راحت تر از زمانی که با خودم خلوت می کردم باید فعل محافظه کاری رو در زندگی فراموش نکرد که من فراموشش کرده بودم به هر حال مشکل حل شد از نظراتتون هم متشکرم
rain برات پیغام گذاشتم بخون امیدوارم بتونم بهت کمک کنم
خوش باشید