-
سلام..از مدیر سایت تشکر میکنم بابت کاری که برام انجام دادن.....
دختر جوان عزیز ...با نام کاربری جدیدم در خدمتم...نام کاربری قبلیم متاسفانه لو رفته بود...رمز ایمیلم رو فراموش کردم..واسه همین نتونستم خودم نام کاربریم رو عوض کنم..و از مدیریت سایت خواهش کردم اینکار رو برام انجام بدن.....فقط یه سوال...اگه بخوام عنوان تایپیک هام رو عوض کنم...باید چکار کنم...لطفا راهنمایی کنید.
-
با سلام...دییشب دو تا پیام خصوصی داشتم..یکی از مدیرهمدردی که پیام داده بودن هدیه شارژ انجمن آزاد بهم تعلق گرفته...و همینطور پیام دختر بیخیال مبنی بر تبریک نارنجی شدنم.....من اصلا کار توی تالار رو بلد نیستم....اموزش تالار رو خوندم چیزی دست گیرم نشد.....میشه کمکم کنید...و اینکه پیام خصوصیا رو هم نمیدونم کجا باید برم بخونم..ممنون....الان انجمن ازاد میتونم مشکلم رو مطرح کنم؟؟
-
سلام من تقریبا تمام پیاما ک فرستادید و خوندم راستش بعضی جاهاش اشک ریختم...چراش؟بماند.....
خوبه ک اینقدر دنبال این موضوع هستی و واقعا پیگیر حلشی.
پیشنهادم اینه ک با توجه ب گفته هات تقریبا از همه جوانب. همسرت برات حرف زده و ی جورایی چیزی تو دلش نمونده از اینکه ی درصد اسم دخترم هم اسمش بذاریم(مطلقا نمبگم دوس داره اسم دخترش هم اسم اون بذاره من میگم ی درصد بهش فک کرده یا حتی تو ذهنش گذشته) تا اینکه ازش خبر میگیرم و پروفایلش چک میکنم یا اینکه برگشته بهم گفته چ غلطا من اونو آدم حساب نمیکنم..
اون حرف اون خانم میزنه چون از اینکه دزدکی بهش فک میکنه داره عذاب میکشه دوس داره هم زبون یا هم فکر داشته باشه(نمیگم کارش درسته ها... اصلا)واسه همین با مادریشانا گاهی سره حرف و باز میکنه....باور کن خیلیهاش ناخود آگاه.
ولی تو چی دوستانه حرفات و بهش گفتی؟
تو چی تونستی از احساست نسبت به اون خانم صادقانه حرف بزنی بهش؟ نگو نزدم ک قبحش نریزه.... نگو خواستم خودم بی تفاوت نشون بدم....
مگه بی تفاوت تونستی بشی؟نه چون بدتر فکرت مشغول کرد و یه جا دیگه رنجیدی ترکوندی و دعوا شدی نمونش همون دعوا...
خورشید.... همسرت ماله توهه..تو خونه با همین. بچه ازش داری...حقوقش بی منت مال تو بچته برا شما خرید میکنه شما همه کسشید... فکرش گاهی میره اونجا... ک معلوم نیس از عشق میره....شاید از لجش از اون خانم میره شاید میره ک ببینه بد بخته شاید میره ک انتقامه پس زده شدن از بگیره....
خانم خوب مگه همین دخترایی ک بعد چند سال مادر میشن متعهد ب شوهرشونن. تو مجردی عشقی نداشتن؟مگه میتونی صد در صد تضمین کنی ک گاهی بهش فک نمیکنن یا بدشون نمیاد از اون و زندگیش خبری داشته باشن هر چند ک شاید هیییییچ وقت ب خودشون اجازه ندن درموردش از کسی سوال بگیرن
مهم عملشونه، ک هیچ راهی نمرین ک ب همسرشان خیانت بشه یا بخواد غرور همسرشان بشکنه مثلا دیداری داشته باشن یا پیامی بفرستن..
میبینی همسرت ب قول خودت هیچ کدوم این کارا نکرده بیین اون برا رسیدن بهت جنگیده پس براش ارزش داشتی....
محکومیت همسرت برا اینکه تو ذهنش بهش فک میکنه زیاد جالب نیس....گرچه حق داری. درکت میکنم تو میگی چرا پروفایلش چک میکنه تو میگی ب خودش کمک کنه ک بی تفاوت بشه
خورشید؟
من بهت میگم جایه یه گفتگویه دوستانه خالیه بینتون
هر وقت با هم بسیار خوبین باهاش باز حرف بزن. اول پنج تا مثبتاش ک میدونی خوشحالشم میکنه بگو بهش مثلا همسر خوبی برایم هستی تو بغلت آرامش دارم زحمتکشی و.....
بعد صادقانه بهش بگو ک از اینکه تو فکرت کس دیگه باشه کلافه بگو میدونم اشتباه میکنم ولی همش با خودم میگم نکنه اون. ی جایی برات داشته باشه بگو گاهی شبا از فکر خوابم نمیبره بهش بگو سرم پره شک میشه
م
به هیچ عنوان تحقیرش نمیکنی متهمش نمیکنی...تو فلانی تو بیساری نمیگی....
فقط میگی من همچین احساسی میکنم و دیوونم میکنه بگو از خواب میپرم گریه میکنم بگو و بگو....بهش بگو بهت افتخار میکنم
بگو فقط ححرفایه توهه ک ارومم میکنه بگو به حرفات ب توجیهات نیاز دارم بگو و بگو
که با نگفتن داری خودت و از درون و شوهرت و بچه و زندگیت نابود میکنی