همسرم بادادن حق طلاق به من موافقت کرده که یه فرصت دیگه داشته باشیم اماخانواده ام بازم بدبین هستن به ادامه زندگی ؟

سلام خواهش می کنم تاپیک اولم که شرح مشکلاتم بودروبخونید وبعدبهم راهنمایی بدهید.

ماتصمیم قطعی به طلاق گرفته بودیم اماازیک طرف هنوزهمدیگه رودوست داشتیم وازطرفی همسرم درموردکتک زدن و...محکومیت هایی پیداکرد. بعدازاون من متوجه شدم که حالاحاضره حق طلاق قطعی روبده به من .هنوزبیکاره ومیگه بهم فرصت بده کارموبهت معرفی کنم ومستقل بشم و...

اماخانواده ام بازم بدبین هستندومیگن تواین 6ماه خیلی پرده هاازبین رفته اون همه بی احترامی وحرف های نادرست زده این همه دادگاه هارورفتیم وآبروریزی و... میگن بی ثباته ممکنه انتقام بگیره اگه بچه داربشی بایه بچه برگردی دیگه جایی نداری میگن هنوزبیکاره ودرست نمیشه وکلاخوش بین نیستن
نمیدونم چیکارکنم
من هنوزدوستش دارم خیلی زیاد اونم میگه دوست دارم ولی من مطمئن نیستم چون تاپای طلاق اومد
حالانمی دونم یه فرصت دیگه بدم یانه چطوری خانواده موراضی کنم خیلی نگرانن
نگرانی من فقط بابت اینه که ثبات نداره یک هو ممکنه ناامیدبشه یک هوخیلی دوستم داشته باشه و..
نمیدونم چیکارکنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sahelneshin

من هنوزدوستش دارم خیلی زیاد اونم میگه دوست دارم ولی من مطمئن نیستم چون تاپای طلاق اومد

---

به هر حال شما هم تا پای طلاق رفتید. ایشون هم می تونه بگه که دوست داشتن شما جدی نیست؟

اگر حق طلاق قطعی را به شما می ده و مشکل مهریه هم ندارید،
بهتر هست یک فرصت دیگه به زندگیتون بدی.

طلاق و زندگی دوباره تشکیل دادن آسون نیست. حداقل از نظر عاطفی احساسی کار آسونی نیست.

ولی خیلی مواظب باش بچه دار نشی.

برگشتن بدون انجام دادن کاری و صبر بدون هیچ تلاشی فایده نداره.
اگر برمی گردی، مقاله های تالار را بخون.
پستهای بالهای صداقت ( یک مجموعه مفصل دارند ) و پستهای آقای اس سی آی را در مورد مهارتهای زندگی بخون.
سعی کن این دفعه هشیارانه و به قول آقای اس سی آی حرفه ای زندگی کنی.

امیدوارم روزهای بهتری پیش رو داشته باشی.

خواهش می کنم زودتربهم کمک کنید

دوستان وکارشناسان عزیز خواهش می کنم من باهیچ کس نمی تونم صحبت کنم خانواده مم مخالفن خواهش می کنم راهنمایی ام کنید اقای مدیرهمدردی فرشته

مهربان کارشناسان ودوستان عزیزی که تجربه دارید خواهش می کنم کمکم کنید خواهش می کنم

خودش بیشترنظرش اینه که 100 تاروببخش با100 تامهریه برگرد البته شاید قبول هم کنه همش بمونه نمیدونم.
الان می فهمم که واقعا مهریه جهیزیه و...هیچ ارزشی توزندگی نداره مهم علاقه وتعهد دونفرنسبت به همدیگه ست اعتماددوطرفه خیلی مهمه وتلاش...... اگه خوب زندگی میکردیم مهریه 1000 تاهم مهم نبود اگه درست به وظایفش واقف بود وکم کاری نمیکرد وقلدری نمی کرد الان سرخونه زندگیمون بودیم نه اینکه این همه دیگرانوهم اذیت کنیم و....حتی 3 ماه قبل اگه قبول میکردخیلی اتفاقات بد نمی افتاد

خیلی جالبه
ایشون باید نیازها و درخواست های شمارو قبول کنن ، هنوز نظرشون اینه 100 تا سکه ببخشید ؟!
نظر خانواده خیلی خیلی مهمه از این به بعد
روابط عادی شما دیگه سر نمیگیره و در زندگی واقعا اذیت میشید ( چون شوهرتون با خانواده شما نمی تونه ارتباطی داشته باشه )
اگه ایشون ملکی ، زمینی ، ماشینی و ... داره حتما 3 دانگشو به نام شما کنه
مهریه به هیچ عنوان کم نکنید
حق طلاق رو 100% بگیرید
تا یک سال آینده تحت هیچ شرایطی بچه دار نشید که اگه بشید آیندتون تباه میشه
ازش قول بگیرید طی 1 ماه آینده کار درست حسابی داشته باشه
به هر حال شما هنوز وقت برای زندگی دارید و یک اشتباه رو 2 بار نباید تکرار کنید

سلام
یه پیشنهادش اینه که 3دونگ خونه به نامم کنه اماحق طلاق رونده که من به هیچ عنوان قبول نکردم( ارزش 3 دونگ خونه کمتراز 100 سکه هست البته اصلامن به ایناش فکرنمی کنم برام مهم نیست برام مهم این بوداگه دوباره رفتم وبازسرکارنرفت وکتک زدو... دیگه 6ماه دادگاه بالاپائین نرم چون ازخانواده شم خیلی میترسم )
حالا اینکه هردو روباهم قبول کنه فکرنکنم زیرباربره

خانواده ام حرف ازبرگشت بیارم ناراحتی می کنن باهام راضی نیستن تواین 6ماه خیلی اذیت شدن زندگی همه شون بهم ریخته همشون اعصابشون خورده

ولی من هنوزخیلی دوسش دارم وقتی به سمت جدایی میر م نمی تونم جلوی اشکاموبگیرم خیلی دلم براش تنگ میشه

باوجوداینکه همسرم رودوست دارم بخوام ازش طلاق بگیرم برام سخته میترسم ازبعدش که نتونم تحمل کنم .بعضی هاوقتی طلاق میگیرن متنفرمیشن ولی من اونطوری نیستم خیلی جاهادلمو شکست حتی یه مدت خیلی بدکردتحت فشارگذاشت برم زودتموم کنم ولی الآن که میگه میخوام زندگیمونودوباره بسازیم ودوست دارم واون کارهارونمی کنم من باورم شده فقط من...ولی هیچ کس باورنمی کنه

- - - Updated - - -

سلام
یه پیشنهادش اینه که 3دونگ خونه به نامم کنه اماحق طلاق رونده که من به هیچ عنوان قبول نکردم( ارزش 3 دونگ خونه کمتراز 100 سکه هست البته اصلامن به ایناش فکرنمی کنم برام مهم نیست برام مهم این بوداگه دوباره رفتم وبازسرکارنرفت وکتک زدو... دیگه 6ماه دادگاه بالاپائین نرم چون ازخانواده شم خیلی میترسم )
حالا اینکه هردو روباهم قبول کنه فکرنکنم زیرباربره

خانواده ام حرف ازبرگشت بیارم ناراحتی می کنن باهام راضی نیستن تواین 6ماه خیلی اذیت شدن زندگی همه شون بهم ریخته همشون اعصابشون خورده

ولی من هنوزخیلی دوسش دارم وقتی به سمت جدایی میر م نمی تونم جلوی اشکاموبگیرم خیلی دلم براش تنگ میشه

باوجوداینکه همسرم رودوست دارم بخوام ازش طلاق بگیرم برام سخته میترسم ازبعدش که نتونم تحمل کنم .بعضی هاوقتی طلاق میگیرن متنفرمیشن ولی من اونطوری نیستم خیلی جاهادلمو شکست حتی یه مدت خیلی بدکردتحت فشارگذاشت برم زودتموم کنم ولی الآن که میگه میخوام زندگیمونودوباره بسازیم ودوست دارم واون کارهارونمی کنم من باورم شده فقط من...ولی هیچ کس باورنمی کنه

سلام
منتظر نظرات وراهنمایی هاتون هستم:72: