عدم درک همسرم با توجه به شرایطم
سلام
من قبلا هم عضو این سایت بودم و خیلی استفاده کرده بودم ولی حالا دوباره به مشکل برخوردم و ازتون می خوام کمکم کنید
نه ساله ازدواج کردم و حاصل ازدواجم دو تا پسر یه ساله و سه سالست
قبلا خیلی با هم همسرم مشکل داشتیم که این سه سال یکم بهتر شده بودیم ولی الان یه شش ماهیه که به شدت با هم مشکل داریم و اما مشکل ما
من از صبح تا شب ساعت نه با بجه ها مشغول هستم دست تنها و بدون کمکی، حتی یه ساعتم زمان برای خودم ندارم و یه تنه مسئولیت بچه ها رو دوش منه شاید یه هفته تمام تو خونه باشم و رنگ بیرونو نبینم و همسرم جمعه ها خونست و با اینکه اوضاع منو می دونه جمعه ها هم که تعطیله به کارهای پدر و مادرش می رسه و برنامه اش رو با اونا هماهنگ می کنه پدر و مادرش کاملا سالم هستند و فوق العاده پر توقع هستند تا جاییکه کخ پیچ خونشون شل میشه باید همسرم بره انجام بده، بهش اعتراض می کنم کارمون به دعوا کشیده می شه و به من میگه خوب تو هم با من بیا، من نمی تونم به خاطر تو هیچ کاری نکنم.
خلاصه همش تو خونه با این دوتا بجه دعوا داریم اعصاب بچه ها بهم ریخته
دلم براشون می سوزه
از طرفی این تو خونه موندن و دست تنهایی من به شدت منو عصبی کرده
طوری که زود از کوره در می رم و داد و بیداد می کنم همینم شده نقطه ضعف من که همسرم بکوبه تو سرم
هر چی باهاش صحبت می کنم می گه این شرایط زندگی منه نمی تونی تحمل کنی برو از طرفی پدر شوهرم خونه ای در دهشون که نزدیکه تهرانه ساخته و هر جمعه مارو تحت فشار می ذاره که باید بیاین پیش ما و من اینجا رو برای بچه هام ساختمو و...
واکه یه هفته بنا به شرایطی نریم پیششون منجر مبشه به دعوا و دلخوری هم من با شوهرم و هم اونا با من
خواهش می کنم به من بگید چطور این مشکلو حل کنم