گفتن یا نگفتن! ... مسئله اینست

سلام به همگی
خوشحالم که این جا رو پیدا کردم و امیدوارم راهنمایی دوستانم، برای من راهگشا باشه

راستش من سر دو راهی ام ...
خواستگاری دارم که شرایط خوبی داره و نگاهمون در بسیاری موارد به هم شبیهه. برداشت های اولیه هم حاکی از اینه که می تونیم با هم کنار بیایم ...

من اما متاسفانه قبلا اشتباه بزرگی مرتکب شدم و در نت با کسی از لحاظ عاطفی بسیار نزدیک شدم. علاقه ای که ابتدا محبت و دردلی از سر محبت خواهر و برادری بود، رنگ دیگری گرفت ... خوشبختانه این رابطه، به دنیای واقعی کشیده نشده از طرف من تمام شد و حتی طرف مقابل نام مرا نیز نمی داند!

حالا نمی دانم آیا باید به خواستگارم در مورد این رابطه بگویم؟ ...
شخصا دوست دارم تا جایی که ممکن است با ایشان روشن باشم ...
اما آیا سخن گفتن از چیزی که در گذشته تمام شده و بسیار بعید می دانم در آینده نشانه ای از آن در زندگی من باشد، باعث ایجاد حساسیت بی جا نخواهد شد؟

سپاس پیشاپیش برای راهتمایی تان و عذر خواهی اگر که تاپیک را در جای نا مناسبی ایجاد کرده ام.
به تازه واردگی ام ببخشایید!

سلام
خوش اومدین
اگه رابطه طوری بوده که اون اقا اصلا اسم شما رو هم نمیدونه و تموم هم شده
اصلا نیازی نیست بگین.مگه اینکه بخواین خواستگارتونو از دست بدین یا در اینده همیشه مورد سوظن و شک واقع بشین
جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت
من خودم قبل از ازدواج رابطه مشابه رابطه شما داشتم تو نت.اما طرف هم اسممو میدونست هم شهرمو.
ولی تموم شد و الان میبینم که همه اون احساسات بقول شما "رابطه عاطفی عمیق" زود گذر بوده و الان تاثیری تو زندگیم نداره.از روی جهالت و بچگی بوده
اما الان که ترسی از برملا شدنش نیست و خیانت بزرگی هم نبوده تا عذاب وجدان بگیریم و از گناهش بترسیم پس لازم نیست با گفتن حقیقت فرد مناسب رو از دست بدیم یا زندگی مشترک پر تنشی داشته باشیم و شوهرمون هیچوقت بهمون اعتماد نکنه در حالیکه پاک هستیم.
مطمئن باش اگه بگی و ازدواج هم سر بگیره شوهرت عاشقانه دوستت نخواهد داشت
فقط بگم لب مطلب
:305:سری رو که درد نمیکنه دستمال نمیبندن.آینده تو بخاطر یه موضوع بی اهمیت خراب نکن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط dandelion

سلام به همگی
خوشحالم که این جا رو پیدا کردم و امیدوارم راهنمایی دوستانم، برای من راهگشا باشه

راستش من سر دو راهی ام ...
خواستگاری دارم که شرایط خوبی داره و نگاهمون در بسیاری موارد به هم شبیهه. برداشت های اولیه هم حاکی از اینه که می تونیم با هم کنار بیایم ...

من اما متاسفانه قبلا اشتباه بزرگی مرتکب شدم و در نت با کسی از لحاظ عاطفی بسیار نزدیک شدم. علاقه ای که ابتدا محبت و دردلی از سر محبت خواهر و برادری بود، رنگ دیگری گرفت ... خوشبختانه این رابطه، به دنیای واقعی کشیده نشده از طرف من تمام شد و حتی طرف مقابل نام مرا نیز نمی داند!

حالا نمی دانم آیا باید به خواستگارم در مورد این رابطه بگویم؟ ...
شخصا دوست دارم تا جایی که ممکن است با ایشان روشن باشم ...
اما آیا سخن گفتن از چیزی که در گذشته تمام شده و بسیار بعید می دانم در آینده نشانه ای از آن در زندگی من باشد، باعث ایجاد حساسیت بی جا نخواهد شد؟

سپاس پیشاپیش برای راهتمایی تان و عذر خواهی اگر که تاپیک را در جای نا مناسبی ایجاد کرده ام.
به تازه واردگی ام ببخشایید!

---

سلام دوست عزیز،

توجهتون رو به تاپیک زیر جلب می‌کنم،


صداقت به چه قيمت ؟ آيا صداقت هميشه خوبه ؟

فکر می‌کنم، پس از خوندن این تاپیک بتونین به یک نتیجه گیری برسین که چه باید بکنین...

البته این با این فرض هست که شما هیچگونه وابستگی عاطفی با فرد قبلی‌ ندارید، اگر هنوز احساس تعلقی به فرد قبلی‌ دارین، نباید در حال حاضر به ازدواج فکر کنین،

خوشبخت باشین،:72:

کامران

ممنون که جواب دادید ...
کم و بیش به این نتیجه رسیدم که این موضوع اونقدراهام اهمیت نداره که به خاطرش اعتماد طرف مقابلم رو خدشه دار کنم... چیزی بوده که برای من کاملا تمام شده ...
اما این سوال توی ذهنم می چرخه که اگه یه روز بر حسب اتفاق مثلا، با اون بنده خدا روبرو شدم مطمئنا همه صداقت من بابت این موضوع ظاهرا بی اهمیت زیر سوال خواهد رفت ...
خودم رو بگذارم جای نفر مقابلم ... شک می کنم به همه چی!! ...

عجب

بر حسب اتفاق با کسی روبرو بشید که قبلا فقط از طریق نت باهاش رابطه داشتید و تموم شده و حتی اسم شما رو هم نمیدونه ؟!!!!!!

شما رو نصیحت میکنم :305: که اینطور موضوعات رو جدی بگیرید و تا یقین حاصل نکردید کارتون درسته تصمیمی نگیرید و با زندگی خودتون و یکنفر دیگه بازی نکنید .

اطلاعاتی در مورد کار من داشت ... یکبار هم بدون اطلاع من سر زده بود به اونجا ... علاقه دیوانه وارش ایشون رو به اونجا کشونده بود، نه در دست داشتن شناسه ای از من.
و باز هم ممکنه دچار چنین اشتباهی بشه.
می گم احتمالش کمه که این کار رو بکنه و احتمالش هم بسیار کم تر که منو پیدا کنه ... اما به هر حال ...
شاید هم این نگرانی به خاطر تکرار پذیریش برای من شکل وسواس گرفته ...

:325:سلام و با عرض معذرت
مدیر محترم تالار میشه ارسال شماره 2 من در این تاپیک و ارسل شماره 12 در تاپیک
http://www.hamdardi.net/thread-11541-post-106767.html#pid106767
رو حذف کنین؟
اینو برای ملموستر کردن حرفهام گفتم و بنظرم نیازی نیست بمونه
شما که نمیخواین من تو دردسر بیفتم؟:316::316::316:
:72::302:

ادیت می تونید بکنید.. مگه نه؟

سلام
نه عزیزم نمیشه
فقط تا 20 min بعد از ارسال میتونیم اینکارو بکنیم
خواهشا یکی اینا رو پاک کنه دیگه
حداقل جواب بدین
عجب اشتباهی کردم؟
از این به بعد باید بیشتر دقت کنم:72:

[align=justify]سلام عزیزم،


به تالار همدردی خوش اومدی.:72:


در مورد مسئله ای که عنوان کردید، به نظر نمی رسه مسئله شما گفتن یا نگفتن باشه!

مسئله ای که شما باهاش درگیرید می تونه عدم اعتماد به نفس باشه. بی شک صداقت صفت تحسین برانگیزیه که مختص به انسان های قویه. اما گاهی اوقات ما ظرفیت درونی لازم برای مدیریت آگاهانه واکنش ها و گفته هامون رو نداریم، به همین دلیل هرچی که به ذهنمون می رسه رو می گیم و علت اصلی" تخلیه ذهنی و احساسی" هست.

در کل خود رابطه اینترنتی شما اهمیت جندانی نداره، اما حالت شما موقع گفتن خیلی اهمیت داره. و این مسئله ی حقیقتا بی اهمیتی که شما برای خودتون بزرگش کردید می تونه با لحنی گفته بشه که طرف فکر کنه نکات بسیار دیگری هم هستند که ازش مخفی شده اند.


بنابراین توصیه من اینه که با مشورت با روانشناس سعی در بررسی کلی روحیات خودتون داشته باشید.

موفق باشید.:72:[/align]

philosara ی عزیز :
ممنونم :72:

تخلیه ذهنی و احساسی؟ ... عدم اعتماد به نفس؟! ...
نه. مشکلی در مورد اعتماد به نفس ندارم خوشبختانه و موضوع هم از همه لحاظ برای من تموم شده است ... موارد دیگری هم بود که به نظرم مهم بود ایشون بدونن و بدون هیچ مشکلی در میون گذاشتم. از جواب و سوال شدن در این مورد هر چند اکراه دارم، اما نمی ترسم ... به هر حال اشتباهم رو خودم پذیرفتم...
اما مسئله اینجاست که نوع این موضوع با بقیه متفاوته ... و ترسی و حساسیتی هم اگر هست، بابت برداشت های اشتیاه بعدی است و همینطور اثر گذاریش توی قضاوت ها و بحران هاییست که می تونه توی یه زندگی مشترک پیش بیاد.

از راهنمایی دوستانم بسیار استفاده کردم.
من تصمیمم رو گرفتم که در این مورد چیزی نگم ... گناهی بود که رخ داد و آب توبه هر چه بود با خود برد ...

برای همه دوستان بزرگوارم آرزوی خوشبختی و شادکامی می کنم.

lvlahtab عزیزم :
امیدوارم لطفا شما در حق من برای خودتون مشکل ساز نشه. اگر پست های شما اینجوری قابل حذف نیست، لطفا بهم خبر بدید تا درخواست حذف کلی تاپیک رو بدم به مدیریت فروم.

سپاس:72:

سلام عزیزم
خیلی ممنون از این درک بالای شما
عزیز دلم هر وقت کارت تو این تاپیک تموم شد و نیازی نداشتی توش مطلبی بنویسی ممنون میشم اینکارو بکنی
یه دنیا متشکر:46:
:72::72::72:

مهتاب عزیزم :
اجازه ارسال پیغام برای "مدیر همدردی" و "keyvan" رو ندارم ...
باید چیکار کنم؟

همین جا می نویسم و امیدوارم دیده بشه :


مدیر گرامی تالار :
لطفا این تاپیک را حذف کامل کنید.
سپاس