تردید بخاطر به دل ننشستن ظاهر

سلام دوستان.
مشکلی ک من دارم ظاهرا تکراریه ولی خوندن مطالب سایت نتونسته من رو کمک کنه.خیلی پریشون و سردرگم هستم.28سالمه و تابه حال خواستکارهای زیادی داشتم ک بخاطر حس کمالگرایی ک دارم رد کردم.
موردی هم بود ک نشد.
یه ماهی هست خواستگاری دارم ک از هر نظر مورد تایید خانواده هست و از نظر فکری مذهبی اقتصادی اعتقادی . ....مشکلی ندارن و تفاهم داریم ولللللی ظاهرشون ب دلم ننشسته و اصلا نمیتونم خوسم بیاد.من متاسفانه ظاهر خ برام مهمه و نمیتونم این همه خوبی رو ببینم و فقط چسبیدم ب ظاهرسون.
از طرف خانواده بخاطر بالا رفتن سن خیلی تحت فشارم.
نمی دونم چکار کنم!
میترسم جواب مثبت بدم و هرگز علاقه مند نشم.
افکار منفیم خیلی زیادن.
لطفا راهنماییم کنید.

سلام شیوا جان خوبی ؟:72:
راستی کنکور ارشد بلاخره چیکار کردی قبول شدی؟:303:

در مورد این مسئله ای که مطرح کردی به نظر من ظاهر مهمه بخصوص برای کسی که ظاهر جز و معیارهای اصلی انتخابشه!

اگه بعد از یه مدت آشنایی طولانی واقعا هیچ حسی بهش نداری و به دلت ننشسته و یه جورایی وجودش برات قابل تحمل نیست
پس به احتمال زیاد بعدا هم این احساست تغییری نمیکنه چون میگی یه ماهه اشنا شدین وهنوز ظاهرش قبول نکردی .

سعی کن به خاطر سن یا فشار و اصرار خانواده ازدواجی بر خلاف میل قلبیت رو نپذیری!

چون نه تنها خودت دچار مشکل میشی بلکه در حق اون طرف هم ظلم میکنی به خاطر اینکه با کسی زندگی میکنه که حس خوب قلبی بهش نداره
وفقط به اصرار خانواده به این ازدواج تن داده و با یه احساس یه طرفه هم نمیشه زندگی با دوامی داشت!

درسته این اقا همه معیارهای شما و خانوادتون رو داره ولی تا اون جاذبه ظاهری و فیزیکی که واقعا مهمه برات حل نشده بهتره تصمیم جدی برای ازدواج نگیری!

البته باز این مسئله کاملا شخصیه واقعا کسی به جز خودت نمیتونه کمکت کنه کسی نمیتونه بگه به ظاهر اهمیت نده یا اهمیت بده .
تمام جوانب رو باید در نظر بگیری هم عقلی هم منطقی هم قلبی تا بتونی بهترین تصمیم رو بگیری.

سلام شیوا جان.
میشه برامون بگی ظاهر خواستگارت چجوریه؟ و ایده آل های شما راجع به ظاهر چیه؟
میشه یکم بیشتر توضیح بدی؟

سلام عزیزم:72:
به نظر من قیافه مهم نیست امااگه ملاک اصلی ات باشه ممکنه که در اینده مشکل ساز بشه مثلا اوایل ازدواج که قیافه اش برات عادی نشده نتونی بهش محبت کنی و از لحاظ عاطفی باهاش مشکل
بیدا کنی و اینکه هر کسی صلاح خودشو بهتر میدونه مثلا من خودم اگه قیافه کسی به دلم هم نشینه برام مهم نیست و می تونم عاشقانه دوستش داشته باشم اما شما باید خیلی دقیق فکر کنی و تصمیم درست بگیری

شیوا جان نظر من صرفا از تجربه ی شخصی من نشات میگیره و ممکنه کارشناسانه نباشه. من فقط تجربه ام رو میگم.
من وقتی مجرد بودم به زیبایی و ظاهر خیلی اهمیت میدادم.:303:
همیشه از آدم های زیبا و مرتب خوشم میومد. توجهم بیشتر به خانم ها بود. اما خب این نگرشم توی معیارهای ازدواجم هم تاثیر میگذاشت.
من خودم دختر زیبایی بودم. یعنی اگه چهره ی آدم ها به پنج دسته ی معمولی، متوسط، خوب،عالی، و فوق العاده تقسیم بشن من بدون آرایش عالی و با آرایش توی گروه فوق العاده قرار میگیرم. اینو بارها و بارها از همسرم و از دیگران شنیدم. یادمه یکبار توی دانشگاه یکی از همکلاسی هام که دختر بود بعد از کلاس بهم گفته بود شما چقدر چهره ی شیرینی دارید.آدم نمیدونه تو رو نگاه کنه یا استاد رو!!! اینا رو نگفتم که از خودم تعریف کرده باشم فقط خواستم بدونی. قاعدتا دختری با خصوصیات من دلش میخواست با یک مرد خیلی زیبا و بدون حتی یک کیلو اضافه وزن ازدواج کنه. و حالا راجع به همسرم. اولین باری که همسرم رو دیدم چهرش به نظرم خوب بود. نه زیبا بود و نه معمولی. خوب بود با کمی اضافه وزن. اوایل عشق چندانی هم بهش نداشتم اما بعد از مدت سه چهار ماه که دوره ی آشناییمون بود بهش علاقه مند شدم اما بهش گفته بودم باید وزنت رو کم کنی و اونم قبول کرد. اما حالا که نه ماهه عقد کردیم چهره ای که الان از همسرم میبینم با چهره ای که روز اول دیده بودم کاملا متفاوته.اصلا گاهی یادم میره که همسرم کمی اضافه وزن داره. الان انقدر دوستش دارم که چهره اش به نظرم دلنشین ترین چهره ی دنیاست. هیچ مردی با هر قدر از زیبایی و جذابیت نمیتونه همسرم رو حتی برای لحظه ای از چشمم بندازه.:310: انقدر دوسش دارم که وقتی رژیم میگیره دوست دارم بهش بگم نمیخواد به خودت سختی نده من همینطوری هم عاشقتم. چهره ی همسرم همونه. تغییری نکرده. اما دیدگاه من با خوبیهای همسرم و عشق و گذشت ها و فداکاری هایی که ازش دیدم تغییر کرده. من قبل از ازدواج خواستگارهای زیادی داشتم که بعضی هاشون ظاهر خیلی خوب و چشم گیری داشتند اما الان همیشه خدا رو شکر میکنم که با اونا ازدواج نکردم. نمیگم توی زندگیم هیچ مشکلی نیست. چرا ما هم مشکلاتی داریم اما مردانگی و گذشت ها و صبوری و مهربونی های همسرم باعث میشه اون مشکلات کمرنگ تر بشن. و حالا من یک سوال خیلیییی مهم ازت دارم اگه قیافه ی آدمها به پنج دسته ی معمولی( من دلم نمیاد به کسی بگم زشت) متوسط خوب عالی و فوق العاده تقسیم بشن چهره ی خواستگارت" از نظر تو توی کدوم دسته قرار می گیره؟" از قیافه ی خواستگارت بدت میاد یا فقط خوشت نیومده؟ یعنی حس بدی بهش داری یا حست خنثی هست؟ کدومش؟ اگه آدمی هستی که ظاهر خیلی برات مهمه و نسبت به چهره ی خواستگار حس بدی داری و اصلا به دلت نمیشینه به نظر "من"باهاش ازدواج نکن. اجازه بده خواستگارت با دختری ازدواج کنه که اون آقا رو دلنشین ببینه و خوشبختش کنه. اما اگه چهره ی خواستگارت متوسطه و بقیه ی معیارهای تو رو هم داره به نظر من برای تصمیم گیری وقت بیشتری صرف کن... یکم به خودت زمان بده شاید به دلت نشست. منظورم از زمان دادن یکسال و دو سال نیست منظورم نهایتا دو ماه هست که ببینی حست کمی تغییر میکنه یا نه... موفق باشی...:72:

ممنون از،همه ی دوستان ک لطف کردن و نظر دادن.
ابی بیکران ارشد ک رتبه م خوب بود با توجه ب شرایطم و شبانه تهران
قبول شدم ولی بخاطر شاغل بودنم نتونستم ثبت نام کنم.
خواستگارم رو هر کی دیده گفته ک قیافش متوسطه ولی من به این جور قیافه ها حس خوبی ندارم(خدا میدونه چقققققدر دارم عذاب میکشم بخاطر این حسم)
از اولش خوشم نیومد ولی بخاطر ترس خانواده هیچی نگفتم.
الان دارم اذیت میشم.بخاطر کلافگی حتی دیکه حوصله حرف زدن ندارم باهاش.امشب فقط ب رسم ادب ب حرفاشون گوش دادم.
خیلی دارم اذیت میشم.شبا اصلا خوابم نمیبره.چرا من اییییقد منفی فکر میکنم ب این قضیه وقتی همه موافقن!
چرا نمیتونم این همه خوبی رو ببینم و بیخیال بشم.
امشب دیگه تصمیم گرفتم جواب منفی بدم .ولی از عواقب این تصمیم میترسم....
خییییلی..
از سرزنش ها.. حرفای ک ته دل ادم خالی می کنن.
از اینده ی مبهم ..
از تنهایی..

منم تجربه خودمو ميگم به نظر من ظاهر مهمه ولي نه اينكه ايده آل و زيبا باشه در اين حد مهمه:
1- وقتي خودت نگاهش ميكني احساس خوبي داشته باشي
2- توي جمع (خيابون، مهموني،محل كار....) باهاش راه ميري يا ميخواي به كسي معرفيش كني معذب نباشي و با افتخار اينكارو بكني. موفق باشين

شیوا جان پس وقتی حتی با اکراه باهاش صحبت میکنی و برات قابل تحمل نیست بیخال بهتر زودتر جواب منفی رو بدی چون ظاهر مهمه و این طبیعیه!
و حق هر دختر و پسری که با کسی ازدواج کنن که ظاهرش رودوست داشته باش.
اصلا هم عذاب وجدان و ترسی از سرزنشهای اطرافیان نداشته باش !
این تویی که قرار یه عمر با این ادم زندگی کنی پس ظاهرش باید برای تو دوست داشتنی باشه نه خانواده ات!

سلام شیوا خانوم روزتون بخیر
خودتونم میدونین انتخاب در ازدواج از مهمترین اتنخاب های زندگی به فرده... اگر با گذشت یک ماه اصلا حس بهتری پیدا نکردین نظر من اینه دیگه بهشون فکر نکنین... وقتی ظاهر عادی میشه یا ادم حس بهتری پیدا میکنه که اولش کلا حس خاصی نباشه نه اینکه خوشش نیاد... شما که الان تحت فشار و حرف های اطرافیان هستین .. فکر میکنین بعد اینکه با ایشون ازدواج کردین و نتونستین اصلا حستونو تغییر بدین به نظرتون بیشتر تحت فشار قرار نمیگیرید؟ اینا حرفایی هست که خودتونم میدونید و همه هم میدونن اما فقط کافیه بهش فکر کنید و تصمیمتونو بگیرین...شما هم حق دارین با کسی زندگی کنید که دوسش داشته باشید ... منم یه خواسگاری داشتم که همه شرایطش خوب بود اما 15 سال ازم بزرگتر بود من نتونستم باهاشون ارتباط روحی پیدا کنم ظاهرشونو نپسندیدم .. خیلی هم از طرف اطرافیان تحت فشار بودم اما به همین سرعت که این حرفا اوج میگیره بعدش خاموش میشه ... هر از چند گاهی دوباره میگن اشتباه کردی... اما شما اگه تصمیم گرفتین جوای منفی بدین اصلا بعدش تو هر شرایط بدی قرار گرفتین پشمیون از جوابتون نباشید... اگر نتونین با همسرتون اون حس مشترک رو پیدا کنید مطمئنن تنهاتر و ناراحت تر از الانتون میشید....خودتون دخترین و میدونین که دخترا واقعا با امید و آرزویی ازدواج میکنن ، اگر براورده نشه همه ابعاد زندگیشون بهم میریزه.... امیدوارم خدا بهترینا رو در مسیر زندگیتون قرار بده:72:

دوستای خوبم
هر چی بیشتر میگذره بیشتر از خودم ناامید میشم.
اخه من هر چی خواستگار میاد ناخوداگاه دنبال یه بهونم واسه رد کردن.

وقتی منطقی هستم و اروم میبینم میشه ایشون رو دوس داش وللی من چون خودم وجودم پر ترس و استرسه به خواستگارام این حس رو دارم.
بخاطر دوران بچگی ک داشتم و پر از تنش و درگیری و
بوده و رابطه ی شکست خورده ای ک داشتم الان دچار تناقض ترس استرسم.
من همین الان ک دارم مینویسم دچار تپش قلبم.از دید دیگران دختر خوب و معقولی هستم ولی از درون داغون و پریشون.
به قول خواهرم اینم رد ولی اخرش چی؟؟!!
من دارم همین جور فرصتها رو از دس میدم!!

درود بانو

با توجه به تجربه متاهلی خودم میگم اگه همه معیارها میخوانه ولی قیافه طوریه که معمولیه خوب میشه بهش بیشتر فکر کرد و یه مدت بیشتر با طرف مقابل زمان آشنایی را طولانی کرد بعد اگر دیدید به دل میشینه قبول کنید چون گرچه توی این مورد معمولیه ولی حسن های زیاد دیگه ای داره که پوشش میده.

بعنوان یه مرد هم میگم همسر آدم بجز معیارهای اصلی توی مورد زیبایی و تناسب اندام بهتره به دل آدم بشینه چون این موضوع بعدها تاثیر میزاره توی زندگی بخصوص روابط جنسی که بعد از دو یا سه سال اول تا حدودی تکراری میشه یکجورایی مثل کارهای روزمره.این نظر شخصی بندست

شما هم ببین اگر واقعا به دلت نمیشینه خوب جواب مثبت نده اینم بگم واقعا دارم میگم هرچی قسمت باشه همانه خانوم خودم عقد کردیم 28سالش بود از 18سالگی خواستگار داشت همزمان با من 2نفر دیگه هم بودن منتظر جواب مثبت نگرفتیم برن جلو خواستگاری:311::58: عجله نکن فقط روی گزینه ها خیلی دقت کن الکی سرسری نگذر.

نقل قول:

---

به قول خواهرم اینم رد ولی اخرش چی؟؟!!

---

آخرش خوب دقت میکنی یه خوبش نصیبت میشه ایشالله دعا خیلی تاثیر داره خود من واسه همین مورد ازدواج سر سفره افطار دعا میکردم خدارو شکری خوبشم نصیبم شد:227:

سلام....:72:

اگر به هیچ وجه ظاهر آقا برای شما قابل تحمل نیست خوب به زور خودتون رو مجبور نکنید.. چون اگر به این امید باشید که معجزه میشه و چهره خواستگارتون تغییر میکنه اشتباه میکنید ...

یکبار یک مطلبی رو درباره مشکل کسی مثل شما میخوندم که میگفت : خودتون رو در آغوش طرف مقابل تصور کنید و برای چند دقیقه بهش فکر کنید بعد ببینید تو اون لحظات چه حسی دارید

اگر براتون به هیچ عنوان قابل قبول نیست پس از ذهنتون اون شخص رو پاک کنید و بهش فکر نکنید...

البته من خودم چنین تجربه ای نداشتم که بدونم واقعا تا چه حد صحت داره ولی شاید بد نباشه امتحانش کنید...:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیوا65

ممنون از،همه ی دوستان ک لطف کردن و نظر دادن.
ابی بیکران ارشد ک رتبه م خوب بود با توجه ب شرایطم و شبانه تهران
قبول شدم ولی بخاطر شاغل بودنم نتونستم ثبت نام کنم.
خواستگارم رو هر کی دیده گفته ک قیافش متوسطه ولی من به این جور قیافه ها حس خوبی ندارم(خدا میدونه چقققققدر دارم عذاب میکشم بخاطر این حسم)
از اولش خوشم نیومد ولی بخاطر ترس خانواده هیچی نگفتم.
الان دارم اذیت میشم.بخاطر کلافگی حتی دیکه حوصله حرف زدن ندارم باهاش.امشب فقط ب رسم ادب ب حرفاشون گوش دادم.
خیلی دارم اذیت میشم.شبا اصلا خوابم نمیبره.چرا من اییییقد منفی فکر میکنم ب این قضیه وقتی همه موافقن!
چرا نمیتونم این همه خوبی رو ببینم و بیخیال بشم.
امشب دیگه تصمیم گرفتم جواب منفی بدم .ولی از عواقب این تصمیم میترسم....
خییییلی..
از سرزنش ها.. حرفای ک ته دل ادم خالی می کنن.
از اینده ی مبهم ..
از تنهایی..

---

درود

خاهشا اگه حس خوبی بهش نداری بیخیالشو

بدبختش نکن و خودتم اذیت نکن تو این راه

نقل قول:

---

خواستگارم رو هر کی دیده گفته ک قیافش متوسطه ولی من به این جور قیافه ها حس خوبی ندارم
از اولش خوشم نیومد ولی بخاطر ترس خانواده هیچی نگفتم.
الان دارم اذیت میشم.بخاطر کلافگی حتی دیکه حوصله حرف زدن ندارم باهاش.امشب فقط ب رسم ادب ب حرفاشون گوش دادم.

---

شیوا جان در مورد خواستگارای دیگتون هم مشکل به دل ننشستن داشتی؟یا فقط این مورد اینطور بوده و بقیه به دلایل دیگه رد کردید؟

شما یه معیارهایی برای ظاهر دارید که با ظاهر این خواستگار جور در نمیاد؟ (با توجه به جمله بالا که بولد کردم میگم) چه جور قیافه ای نمی پسندید مگه؟ ایشون چطورن؟

سلام
من این خواستگارو رد کردم ولی خودم خیلی ناراحت و داغون شدم.
چون واااااقعا شخصیت خوبی داشتن و خیلی رو من تاثیر داشتن!
بله. خیلی از خواستگارها رو بخاطر ظاهر رد کزدم . ظاهر خاصی در ذهنم نیست ولی هر کی میاد میگم یعنی این همسر من بشه و فوری هر چی حس منفی هست میاد تووجودم جمع میشه و نمیتونم بهشون نزدیک بشم!
یه جورای دارم ب این نتیجه می رسم مشکل از خودمه نه اونا!!

سلام،کار خوبی کردید که کسی که به دلتون ننشسته رو رد کردید،اما امیدوارم تا اخرش همینجور بمونید و به علت ترس از تجرد انتخاب نادرست نکنید،ضمن اینکه علتش چیه هیچ کس رو نمیپسندید؟؟؟دیگه همه که ظاهرشون بد نیست که،تازه ظاهر زیاد خوب هم بعدا براتون مشکل ساز میشه چون چشم کسای دیگه دنبالشه،من خودم به عنوان یک پسر هیچ وقت زن خیلی زیبا نمیگیرم،چون همش در معرض دیده،در مورد مرد هم همینطوره.و اینکه باور کنید زیبایی ظاهر همه چیز نیست،شما کسی رو پیدا کنید که حوری بهشتی باشه اما اخلاق نداشته باشه این زیبایی به چه دردی میخوره؟؟یا اینکه طرفتون ادم سالمی نباشه اما بهترین چشم و ابرو رو داشته باشه ایا واقعا ارزششو داره؟؟؟

درود عزیزم

من هم تقریبا مشکلم مثل شماست.خواستگار هایی با شرایط عالی رو به خاطر تردیدهای زیاد مثل به دل ننشستن و نگرانی رد کردم.ولی دیگه نمیخوام این روال رو ادامه بدم.

یعنی الان یه ساله که خیلی منطقی تر از قبل به قضیه ازدواج فکر میکنم.

به نظر من با آرامش به اهدافت در زندگی و ملاکهای اصلیت برای ازدواج فکر کن.

من تا یه سال قبل مطمئن نبودم میخوام ازدواج کنم.ولی وقتی به این فکر کردم که با شرایط فعلی جامعه برای یه دختر ازدواج بهترین راهه.پس الان دو گزینه دارم ازدواج یا

مهاجرت.به هر دوش فکر میکنم.به هر حال مهاجرت هم مشکلات خودش رو داره.

تو هم ببین چی از زندگیت میخوای.فکر کن ببین چقدر ازدواج برات مهمه.اگه به این نتیجه برسی واقعا مهمه برات،خود به خود از بعضی معیارات میگذری.

بعدم فکر کن ببین حاضری یه عمر با مردی با ظاهر زیبا ولی با مشکلات زیاد اخلاقی و رفتاری زندگی کنی؟

نتیجه ای که میشه گرفت اینه که شخصیت،اخلاق و رفتار باید اولویت اول باشه.

عزیزم لازم نیست هر خواستگاری که میاد همون اول فکر کنی وای یعنی این قراره همسر من بشه؟

منم دقیقا مثل تو فکر میکردم.فکر میکردم باید تو دیدار اول باید طرف به نظرم عالی بیاد.

اول ببین طرف آدم خوبیه،چقدر با تو همفکره،چقدر مسئولیت پذیری و گذشت داره؟بعد به خودت فرصت بده با چند بار بیرون رفتن و صحبت ببین چه حسی بهش پیدا میکنی.

نمیدونم،شاید هم به طور ناخودآگاه یه سری ترسها نسبت به ازدواج تو وجودت هست که باعث میشه خواستگارهات رو پس بزنی.مراجعه به یه مشاور میتونه بهت کمک

کنه.

الانم خودت رو ناراحت نکن.اگر هم فکر میکنی ممکنه مشکل از خودت باشه الان بهترین فرصته که مشکل رو بشناسی و رفعش کنی.یه روانشناس خوب هم میتونه بهت

کمک کنه.

موفق باشی:72:

سلام اینجا قانونی نداره ک پستای ک لحن مناسب ندارن حذف بشن؟؟؟!!
هر کی میاد اینجا خودش ب اندازی کافی مشکل داره ،لازم نیس
نمک ب زخمش پاشیده بشه!
من ک خودم گفتم مشکل از خودمه!
گقتم خودم پر حس منفی میشم.
ترس از موقعیتهای جدید دارم. ازدواح واسم خ سخت و غیر قابل هضم شده!
میخوام هم برم مشاوره!
امیدوارم حل بشه.
شما هم بهتره رو صحبت کردن خودتون کار کنید.
هر کسی باشه میدونه اخلاقیات و انسانیت مهمتر از ظاهره!!

سلام
ببین عزیزم همه ما میدونیم منطق اینه که صفات اخلاقی مهمتره.. همه ما میدونیم که از دیدگاه منطقی نباید صرفا به ظاهر توجه کرد... اما یه واقعیتیم هست که صرفا منطقی فکر کن و تصمیم گرفتن اصلا درست نیست به نظر من... چرا فکر میکنین مشکلی دارین؟ این همه دختر مجرد هست که از شما بزرگترن و ازدواج نکردن خب همه که مشکل ندارن... خب شما معیارت توش ظاهر خیلی پر رنگتره .. چرا این بده؟ اصلا بد نیست... شما حق داری با کسی باشی که از ظاهرش خوشت بیاد...این طرز فکر نه بچه گانست نه نشون دهنده مشکل .. مگر اینکه دیگه هیچی براتون جز این اهمیت نداشته باشه که بعیذ میدونم اینطور باشه....
مردا وقتی میخوان ازدواج کنن اولین چیزی که میپرسن ظاهرش چطوره... اما وقتی برای خانوم میشه میگن نه مهم نیست... فقط فقط شما تنها کاری که باید بکنی اینه که زود تصمیم نگیر و جواب منفی نده همین... یه مدت بشناس بعد اگه حس بهتری پیدا نکردی اونوقت بگین نه... ازدواج مهمه خیلیم مهمه تو ایران اما به چه قیمتی.... حتی بهترین پسرم باشه اگر از ظاهرش بدت بیاد چه ارزشی داره برات....
اصلا نگران نباش اصلا برات بهترینارو آرزو دارم...:72:

دختر خوب یه نگاه بندازی الان همه استرس و ترس از تنهایی دارن اما دلیل نمیشه رو معیارات پا بزاری....قبل اینکه رو خودت برچسب مشکل بچسبونی دو جلسه مشاوره برو اصلا شاید حق داری ومعیارات منطقی بوده....

شیوا جان خوب فکر کن ببین اصلا قصد ازدواج داری ؟ به قول خواهرت تا کی میخوای این روند رو ادامه بدی . نمیخوام شما رو بترسونم ولی باور کن میشناسم دخترهای خیلی خیلی خوبی رو که میتونستند ازدواجهای خیلی خوبی داشته باشند ولی الان متاسفانه از سن ازدواجشون گذشته و دیگه خواستگاری ندارند . من نمیگم به خاطر ترس از تنها موندن با اونی که دوست نداری ازدواج کن . ولی ببین چرا هیچ کس نمیتونه به دل شما بشینه ؟ یا خودت نمیخوای که کسی به دلت بشینه . به خاطر ترس از ازدواجه یا به خاطر زیاده خواهیه ؟ با افزایش سن دختر هم کمیت و هم کیفیت خواستگار پایین میاد . واقعیتیه که باید قبول کنی . اگه قصد ازدواج داری باید یکی رو انتخاب کنی . در بعضی از موارد هم چون تعداد خواستگاران زیاد میشه غرور به سراغ دختر و خانواده اش میاد و فکر میکنند این روند همیشه ادامه داره .

سلام من چند روزه وقت مشاوره گرفتم نه بخاطر حرفای شما!امروزم اولین جلسش بود.گفتن ک بهتره اول رو خودت کار کنیتا چن ماه بعد ب ازدواج فک کنی!در مورد معیارا و... قراره در جلسات بعدی کار بشه .فعلا مهم اینه من از نفرت و خشم خالی بشم و حس خوبی پیدا کنم.خواستگارمم رد کردم.ازدواج مهمه ولی نه به هر قیمتی!این موضوع هم میخوام ک بسته بشه ولی نمیدونم چطوری!برا همه ی مجردای تالار ارزوی حس خوب دارم

- - - Updated - - -

سلام من چند روزه وقت مشاوره گرفتم نه بخاطر حرفای شما!امروزم اولین جلسش بود.گفتن ک بهتره اول رو خودت کار کنیتا چن ماه بعد ب ازدواج فک کنی!در مورد معیارا و... قراره در جلسات بعدی کار بشه .فعلا مهم اینه من از نفرت و خشم خالی بشم و حس خوبی پیدا کنم.خواستگارمم رد کردم.ازدواج مهمه ولی نه به هر قیمتی!این موضوع هم میخوام ک بسته بشه ولی نمیدونم چطوری!برا همه ی مجردای تالار ارزوی حس خوب دارم

امیدرارم بهترین تصمیمو بگیری اصلا عجله نکن به خاطره حرف ادمای دور واطرافت واگه تونستی با مشاوره یه مشورت بکن تا بهترین کارو انجام بدی
با ارزوی خوشبختی