آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
سلام به مدیرو اعضاء محترم همدردی
این دهان بستی دهانی باز شد
کو خورندهی لقمههای راز شد
گر ز شیر دیو تن را وابری
در فطام اوبسی نعمت خوری
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
تا تو تاریک و ملول و تیرهای
دان که با دیو لعین همشیرهای
<EMBED align=center src=http://uplod.ir/files/2/q5e34zfdy8jmlx/masnavi.wma width=100 height=28 type=audio/x-pn-wmaaudio-plugin autostart="true" LOOP="true">
رمضان آمد.
و من و تو و ما متحیر هستیم. كه چرا آن خداوند حكیم ،آن معبود قادر، آن معشوق بی همتا، این ماه را بر دیگر ماهها رججان داد.
رمضان آمد.
و ما نگران اینكه اگر نفهمیم كه چرا این ماه بر همه ماهها رحجان دارد. و روزها و ساعتها و دقایق و ثانیه هایش ارزشی برتر نسبت به سایر زمانها دارد. وای كه اگر این رمضان هم بگذرد و ما ظرفیت فهم كلام وحی را نداشته باشیم. كه شما ارزش و اندازه اتان را و طرح و برنامه اتان را در این ماه روشن می سازید.
رمضان آمد
و عقل من باز در گل فروماند. اگرچه در كارهای روزانه زندگی ارزش روزها برایم مساوی نیست. مثلا ساعت كنكور برایم مهم بود و زندگیم را به آن وابسته می دانستم،ساعت مصاحبه شغلی ام تشویش داشتم، و لحظه پیوند قشنگم باهمسرم ، طنین صدای دلنشین «بله » او ، را حاضر نیستم با همه زمانها عوض كنم، و خوب فهمیده ام زمانها ارزششان مساوی نیست. اما چرا این عقل ضعیفم نمی فهم كه چرا یك شب از هزار ماه افزون تر می شود.
رمضان آمد
و من كه از درك فلسفه ارزشش عاجز هستم، در صدد هستم به احترام كلام وحی و اذعان به اینكه كه من كوچكتر از آنم كه به عمق دلیل كلام خدا پی ببرم. ارزش این ماه را فقط به صرف اینكه او گفته است می پذیرم. لیكن نگران هستم كه آیا این قشری گری من مانع دركم خواهد شد یا نه؟ و آیا بهره ای از این ثانیه های با ارزشی نصیبم خواهد شد یا نه؟
رمضان آمد
و من متعجب از خودم و دیگران ، به كجا می رویم !؟ نخوردن و ننوشیدن بهانه های رنج ما نیست. كه افطار و سحر به تلافی آن برخیزیم و سفره بیارائیم ودلی از عزا در آوریم و پوزخند بزنیم.
رمضان ماه متفاوت دیدن است، شكستن عادتهای یكسال كه ندانسته و اتوماتیك و خودكار به پیش رفته ایم.
نه لذا خوردن را فهمیده ایم و نه لذت نوشیدن را، نه هدف از این كسب انرژی را،و نه از معنی زندگی كه با این خوردن و نوشیدنها سرپا نگه داشته ایم.
رمضان آمد
و باز فلسفه ای كه غامض است برایم.
به چه باید دست یابم؟ به كجا باید بشوم؟ به چه باید آگاه گردم؟ آیا این ماه برای اینست كه از غفلتی كه به خود كردم آگاه شوم یا از جهلی كه نسبت به همنوعانم داشته ام با خبر گردم؟
یا اینكه باید مرز روح و جسمم برجسته گرد و تن و روانم را تفكیك دهم. تا بدانم طی سال چه سهمی را به هر كدام نسبت داده ام؟ شاید هم كم كاریهای یكساله ام را در مورد روحم باید جبران كنم.
و شاید هم به خاطر ارزش این ماه باید از پوسته جسم و روح خود به درآیم و نگاهی دگرگونه به اطرافم كنم.
كودكان خیابانی را و چشمهای ملتمس آنها را در چهارراهها عمیق تر به نظاره بنشینم.
رنج مادران و طفلان بی سرپرستی را كه با اندك سهمشان از بهزیستی یا كمیته امداد در حل معادلات اقتصادی مانده اند را مرور كنم.
عرق بی توقف كارگرانی كه در روزهای به غایت گرم تابستانی ،به امید غیبت خورشید كار می كنند را بهتر ببینم و تشنگی اشان را بهتر حس كنم.
رمضان آمد
شاید كه در این ماه از شكم نیمه گرسنه زن و بچه كارگرانم نزنم ،و با اندوخته ای كه چنین به دست آوره ام ،خرج لاغری شكم فربه خود و فرزندانم نسازم و غرق لذت جكوزی و لب دریا و عیش و نوش نگردانم. شاید دیگر به قیمت گرسنگی زیردستانم ومشتریانم ، خرج لاغر سازی خود را جبران نكنم.
رمضان آمد
شاید خوابهای شبانه ام را سوراخی پدید آید و در آرامش شب ناله های بیماران را بشنوم یا بغضهای افراد تنها را حس كنم.
شاید پوسته تكراری عادت و سكون پاره شود. شاید رمضان را بفهمم
رمضان آمد.
و من متحیر از بزرگ مردان و زنانی كه الگوی ما بودند و هر روز سال را در آرزو و یاد رمضان كم می خوردند و كم می پوشیدند. واقعا علی چگونه رمضان را می دید كه همیشه در هوسش ، شكم خود را سیر نمی كرد و شب را در بستر گرم به غفلت نمی گذراند.
رمضان آمد
و آن ادعیه ای كه همان بزرگان در زبان ما لكنت زبانان قرار دادند. كه اگر نبود این راز و نیازهای عاشقانه، چگونه می توانستیم با آن یگانه نجوا كنیم كه :
اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
پروردگارا من از تو درخواست ايمنى مىكنم آن روز سختى كه مال و فرزند هيچ نفع نبخشد و چيزى جز آنكه با قلب پاك و سالم حضور خدا آيد سود ندهد
یا علی ، چقدر دلم تنگ شده برای این عاشقانه هایت:
مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلَى
اى آقاى من اى آقاى من تويى مولاى من و من بنده توام و آيا در حق بنده جز مولايش می تواند رحم كند؟
رمضان آمد
و غنچه هزاران امید آرامش بخش در دلم سربرآورده، و وقتی ندای ملكوتی اش را می شنوم كه این ماه بركت، مغفرت و رحمت است، به خاطر یقیین كه به وجود مقدسش دارم، لبریز از شادی می شوم و سبكتر از همیشه می شوم. و بر می گردم به خودم ،بر می گردم به او و بی نیاز می گردم از هرچه جز اوست.
برای زخمم ، مرحمی می بینم، برای تنهاییم سنگ صبوری ، برای دردم، درمانی ،برای یاسم ،امیدی و برای تلاشم هدفی می بینم.
آری رمضان آمد و من نخواهم توانست تا ابد از عمق آن برآیم. به شرطی كه اسیر سطحی نگری های آن نشوم.
آری باید بروم... رمضان با من كار دارد.
و همه این سئوالات و دغدغه ها، همانهایی هست كه جواد با آنها زندگی می كند. لیكن او هیچ وقت حرف نمی زند و با اینها زندگی می كند، من باز حرفهای جواد را طوطی وار بیان كردم.(كسانی كه می خواهند جواد را بشناسند كلیك كنند)
آقای مدیر ای كاش می تونستی رمضان درمانی كنی. آیا در روانشناسی شما چنین نگرش و رویكردی وجود دارد؟ اگر ندارد به مراجعان بگو كه خودشون در این یك ماه تستی بزنند،شاید این بار آنها به شما مشاوره بدهند و تحقیق و رویكرد جدیدی را بهتون هدیده كنند.
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
فوق العاد ه بود
اين جمله "آقای مدیر ای كاش می تونستی رمضان درمانی كنی. آیا در روانشناسی شما چنین نگرش و رویكردی وجود دارد؟" بسيار سئوال قشنگ و قابل تحسيني بود.
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
سلام
خیلی جالبه،
من از دوستان تقاضا دارم تجارب و اطلاعات و افكار خود را در این خصوص در همین تاپیك بیان كنند، و باید بدانیم راههای تغییر محدود نیست. ما می توانیم از همه منابع و امكانات و راههایی كه به تغییر منجر می شوداستفاده كنیم. تا به نتیجه دلخواه برسیم.
البته تحقیقاتی نیز در رابطه با مذهب و روانشناسی و ... هم شده است. اما در مورد ماه رمضان من ندیدم.
ولی خیلی خوشحال می شویم تاثیرات خودتون را از ماه مبارك رمضان بیان كنید. یا پیشنهاد بدهید.
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
به نام خدا
سلام
با اجازه غریب آشنا !من از این مطلبتون هم تو همون سایت استفاده کردم . ببخشید که منتظر اذن شما نموندم ! ولی اگه مشکلی هست !!! ممنون میشم بهم بگید.
خیلی التماس دعا
یا علی مددی!
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
" الصوم لی و انا اجزی به "
در حدیثی قدسی خداوند متعال می فرماید روزه از من است و من جزای او هستم ( یا جزای روزه را می دهم )
مطلب خوبی همدرد عزیز " غریب آشنا " نوشتند و مدیر محترم تالار هم عنوان کلی مناسب " مذهب و روانشناسی " رو بکار بردند .
می خوام عرض کنم که روزه با همه ی اهمیتش بخشی از دین (بعنوان یک بسته غیر قابل تفکیک ) بوده که با یک نگاه جامعتر نقش دین و مذهب در افعال و افکار افراد بیشتر نمایان میشه و
البته و صد البته که عصاره سال ماه مبارک رمضان است و در این ماه نزدیکی به خدا بیشتر و از اینرو دوام و تعمیم افعال و افکارمون در این ماه به همه سال امری پسندیده است .
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
مطلبی را یکی از دوستان از آقای قرائتی نقل می کردند بدین مضمون که روانشناسی و ... مربوط به دنیای کفر و شرک است و اصولا در دنیای اسلام چنین چیزهایی معنی نمی دهد. (با توجه به این که این سخن دو واسطه دارد- من و دوستم- شاید دقیقا گفته ایشان نباشد)
نظر شخصی من :
یک مسلمان به معنای واقعی : ان الذین قالواربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون ،*** فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون، ****الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
این مسلمان هیچ وقت غصه چیزهایی که از دست می ده را نمی خوره و واسه اون چیزهایی که به دست میاره زیادی خوشحال نمی شه این مسلمان هیچ وقت دچار افسردگی نمی شه ، این مسلمان هیچ وقت ناامید نمی شه، ....
ما به روان شناسی پناه می بریم چون مسلمان های خوبی نیستیم . البته اسلام به مشاوره توصیه کرده است ولیکن آنچه به عنوان روانشناسی موجود است از پایه ویران است .
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
سلام خسته
دستت درد نكنه دیگه؟!
داشتیم !؟
شما كه پاك نون مارو آجر كردی؟!:302:
توضیحات زیادی در این مورد هست كه فعلا نه مجالش هست و نه این تاپیك مناسب آن،اما بطور كلی روانشناسی هم مثل سایر علوم بشری هست و نه جای مذهب را می گیرد و نه مذهب آن را نفی می كند،چرا كه نتیجه عقل بشر است كه اتفاقا شرع روی آن صحه می گذارد:303: :305:
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خسته
مطلبی را یکی از دوستان از آقای قرائتی نقل می کردند بدین مضمون که روانشناسی و ... مربوط به دنیای کفر و شرک است و اصولا در دنیای اسلام چنین چیزهایی معنی نمی دهد. (با توجه به این که این سخن دو واسطه دارد- من و دوستم- شاید دقیقا گفته ایشان نباشد)
نظر شخصی من :
یک مسلمان به معنای واقعی : ان الذین قالواربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون ،*** فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون، ****الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
این مسلمان هیچ وقت غصه چیزهایی که از دست می ده را نمی خوره و واسه اون چیزهایی که به دست میاره زیادی خوشحال نمی شه این مسلمان هیچ وقت دچار افسردگی نمی شه ، این مسلمان هیچ وقت ناامید نمی شه، ....
ما به روان شناسی پناه می بریم چون مسلمان های خوبی نیستیم . البته اسلام به مشاوره توصیه کرده است ولیکن آنچه به عنوان روانشناسی موجود است از پایه ویران است .
سلام :72:
کاملا با این پست موافقم . ما چون آمیزه های اصیل خود را گم کرده ایم به کلیشه های روانشناسی پناه آورده ایم وگرنه یک مسلمان واقعی هرگز نیازی به کلیشه های مشاوره ای روانشناسی ندارد . ماهها پیش پستی زده بودم که الان یادم نیست در کدام موضوع بود و در آن نیز اشاره کرده بودم که علم روانشناسی در ایران یک علم جانیفتاده و غلطی است و این علم برای غرب و نیازهایشان تدوین شده و البته برای مسلمانانی که هویت و ریشه ی اعتقادی و روحی خود را گم کرده اند در کوتاه مدت مسکن خوبیست اما هرگز دوای بلند مدتی نیست .
بزرگترین آمیزه های حقیقی روانشناسی را در قرآن و مکتب اهل بیت می توان یافت و بزرگترین منابع ریشه ای و حقیقی روانشناسی در فرهنگ خود ماست . یقینا ً در این هزار سال اخیر، هیچ روانشناسی به بزرگی مولانا ظهور نکرده و منبعی به مثنوی ایشان نمی رسد .
ریشه ی تمام گفتارهای صحیح روانشناسی در آمیزه های مذهبی ما به شکل کاملتر و جامع تری وجود دارد و اگر یک مقایسه ای صورت گیرد به اثبات خواهد رسید که افرادی که اعتقادات صحیح مذهبی دارند کمتر به روانشناسان رجوع می کنند .
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
اساتیدی که درباره ی روانشناسی اظهار نظر نمودند آیا تعریف روانشناسی رو می دونند ؟؟؟!!! http://qsmile.com/qsimages/57.gif
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
منم با كسائي كه روانشناسي باشيوه غربي رو نفي ميكنند كاملا" موافقم .متاسفانه ما تو ايران در مراكز مشاوره اي مون يا بين كسائي كه خدمات مشاوره اي انجام ميدهند مشاورين مسلط به ابزارهاي قراني رو نداريم .همه چيز از نظر مشاورين ما آفتاب دليل آفتاب. خوب اينكه مشخصه.پس پيدا كردن لايه هاي زيرين وجودي هر شخص يا ماجرا كار كيه؟
ما تو اسلام مطلبي داريم با مفهوم انتظار ظهور كه از ايشون به خورشيد پشت ابر هم تعبير ميشه؟ اين از نظر منطقي بيمعني به نظر نميياد كه ما منتظر شخصي باشيم كه تا حالا هيچكي نتونسته وجود عزيزشو يا كمكهاي ناپيداشو به بنده هاي خدا با هيچ معيار زميني محضي اثبات كنه؟ ولي نه تنها ما بلكه تو هر ديني انتظار منجي و بررسي نشانه هاش و دلايل عدم حضور فعليشون كاملا تعريف شده است.وقتي قران با نشانه هاي آسمانيش به ما ميگيه چيزي هست و مشكلي براي اومدنش وجود داره اگه يه مشاوري به شما گفت منتظرش نباشيد شما اگه يه مسلمان واقعي باشيد ميپذيرد يا بنا به دلايل عقلي ردش ميكنيد!