چقدر بهمن شبیه ی خواهر
نه دیگه الان شیر خشک تا 6 ماه پیش 25 هزار تومن بود وای خدا چه روزایی رو من گزروندم چون شیر خشک دیگه وارد نمیشه پسر منم تا یه مدت به شیر معمولی حساس بود معدش اذیت میکرد دیگه مجبور بودم شیر خشک بخرم
نمایش نسخه قابل چاپ
چقدر بهمن شبیه ی خواهر
نه دیگه الان شیر خشک تا 6 ماه پیش 25 هزار تومن بود وای خدا چه روزایی رو من گزروندم چون شیر خشک دیگه وارد نمیشه پسر منم تا یه مدت به شیر معمولی حساس بود معدش اذیت میکرد دیگه مجبور بودم شیر خشک بخرم
شوهر من زرنگ بود از اول نخرید بچه به من میچسبید 3ساعت تمام شیر میخورد تا میخوابوندمش بیدار میشد ولی نمیذاشت بهش شیرخشک بدم تا شیر خشکی نشه البته بخاطر حرف مامانش بود وگرنه بچه اگه تو خواب شیر خشک بخوره از شیر مادر نمیوفته
چی یگم ولی همشو دروغ گفته بود نمیدونم واقعا هدفش چیه از این کارا
راستش یه رفتار دیگش فوق العاده منو متعجب کرد ولی چون مطمان نیستم نمیگم ولی از اون روز خواب از چشمام پریده
یمین واقعا میشه اون سرش به سنگ بخوره مرد زندگی بشه بیاد با هم زندگی کنیم یه خانواده 3 نفره رو تشکیل بدیم
من که بیشتر بخاطره پسرم میخواستم برگردم با اینکه اقدام به قتل کرده ولی گفتم قرص میخوره خوب میشه چی بگم والا
نسرین جون خیلی متاسف شدم
کلی برات خوشحال شدم که داری برمیگردی الان خیلی ناراحت شدم احتمال میدم خانوادش پشیمونش کردن خدا نگذره از سر تقصیراتشون
شایدم میخواسته ببینه دوستش داری یا نه تا اینجوری بیشتر به خودش افتخار کنه
ناراحت نباش مگه نسپرده بودی به خدا؟ پس خدا نخواسته که برگردی شاید مصلحت نبوده
اشکال نداره خدا بنده هاشو امتحان میکنه به میزان امتیاز نمره میده آخه بهتشم طبقه بندی داره جای ماها طبقه اول نیست فردوس
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
و حتما شما را به اندكى از ترس و گرسنگى و كاهشى از مالها و جانها و محصولات (درختان، يا ثمرات زندگى از زن و فرزند) آزمايش خواهيم نمود و شكيبايان را مژده ده
- - - Updated - - -
راستی نظرتون راجع به ادامه تحصیلم نگفتید زندگیمم به خدا سپردم دیگه میخوام واقعا واقعا دنبال درس باشم ولی تا آخرش برم و باید از همین الان شروع کنم به خوندن
نسرین جون یه خورده از این صبر و ایمانت بهم بده
دارم دیوونه میشم یه روز برام صد ساله
ادامه تحصیل خوبه برو دنبالش
- - - Updated - - -
بنظرم برو رشته کامپیوتر با توجه به حرفای خودت هم به علایقت میخوره هم آینده داره هم کلی براش کار هست
صبر داشته باش مشکل شما دیگه انقدرم حاد نیست وقتی حکم متارکه رو زدن به همسرتون بگید بیان دنبالتون ولی خواهشا دیگه در مورد مادر شوهر صحبت نکنید
کارم خوبه ولی اگر شوهرتون موافق نیستن نرو نهایت اگر خیلی اذیت میشید از نظر مالی از همسرتون طلبه نفقه کنید اگر ندادن به دادگاه بگید طبق حقوق شوهر نفقه میزارن براتون هر ماه
خودمم دوست دارم هم اینکه زیاد نباید درس بخونم و اگر خوب بلد بشم حقوق خوبی داره آره فکر کنم همینو انتخاب کنم
نسرین جون داوما تهدید میشم به طلاق با این وجود نمیتونم قید کارو بزنم چون آینده تضمین شده ای با شوهرم ندارم
مگه با نفقه ای که دادگاه برات تعیین میکنه میشه زندگی کرد؟نهایتش ماهی 200تومنه الان نون وسیبزمینی بخوای بخوری بیشتر از 200تومن میشه
خوب فقط پول پوشاک بگیرید از ایشون
تازه عزیز بستگی به حقوق شوهرتون داره مثلا اگر 600 نفقه شما حدود یه 80 در میاد کلا
ینی چی آینده ی تضمینی ؟؟ اینکه به یه موقعیت مالی خوبی برسید ینی کل خانواده ؟؟
نگفتید رششتون چیه ؟ اگر کامپیوتر برنامه نویسی هم خوبه یا کاریی که مربوط به کامپیوتر هم به بچه خونه زندگی شوهرتون میرسید هم اگر وقت کردید کار میکنید و حقوقشو میگیرد خیلی هم خوب حتی نمیخواد از خونه برید بیرون نهایت برای صاحب کار ایمیل میزنید
رشته منم کامپیوتره البته زیاد برنامه نویس ماهری نیستم
من دنبال کار دولتیم الان که برام پیش اومده نمیتونم ازش بگذزم بخاطر کسی که منو دوست نداره
سرخورده میشم از خانوادم ترد میشم دیگه هیچ حامی ندارم
- - - Updated - - -
شوهرم راضی به کار کردنم بود فقط به یه دلیل الکی گفت نه سر لج افتاد
اونم هرکاری رو برام قبول نداشت میگفت باید کار دولتی و ابروداری باشه