-
شما این نظرات رو گفتید:-هم طلاقش بدم و هم حق و حقوقش رو تا آدم خوبی باشم 2- ارتباط کلامی را کاملا قطع نکرده و همچنان با رعایت اخلاق و ادب رفتار کنم. 3-جست و جوگر باشم و رفت و آمداش رو چک کنم. 4-حرکات ریسکی داشته باشم 5-صبر منفعلانه و با حالت قهر رو پیشه کنم. 6-مهارت تصمیم گیری و جرات مندی رو یاد بگیرم.
خب مسلما راه اول رو باید حذف کرد چون ازدواج یه شراکت دوطرفه است وشما اصلا به اون مرحله طلاق نرسیدید وراه ششم هم که حتما باید انجام بشه ودراین موضوع پیشرفت کنیدراه سوم هم انجام دادنش خوبه هرچندمن به خیانت خانومتون فکرنمیکنم فقط میگم ممکنه دوستانش امیدوارش کرده باشن راه چهارم که به نظر من موثره مخصوصا اون سفررو شدیدا پیشنهاد میکنم چون اصلا نتیجه بدی نخواهد داشت یا شرایط خوب میشه یا همینطوری میمونه خیلی خوبه برین ضرر که نداره زنا زود دلشون هوای شوهرشون رو میکنه اما میمونه راه دوم وپنجم که مخالف هم فرض رو براین میگیریم که صبر با مهربونی نتیجه خوبی داری به نظرتون بعدا شما با دل خودتون کنار بیاید شما اگر مدام هی خودتون رو بشکنید خم بشید صبر صبر صبر داره ازاون طرف روحتون خورده میشه من نگفتم شما باهاش قهرباشید وکاری بهش نداشته باشید نه فقط رفتارتون بستگی به رفتاراون داشته باشه باهاش خوب باشید تا جایی که خوب بود جلو برید وبا رفتار پرخاشگرانه وبد ناراحت شید ودیگه تا مدتی باهاش خوب رفتارکنید تا سزای عملش رو ببینه دفعه بعدبهتررفتارمیکنه رابطتونم با خدا بهترکنید برای ارامش خودتون ما که ازبیرونیم مغزمون خسته شد وتوش موندیم شما که هیچی درک میکنم واقعا خستگی وسردرگمیتون رو درک میکنم انشاالله حل شه
-
سلام آقای تنها!!!
شما تنها نیستید...خدا هست..همیشه هم هست...بهش توکل کنید...ازش بخواید کمکتون کنه
شما اگه نمیخواید طلاقش بدید کسی نمیتونه مجبورتون کنه...اما باید آستانه تحملتون روبالا ببرید...مهارتها رویاد بگیری...توی همین تالار مقالات خوبی هست حتما بخونید...
زندگی بیست مخصوص آقایون روبخونید....وخیلی ازتاپیکهای دیگه که نوشته چطور باخانمها رفتارکنید
راستش من چندباری از کارشناسها خواستم که به تاپیکتون بیان...منتظر باشید حتما میان...متاسفانه توی فضای عمومی کمتر مشاورها نظر میدن به دلیل حجم بالای تاپیکها...اگه میتونستید مشترک آزاد بشید وخصوصی باجناب مدیر مشورت میکردید عالی میشد
قهرکامل نباشید اما نشون بدید که دلتون ازش گرفته...ازسلام کردن شروع کنید وسکوت روبشکنید
توی این موقعیت سکوت وقهر بهتون کمکی نمیکنه
موفق باشید
-
تو این چند روز همون طوری که شما نظر دادید، خیلی سر و سنگین باهاش رفتار کردم و در حد سلام که اونم جواب نمیده.
کنجکاو شدم و متوجه شدم که خانومم دنباله اینه که اول مهریش رو بگیره بعدش طلاق. خودش هیچ وقت نمی خواد واسه طلاق اقدام کنه واسه همین دنبال توافق هست. منم راضی نیستم هم زندگیم رو ببازم و هم همه چیزم رو. پس کوتاه نمیام. اصلا به طلاق فکر نمی کنم.
من به همراه یکی از دوستام (به صورت شراکتی) با یک بساز بفروش پاییز پارسال بود که قرارداد بستیم و قرار شد یک واحد مسکونی بهمونه تا آخر امسال تحویل بده.
تا حالا هم نزدیک به 65 میلیون بهش پول دادیم و واحد در حال ساخت هستش.
خانومم رفته اون رو توقیف کرده که نتونم بفروشمش. خیلی نامرده ولی این کار رو کرده. اون دنبال اینه که سهم من رو که حدود 30 میلیون هست رو با رای دادگاه بابت مهریه بگیره و تمام امیدش فکر می کنم اینه که با اون پول مستقل بشه و با گرفتن وکیل بیفته دنبال طلاق. فقط دعا دعا می کنم این اتفاق نیفته تا فکر مستقل شدن از سرش بیفته.
اون می خواد مستقل بشه حالا اگه تونست طلاق بگیره و اگه نه من رو خسته کنه.
خیلی دلم گرفته. دیگه از خودمم هم بدم می یاد. ما تو این چندوقت هر چی پول جمع کردیم دادیم تا با شراکت دوستم حداقل صاحب نصف واحد خونه بشیم و خیلی راحت تمام تلاش هامون رو داره از بین می بره. خداوکیلی این انصافه؟ البته یه وکیل می گه اون جزو مستثنیات هست و نمی تونه بگیره. یه وکیل دیگه می گه چون هنوز در حال ساخته می تونه توقیف کنه. فقط دعا دعا می کنم این اتفاق نیفته تا بخواد به مستقل شدن فکر کنه.
دیگه موندم چه کار کنم. تو رو خدا نظر بدید حداقل آروم بشم. من تو این سایت که می یام آرامش می گیرم. حداقل جایی هست که راحت حرفام رو می زنم.
از همه دوستانی که نظر می دن تشکر می کنم
ولی کاربر محترم پاییزه:
فکر نمی کنم کارشناسای سایت و مدیریت سایت به تایپیک من سر بزنن. اگه می خواستن تا حالا حداقل یک دلداری به من می دادم.
خدایا خودت کمکم کن. خودت به من صبر بده.
-
همون جوری که خیلی دوستان بهتون گفتن ایشون تصمیمش قطعیه شمایید که الکی دارید کشش میدین
یادمه یکی از دوستان بهتون گفتن که اگه ایشون الان خونه هستن فقط بخاطر اینه عدم تمکین بهش ندن نه اینکه تو تصمیمش مردده یا میخواد ناز کنه یا هرچیز دیگه
شما بدجوری چشماتو بستی
خانومت دنبال زندگی نیست اینو مطمئن باش شمام بیشتر ازین خودتو کوچیک نکنو زندگیتو تباه نکن شما فقط 50 درصد قضیه هستی چرا نمیخوای باور کنی
من اگر مرد بودمو در حد مرگ عاشق اونوقت زنم این بلاها رو سرم میاورد دیگه هرچی عشق بود و میکندمو مینداختم دور
دیگه چه بلاهایی میخوای سرت بیاره تا دلت راضی باشه؟؟؟؟؟؟
به هر دلیلی چه منطقی از نظر خانومت و چه غیر منطقی از نظر شما خانومت تصمیمشو گرفته
مطمئن باش هیچ حسی هم بهت نداره
اینو یه زن داره بهت میگه
پس خواهشا خودتو گول نزن
ببخش اگه با حرفام ناراحتت کردم اما دلم میسوزه که تو داری خودتو به در و دیوار میزنی و فقط خودتو زجر میدی
خودتو واسه جدایی اماده کن نذار اونم بشه یه فشار وحشتناک دیگه روت
-
سلام آقای تنها
من واقعا واستون همیشه دعا میکنم تا مشکلتون حل بشه ایشالا. واقعا خیلی سخته تحمل این شرایط.
اگه همسرتون اینکار کنه خیلی بیرحمه. خدا کنه نتونه.
راه حلی هم به ذهنم نمیرسه که بتونم کمکتون کنم .فقط میخواستم بگم امیدتونو از دست ندید .
ولی هر چی فکر میکنم چه طور یه زن فقط به خاطر مشکلاتی که شما میگین خیلی کوچکیه و اینقدر راحت داره زندگی خودش و یه نفر دیگرو هم خراب کنه و فقط به فکر خودش باشه؟یعنی اون مشکلات اینقدر بزرگ و غیر قابل تحمل بودن که اونو به این مرحله رسونده؟!واقعا متاسفم
حتی زنایی که بدون هیچ مشکلی میرن مهریشونو میزارن اجرا واقعا شوهرشونو دوست دارن؟چه جور دلشون میاد؟
به هر حال شما سعتونو کنید .شاید نظرش عوض شد و شاید هنوز دوستون داشته باشه.ولی بعید میبینم .چون شواهد چیز دیگه ای میگه.
-
اقا تموم شد خب
فکر زندگی خودت باش
زوری که نمیشه فرض الانم باهات راه اومد چ تضمینی هست 10 سال دیگه بچه دار شدی بازم این بازی شروع نکنه؟ الان راحت تمومش کن بره...
-
همون موقع هم دوستان گفتن ماشین را به نامش نکنید
شما کار خودت را کردی.
بارها مشاورین سایت گفتن تو اوج مشکلات باج دادن مالی راه حل نیست. چه بخشیدن مهریه از سمت زن، چه بنام کردن چیزی از سمت مرد.
وقتی موضوع حاده، راه حل مشاوره است. نه باج دادن. به هر حال نخواستید گوش کنید.
الان هم بشین باهاش صحبت کن و توافقی موضوع را خاتمه بده.
در غیر اینصورت هم مهریه را می گیره هم طلاق.
باهاش صحبت کن که با مبلغی کمتر از مهریه حاضری بدون دردسر طلاقش بدی.
حداقل اون ماشین را به عنوان بخشی از مهریه اش بپذیره و شما کمتر متضرر بشی.
با وکیل صحبت کن.
فکر می کنم اگر مهریه قسطی بشه، تا زمانی قسطها برقراره که خانمتون رسما ازدواج نکنه.
اگر دوباره ازدواج کنه قسطها قطع می شه (مطمئن نیستم)
-
اصلا بهش بگین طلاقش نمیدین یه زن دیگه هم میگیرین چون اون بودش با نبودش هیچ فرقی نمیکنه و راحت دادگاه حکم ازدواج مجدد بهتون میده.و اونو هم نگه میدارین تا موهاش مثل دندوناش سفید شه.
بگو اگه طلاق میخوای مهریتو ببخش .وگرنه باید با این شرایط باهام زندگی کنی
البته این حرفارو از رو حرص میزنم ولی اینطور نیست که نشه روش فکر کرد و عمل کرد .
-
اقا همین امشب برو سجادتو پهن کن تا اذان صبح حتی اگه قبلا هم اینکارو کردی بزار کنار وامشب شرط کن با خودت با خدا بشین سرسجاده اشکی داری بریز دادی داری بزن واروم تر که شدی به اندازه نیم ساعت قشنگ تمام این مدت رفتارای خوب بد خنده وپرخاش همچیو فکرکن به بدکاری هاش فکرکن وببین دلت چجوری میشه ته همه ی این فکرکردنا روی کاغذ(حتما روی کاغذ) بنویس دوستش داری؟وبا یه رنگ دیگه جواب بده منطقی جواب بده ودیگه از مرور خاطرات خوب وبد وزحمتاش و... بیا بیرون سوال دوم:میتونی اگه باهات مهربون شد خودتو جمع وجور کنی خوردشدنای این مدت بزاری کنار وباهاش مثل قبل بشی؟بهت میگم سوال هارو هم روی کاغذ بنویس
هنوز بهش کشش جنسی داری؟اگر خوب شد موقع روابط ممکنه کاراش یادت بیاد وسردبشی؟
دیگه میتونی خونشون بری با خانوادش بگردی؟
اگر بره زن مرد دیگه بشه احساست چجوری میشه؟
حاضری مهرشو بدی وباهات زندگی کنه؟
یه دختر مهربون وخوب وخانم بیاد تو زندگیت و دنیارو شیرین کنه نظرت چیه؟
خودت رو بیشتر دوست داری یا اونو؟
ارزش اینهمه صبرت داره؟
هنوز دلش باتو چنددرصد؟
زندگی بعدش تصور کن چجوریه؟تلخه وسیاه میاد تو ذهنت یا روشن یا خاکستری؟
زندگی با اون فرض اینکه یهو خوب شه چجوریه؟رنگش بنویس
اسم خودتونو اول سوالا بنویسید مثلا اگه اسمتون امیره بنویسید امیر دوسش داری؟این سوال ها از خودتونه جواب تک تکش روبنویسید همونجا فضای اتاق نور نداشته باشه بهتره یه شمع چیزی بزارید سر سجاده وبشینید توی سکوت باشه جواب سوالات رو بخونید مخصوصا سوال اول ودوتای اخر سوالای وسطی احساستونو کمی تغییر میده از روی جوابها بفهمید اگه دوستش داشتین وجواب سوالا اره بود با خدا واسه باراخر صحبت کنید فال بگیرید ویا استخاره بگید خدایا اگه این زندگی حل میشه اگه همدم من اینه ویروز خوب میشه اگه منو میخواد واین زندگی سرانجامش خوبه نشونه ای برای من بفرست واگر بده نشونه ای نده تا فردا شبش صبر کنید به کوچکترین چیزا توجه کنید قران به سر کنید واز امام موسی کاظم که معروفند به اینکه دعا کردن به ایشون اجابت میشه از همه امام ها اذان رو که زدن شما حال دل خودتون رو میفهمید نماز رو بخونید وبخواید خدا هرچی به صلاحه مقدر کنه اگر تمام چیزها منفی بود بدونین طلاق بده اما فاجعه نیست به حرفای من نخندید وجدی بگیرید ضرری نداره همچی انجام بدید مصمم باشید
-
تنهایی عزیز ،
ماجراهاتونو که خوندم دیدم واقعاً حق دارین هر تلاشی برای حفظ زندگی تون بکنین؛
فکر می کنم تا حالا خیلی خوب بودین ، هر کاری لازم بوده انجام دادین؛
شما مردی هستین که هر زنی آرزوشو داره؛
شما در این ماجرا به هر طرفی که سوق داده بشین برنده این چون بزرگواری کردین، مردانگی کردین؛
حتماً همسرتون لایق اینهمه بوده وگرنه خیلی زودتر از اینها به نتیجه دیگری می رسیدین؛
اما میدونین چیه؟! گاهی دلایل ما واسه رفتارهامون خارج از این حساب و کتابهاست ؛
یعنی گاهی جبر محیط مارو وادار می کنه بر خلاف خواستمون از یه مسیر مشخصی بریم ، چون راه دیگه و انتخاب دیگه ای پیدا نمی کنیم؛
آنچه که بین همسران این وضعیت رو پیش میاره شاید همون اطلاع و درگیر شدن خانواده ها و دیگران در مسائلشون باشه ؛
یعنی زن و شوهر می تونن درست مثل بچه ها از این طرف قهر و دعوا کنن و از طرف دیگه چیزی نگذشته قربون صدقه هم برن و با هم بخندن؛
ولی وقتی پای اطرافیان بینشون باز میشه ، می مونن که حالا با چه رویی ، با چه توجیهی به هم برگردن ؟
جواب اونهارو چی بدن؟
آیا بی اعتبار نمیشن پیششون ؟
چطور نشون بدن ذیحق بودن و خودشون ودیگران رو دست نداختن؟
اگه دوبار مشکلی پیش بیاد کی ازشون حمایت می کنه و هزار تا اما و اگر دیگه.
میخوام بدونم آیا اینها و راهکارهاش رو هم با مشاورتون بررسی کردین ؟
اونطور که دیدم در وضعیت بسیار دشواری هستین که حتی نمی تونین روی اونها حساب کنین .
ولی این یه واقعیته که شاید هیچ چیز جز اعتقاد به این که ظلم به مقصد نمیرسه و ظالم روی خوش نمی بینه نتونه انسان رو از اون منصرف کنه.
ازشون بخواین به این مطلب فکر کنن و اقدامات و تضمین های لازم رو برای حلش در نظر بگیرین و بعد با توکل به خدا راه درست و حق مدار خودتون رو پیش بگیرید و تردید و دودلی بخودنون راه ندید.
ومن یتق الله یجعل له فرقاناً و یرزقه من حیث لم یحتسب
انشاالله