شما نمیدونید که وقتی گفتم گوشیتو بهم بده چه حولی ورش داشت اومد وایستادبالای سرم وهمش میگفت باگوشیم چیکارداری بدش به خودم و... یهو گوشی رو ازدستم گرفت وبرد اونیکی اتاق وبعدشم برد دستشویی.وقتی بیرون اومد راحت گوشی رو بهم داد ومنم وقتی گوشی رو چک کردم دیدم نوشته یک سیمکارت درحالی که قبل رفتن به دستشویی خودم دیدم که دوتا سیمکارت نوشته بود
بخدا بیشتراز حدمعمول تلاش کردم تا به راهش بیارم وادامه بدیم ولی اون اصلا نمیخواد منو ببینه باباش بهم میگف هرکی میری باهاش صحبت میکنه خودم مامانش دایش مامان بزرگش و... پاشو کردو تویه کفش ومیگه نه وطلاق میخوام.حتی خونوادی دختره هم موندن دخترشون چرا داره اینجوری میکنه بهشم گفتن که آه مهدی میگیرتت.بخداهمش خودش بهونه می آورد ودعوا راه مینداخت وبعدشم میگف نمیخوام این زندگی ادامه پیداکنه وازاینحرفا. یه هفته پیش رفتیم خونشون باهاش صحبت کردیم مامانم بابام داداشم خودم چندبار زنگ زدم اس دادم ولی میگه نمیخوادکه نمیخواد.
دیگه من باید چیکارکنم که نکردم.عین روز برام روشنه چرا داره پافشاری میکنه .میدونم پشتش به جایی گرمه
- - - Updated - - -
شما نمیدونید که وقتی گفتم گوشیتو بهم بده چه حولی ورش داشت اومد وایستادبالای سرم وهمش میگفت باگوشیم چیکارداری بدش به خودم و... یهو گوشی رو ازدستم گرفت وبرد اونیکی اتاق وبعدشم برد دستشویی.وقتی بیرون اومد راحت گوشی رو بهم داد ومنم وقتی گوشی رو چک کردم دیدم نوشته یک سیمکارت درحالی که قبل رفتن به دستشویی خودم دیدم که دوتا سیمکارت نوشته بود
بخدا بیشتراز حدمعمول تلاش کردم تا به راهش بیارم وادامه بدیم ولی اون اصلا نمیخواد منو ببینه باباش بهم میگف هرکی میری باهاش صحبت میکنه خودم مامانش دایش مامان بزرگش و... پاشو کردو تویه کفش ومیگه نه وطلاق میخوام.حتی خونوادی دختره هم موندن دخترشون چرا داره اینجوری میکنه بهشم گفتن که آه مهدی میگیرتت.بخداهمش خودش بهونه می آورد ودعوا راه مینداخت وبعدشم میگف نمیخوام این زندگی ادامه پیداکنه وازاینحرفا. یه هفته پیش رفتیم خونشون باهاش صحبت کردیم مامانم بابام داداشم خودم چندبار زنگ زدم اس دادم ولی میگه نمیخوادکه نمیخواد.
دیگه من باید چیکارکنم که نکردم.عین روز برام روشنه چرا داره پافشاری میکنه .میدونم پشتش به جایی گرمه