سلام
آهای....عامورضاچه خبره شلوغش کردی!!کی گفته رییس کل کل تویی!!
مگه خبرنداری؟؟جناب مدیربه خاطربنده این باغ پاییزی رروتاسیس کردندوریاستش روهم به من دادند!!
اینوازعکسهای باغ هم میشدفهمیدکه سلیقه کی هستش!!پس کاسه وکوزه هاتون روجمع کن ببریدبشورید!!
دوروزمانبودیم هاااااا:327:
فرشته جان بازگشت غرورآمیزتون روازاروپاخیرمقدم میگم عزیزم:43:
اینایی که نوشتی دل همه روآب کردکه!!
اصلا دلم نمیخواداین پاییزتموم بشه!!چون حس میکنم منم تموم میشم:47:
این شعرروهم بنابه درخواستهای حناب پارسادادم بزنن ورودی باغ تاهمه بدونن این باغ پاییزی مال پاییزه ست...
.
.
پاییز
فصل نقطه چین برگ ها تا تو ..
و قدم هایی که با نجوای برگ ، سویت برمی دارم
پاییز
فصل باران های بی امان ...
و چترهایی که برای عجین شدن با تو دور انداخته ام
پاییز
فصل خیابان های خیس ...
و کفش های من که لمس می کند این رگ های سرد را
پاییز
فصل رها شدن در مه ...
و اصطکاک نگاه هایمان از پشت این دنیای تار
پاییز
فصل نسیم های خیال ...
و یاد بودنت که می لغزد در این روح نمناک
پاییز .... فصل تو ...
که پاییز وار برایم می وزی
پاییز .... فصل من ...
که پاییز وار برایت تمام می شوم