عید نوشته های تخیلی نود و سه
:biggrin::biggrin::biggrin:
سلام
من هم به نوبه خودم با تاخیر از این تریبون این سال بز رو به همه دوستان و اشنایان و مخصوصا عفت خانم تبریک وتهنیت عرض میکنم :biggrin: دلیل تاخیرم هم یک مسافرت خارج از کشور بود ، اخه این همسایمون هر سال عیدی میرن مسافرت خارج از کشور ، نامردا مودمشون رو خاموش میکنن دیگه من نمیتونم به اینترنت وصل بشم ، خلاصه این شد که کمی حضور و تبریک من با تاخیر شد ... :biggrin:
یک هفته مونده بود به عید این پسرشون اومده بود در خونمون ، به هم میگفت ممد اقا ، نمیدونم عید نوروز با خانواده خانمم اینا برم تور اروپا ، یا با مامان بابای خودم برم لاس وگاس .. یعنی طفل معصوم مونده بود بین این دو گزینه سفر خارجی کدوم رو انتخاب کنه و براش دغدغه شده بود ، اونوقت دغدغه من همون زمان چی بود؟ که توی عید نوروز وقتی شبها میرم خونه زنم ، وقتی زنم در رو برام باز میکنه ، اول لپ چپش رو ماچ کنم یا لپ راستش رو ؟ یا اگه همراه زنم ، مادرزنم هم اومد دم در ، اول مادرزنم رو ماچ کنم که ناراحت نشه یا اول زنم را ماچ کنم ، یا اگه وقتی داشتم مادرزنم رو ماچ میکردم پدرزنم هم اونجا بود ، اصلا مادرزنم رو ماچ بکنم یا نه؟ باز این پدر زنم غیرتی نشه بگیره ما رو بزنه .. یا اصلا اینکه کلا هیچ کس رو ماچ نکنم ، زنم رو ببرم توی اتاق همونجا ماچ و موچش کنم ...:biggrin:
اقا! گول نخورید .. الکی ... مثلا من هم زن گرفتم ...
به جان خودم عقده ای شدم رفت ... چنان فشار " بی زنی " رومه که حد نداره... اقا منم ادمم ، منم دل دارم ، منم سیبیل دارم ، منم زن میخوام ... منم میخوام یکی باشه اشکامو پاک کنه ، شبا که غصه دارم ...
منم میخوام یکی رو داشته باشم که وقتی بهش زنگ میزنم بهم بگه عشقم اول تو قطع کن ، منم بگم ، نه عشقم اول تو قطع کن ، اگه قطع نکنی اینقدر گوشی رو نگه میدارم تا شارژ گوشیم تموم بشه بعد در همون حین بابام یک پس گردنی از پشت بهم بزنه بگه خجالت نمیکشی خرس گنده با این لوس بازیهات!:biggrin:
منم میخوام یکی رو داشته باشم که وقتی میرم دیدنش، ببینم ... موهاشو.... عروسکی شونه کرده .... وای وای شراره... دلمو دیوونه کرده.. ببخشید خط رو خط افتاد یک لحظه ... :biggrin:
خلاصه اصلا شما چه متوجه میشید "فشار بی زنی " که روی یک پسر عزب هست چه فشاریه! مخصوصا اینکه از وقتی فهمیدم امسال سال عروس هم هست ، علاوه بر این فشار یک استرس هم به دردهام اضافه شده .. نه اینکه سال 1394 مثل عروس نوشته میشه ، میگن امسال سال عروس هم هست و تمام دخترها عروس میشن ...
اقا از وقتی اینو شنیدم چنان استرسی گرفتم که حد نداره ، اخه من امسال اگه داماد نشم دیگه سالهای بعد عروس از کجا گیر بیارم که باهش ازدواج کنم ، نکنه بترشم؟!!.... این استرسه باعث شده چپ میرم ، راست میرم یک عروس جلوم ظاهر بشه ... دارم تو خیابون راه میرم ، یکسره مغازه هایی که مربوط به عروس هست میاد جلوم .. "مزون عروس" ، " لوازم عروس " ، " ارایشگاه و اپلاسیون عروس " و... بعد دارم تو خیابون راه میرم ، یهو میبینم از پشتم صدا میاد .. " بلا ای ، بلا ای ، بلا دختر مردم ... " برمیگیردم نگاه کنم ، میبینم یک ماشین عروس تزیین شده داره از پشت سرم میاد ... یعنی شما هر عاملی استرسی در مورد عروس که فکر کنید ، سر رام سبز میشه .. شبها هم که میخوابم خواب چند تا عروس میبینم که جلوم بندری!! میرن.. هر چی هم من توی خواب میگم خواهرم حجابت را!!! اونها هم میگن برادرم نگاهت را... عجب دوره ای شده ها .. ادم توی خواب خودش هم دیگه نمیتونه حرفی بزنه.... :biggrin:
خلاصه اقا شما یک دعایی کاری چیزی بکنید ، فقط یک سال بیشتر وقت ندارم :biggrin:
التماس دعای رفع فشار بی زنی - نود و سه ی در استانه ی ترشیدن :biggrin: