RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام همسفر
من رفتم بيمارستان و ايشان را ديدم. حرفهاي دوستش راست بود. او تا من را ديد به دست و پايم افتاد. چنان گريه مي كرد كه تمام بيمارستان كه هيچ ،تمام ذرات هوا دلشان به درد آمده بود. من گاهي اوقات كمي چهره مغرورانه دارم . ابرو بالا انداخته بودم و اولش نخواستم از احساساتم چيزي بروز دهم اما حقيقت اينه كه بغضم تركيد و من هم زدم زير گريه.او همه وجودمه. 12 سال لحظه به لحظه عمرمو باهاش سر كردم. بهم مي گفت ما براي جدا شدن چه كاري بايد مي كرديم كه نكرديم. اگه قرار بود از هم جدابشيم خوب خدا هم كمك مي كرد اما ما هر چقدر تلاش مي كنيم تا از هم جدا بشيم به هم نزديك تر مي شيم. التماس كرد تا احساسات او را ناديده نگيرم.
به او گفتم كه عضور چنين سايتي شدم و ماوقع را براش شرح دادم. او تنها يك جمله گفت و اون اين بود: آيا اون كساني كه راهنمائيت كردم اصلا به من و احساسات من فكر كردند. من نيمي از اين داستانم. پس چرا كسي از من سئوال نكرد؟
حقيقت اينه كه هنوز باهاش ارتباط دارم و هراز گاهي كه حرف جدايي مي زنم، محشر كبري به پا مي كنه. فكر كنم اون مشاوره مي خواد نه من.
من دوستش دارم به خدا.
Re: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه عزیزم
من کاملا احساستو درک میکنم . تو خودتو یک لحظه بذار جای همسر اون.لینک زیر رو حتما خوندی اما یکبار دیگه برای درک احساس همسرش بخون و اونم یک زنه مثل ما که پر از امید ، آرزو و حسرته.
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=653&page=3
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان من همين امروز بقيه ماجراي تو را خواندم قبلا خوانده بودم ولي فكر نمي كردم كه تو باشي خيلي دلم ميخواد بدونم الان چه شده چرا ديگه به موضوع خودت سر نمي زني و خبري ندادي
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام هنرمند
چي بگم؟ مشكل من تف سربالاست. سالهاست از همه گوشه مي گيرم و هيچ دوستي ندارم.چون همه همان جوابي را به من مي دهند كه مامان نگران نوشته. بخونش...
به تازگي دچار بيماري كوليت حاد شدم. الان تقريباً زندگيم به نوعي فلج شده. فعاليتهاي ورزشي،درسي و كاري ام تعطيله. البته موقتاً. چون روزي چندساعت بايد برم دكتر. درد زيادي هم دارم كه به اندازه دردهاي روحي كه دارم عذابم نمي ده.
اوضاع وخيم شده. من مقصر نيستم . من هم قرباني اين ماجرام. سالهاي جوونيم رفته. از جووني و زندگيم هيچ چي نفهميدم. تا چشم باز كردم آه بود و اشك. اما به كي مي تونم بگم. ديدي جوابهايي كه به من دادند چي ها بود... عين جوابهايي كه همه آدمهاتوي واقعيت مي دهند. كي به من فكر كرد. جوابها همه معلومه: ولش كن، برو دنبال زندگيت، بذار زندگيشو بكنه، پاتو از زندگي يه زن ديگه بكش بيرون، و هزاران جمله مشابه. با همه اينها من خدا رو دارم. مطمئنم اگر قرار بود ازش جدا بشم، با تمام تلاشهايي كه كردم خدا مانع جدا شدن ما نمي شد. به جون عشقم قسم،تلاش كرديم، خيلي هم تلاش كرديم. اما نشد.
هنرمند عزيز
درسته اسمم توي شناسنامه اون مرد نيست اما همسر او هستم. قانوني نيستم اما شرعي كه هستم. او شوهر منه. من توي زندگي اون زن نرفتم. به خدا اون زن توي زندگي من اومد. سالهاست كه دارم ظلم اون زن رو تحمل مي كنمو به خاطر وجود عزيز معشوقم دم نمي زنم. اون زن تمام عمر منو به هدر داد اما از خدا مي خوام تاوانش رو پس نده چون سخته.
توي اين سايت آدما مي يان حرف مي زنن، مشكلاتشونو مي گن و يكسري جواب مي گيرن و پروندشون بسته مي شه. بدون اينكه واسه كسي مهم باشه كه آخرش قصه اونا چي مي شه. البته خصلت زندگي اينه . من هم مثل همه اونهاي ديگه. دلم پر درده. تنم پر رنجه. اما اميدوارم و خوشحال. اميدوارم چون خدا رو دارم. خوشحالم چون معشوقم سالمه و داره نفس مي كشه. از خدا هم ديگه هيچ چيزي نمي خوام.
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
عزیزم نمیدونم چی بهت بگم. امیدوارم خدا کمکت کنه.
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
اره دانه جان همين طوريه كه مي گي ولي شايد هيچ كدوم از ما نتونيم تورو درك كنيم و چيزهايي كه مي گيم به كارت نياد و به جاي اينكه مرحم باشه بيشتر نمك رو زخم باشه .
ولي دوست من چرا اينقدر خودتو اذيت مي كني مگه نمي گي كه بخدا توكل داري و اميد خب اگه به خدا اميد داري چرا اينقدر خودتو اذيت مي كني كه باعث بيماري بشه مطمئن باش خدا هم دوست نداره كه تو اينقدر خودتو زجر مي دي واز اين كار تو سخت دگير مي شه چرا ؟ به خاطر اينكه مي گه اين چه جور مسلمونيه كه به من اعتماد داره و اميدش به منه ولي باز اين همه خودش و زجر مي ده و از نعمت هايي كه من بهش دادم استفاده نمي كنه و يا بد استفاده مي كنه ؟ شايد هم تا حالا به خاطر همين راهت رو باز نكرده به خاطر اينكه قلبا اميد نداري و به دست خودش نسپردي اگه اينجوريه بايد سرحال باشي سرزنده باشي بگي بخندي شاد باشي چون تو خدارو داري و به خدا تكيه كردي خدا هم كه ببينه يك بندش اينقدر دل به اون بسته و به خاطر اميد به اون اينقدر سرحال و سرزنده است جوابشو مي ده وبيشتراز معطلش نمي كنه
دوست ندارم اينقدر شكسته و ناراحت ببينمت در حالي كه اينقدر منطقي هستي كه به خدا هم اميد داري كسي كه به خدا اميد داره حالش اين نيست پس به خاطر اين دوستهاي تازت هم كه شده سعي كن از اين افسردگي و ناراحتي بياي بيرون و به خدا توكل كني واز خودش بخواي كه كمكت كنه سعي كني بهش ايمان داشته باشي و باورت بشه كه چيزي كه ازش مي خواي بهت مي ده
چند تا كلاس ورزش ثبت نام كن از همين امروز دوست دارم فردا كه سايت و باز كردم ببينم كه برام پيغام گذاشتي كه اولين كلاست هم رفتي و خيلي هم خوب بوده
ميدونم كه بهم قول مي دي و به قولت عمل مي كني
غصه نخور كه بي كسي كس بي كسارو داري
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
هنرمند از حرفهايي كه زدي ممنونم. بهم پشت گرمي داد. احساس كردم توي اين دنياي وانفسا تنها نيستم. بله اميددارم و فقط با اميد زنده ام. ممنونم ازت. كاري كه گفتي رو حتماً انجام خواهم داد.
منتظر خبرهاي خوب از من باش.
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام عزیزم من هم دقیقن مشکل تو رو دارم الان تقریبن 9 ماهه این رابطه را قطع کردم سخته برام خیلی وحشتناکه می فهمم چی میگی هر بار که تصمیم میگرفتم تمومش کنم تا صداشو می شنیدم نمی تونستم تحمل کنم گریه هاشو خدا کمکت کنه چون می فهمم چه در دی می کشی
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه عزيز سلام و صبح بخير :16:
صبح شده و تو هيچ خبري مبني بر قولت نزاشتي :54::47::302:
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام honamand
متأسفم. من دو روز توي بيمارستان ميلاد تهران بستري بودم. امروز اومدم. و اميدوار اميدوارم. خوشحالم. دارم سخت درس مي خونم. مي خوام امسال مجدداكنكور بدم و تحصيلاتم رو ارتقاء بدم. فعلا فرصت براي ورزش كردن ندارم . با اينكه 8 سالي ايروبيك كاركردم و علاقه زيادي هم دارم اما الان نه...من زمان مي خوام براي موفقيت. 12 سال صبر كردم. دو سال هم روش.