این پست در پاسخ به این سوال دوستمون می باشد که
من نياز دارم كسي رو دوست داشته باشم. يه رابطه عاطفي قوي ميخوام.
یک پاسخ جامع ، قوی و صحیح.
:104::104::104::104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
عشق آفرین
پرسش های شما چند بخش مجزا داره.
1. مورد عاطفی
2. سوء تعبیر
3. مهارت ارتباطی
* مورد عاطفی: انسان ها به اقتضای ذات هم به دریافت محبت و هم به بخشش اون احتیاج دارند. اما هیچ قانونی وجود نداره که حتما این محبت روی یک شخص خاص سرمایه گذاری بشه. میتونه تمامی افرادی باشه که شخص به گونه ای باهاشون در ارتباطه. یعنی یک فرد با عزت نفس و سلامت روحی مایله این احساس عظیم رو در پکیج های متناسب با جایگاه هر فرد با او سهیم بشه. تمایل به ازدواج امری طبیعی و نرمال هست. اما نه در حدی که شخص در عواطف اش دچار بحران بشه. (این پارامتر وابستگی و وابسته سازی هست) اگر شخصی احساس کرد تحت فشار عواطفش هست، به گونه ای که طبیعت زندگیش مختل شده یعنی مشکل جای دیگری هست. مشکل آنجاست که فرد در هدف گذاریش دچار مشکل و سردرگمیه. مشکل اینه که فرد بر مبنای هیجاناتش عمل میکنه و به این هیجانات با تخیلاتش روزانه بال و پر میده. مشکل اینه که در روابط اجتماعیش به عنوان یک موجود اجتماعی دچار مشکله و عزت نفس کافی نداره.
* سوء تعبیر: آنچه که من از متن شما متوجه شدم این هست: " من ازدواج نکردم چون جذاب نیستم و جذاب نیستم چون محدودیت دینی، فرهنگی و ارتباطی دارم"
{جذابیت با جلب توجه متفاوته. برای اینکه فردی شخصیت جذاب داشته باشه نیاز نیست جلب توجه کنه. نیاز نیست متانت خودش رو خدشه دار کنه، یا کانون توجه باشه. شخص جذاب عزت نفس، متانت، دانش، نگرش و مهارت ارتباطیش او رو جذاب کرده. نه ارتباطات بی قید و شرطش}
* مهارت ارتباطی: مهارت ارتباطی با توانایی برقراری رابطه متفاوته. هرچند از اون جدا نیست. این که بتونی با آقایی گفت و گو کنی صرفا به معنای مهارت ارتباطی نیست. ارتباط میتونه بدون کلام اتفاق بیوفته. تعبیر مهارت ارتباطی بیشتر به کنترل، نظارت و هدایت یک رابطه اشاره داره. چقدر در یک رابطه احترام هست؟ چقدر درک هست؟ رابطه با کی و چه حد از رابطه صحیح هست؟ چقدر نجابت هست؟ چه اندازه کلام و رفتار ممانع از تنش هست؟ چه مقدار کلام و رفتار تاثیر گذار و در آن منطق و انصاف و رعایت حقوق هست و غیره. یعنی بیشتر تاکید بر عزت نفس هست. نه اینکه فرد با همه بی هیچ محدودیتی رابطه بگیره یا دلبری و عامیانه تر مخ زنی کنه.
کسی که در ارتباطش مهارت داره، خودشه، صادقه و سعی داره ضعف های رفتاریش رو بهبود ببخشه، نه اینکه نقش یک فرد پررو یا با اعتماد به نفس رو بازی کنه. ضمن اینکه رابطه گرفتن با جنس مخالف برای دوست یابی مناسب تره تا ازدواج!
یک رابطه سالم اجتماعی با جنس مخالف، هدف و محدودیت داره. هدفش مثلا درسه، کاره، خریده، نه ازدواج و روابط هم به همان ها محدود میشه نه بیشتر. تو همین هم مهم اینه که انسان خودش رو فریب نده.
اگر قصد ازدواج دارید بهتره روی مهارت های رفتاری، اعتماد بنفس، عزت نفس، صبر و شکیبایی، هدف گذاری ها، حوصله و زبر و زرنگی و خویشتن داری و غیره سرمایه گذاری کنید. روی فعالیت های اجتماعی ، نوع دوستی، خدمت، انرژی مثبت، شادمانی و طراوت، تعامل. این که شما ایده آل گرایانه یک مدینه فاضله از زندگی مشترک در ذهنتون ترسیم کنید و درمان تمام مشکلات عاطفی و تنهایی و کاستی های زندگیتون بدونید و هی تخیل اش کنید نه تنها کمکی به شما نمی کنه، بلکه گمراهتون هم می کنه و لطمه ای به انتخابتون هست.
شما روزی آماده ازدواج هستید که شناختتون از خودتون و خواسته هاتون کامل شده باشه و قبل از ازدواج به تنهاییتون و عواطفتون پاسخ مناسب داده باشین و آرامش رو در گرو ازدواج نبینید.