در دو روز عمر کوته ؛سخت جانی کردم ؛
با همه نا مهربانان مهربانی کردم؛
همدلی هم آشیانی هم زبانی کردم؛
بعد از این بر چرخ بازیگر امیدم نیست؛
هدیه از ایام جز موی سپیدم نیست
نمایش نسخه قابل چاپ
در دو روز عمر کوته ؛سخت جانی کردم ؛
با همه نا مهربانان مهربانی کردم؛
همدلی هم آشیانی هم زبانی کردم؛
بعد از این بر چرخ بازیگر امیدم نیست؛
هدیه از ایام جز موی سپیدم نیست
تو به تقصیر خود افتادی از این در برون
از که می نالی و فریاد چرا می داری ؟
یاری اندر کس نمیبینم,یاران را چه شد؛
دوستی کی آخرآمد دوست داران را چه شد
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي....
خرقه جايي گرو و باده و دفتر جايي.....
....
یک دم غریق بحر خدا شو کمان مبر
گز اب هفت بحر به یک موی تر شوی
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
یک استکان، سلامتی چشمهایتان
سركار سلام! شعر سرودم برایتان
سركار سلام! آمده ام آسمان به دست
یعنی که شاهنامه ی ما آخرش خوش است
تر سمت ای خفته در دامان کوهی سیل خیز
خواب نگذاری ز سر ، تا آبت از سر نگذرد
دل منه بر دنيا و اسباب او
زانكه از وي كس وفاداري نديد
كس عسل بي نيش از اين دكان نخورد
كس رطب بي خار از اين بستان نچيد
دنیا مطلب که عور می باید رفت
نزدیک مشو که دور می باید رفت
حمالی اسباب جهان هرزه مکن
کز کوچه تنگ گور می باید رفت
تو که بینای ز کورانم مدار؛
دایره ام بر لطفت ؛ای مدار