RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
لیلا خواهر خوبم سلام
همسرم از شرکت استعفا داده ولی بیکار نیست 2 تا کار داره که داره انجام میده ولی دیگه مجبور نیست سر ساعت خاصی بره و بیاد که این من ناراحت میکنه در عین حال پدرم به ما تحت عنوان هدیه و .. می رسه ولی همسرمم کوتاهی نمی کنه و از جهت مالی خداروشکر ما مشکلی نداریم و درامدش بد نیست
و فقط میمونه بحث رابطه خودمون و رابطمون با خانواده ها که پدرم اصرار داره که این تورو بریم نه به خاطر ایجاد شدن رابطه با خانوادم فقط میگه ازین محیط جفتتون یه مدت فاصله بگیرید یکم بتونید باهم خلوت داشته باشید ...
ولی نگرانم که همسرم بازم پرروتر بشه نمیدونم منظورم چجوری بگم براتون
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
با تمام اين چيزهايي كه گفتي باز هم به نظر من اشتباهه.
اگه هم مي خواهيد بريد مسافرت تا حال و هواتون عوض بشه از شوهرت بخواه كه خودش اين كار را بكنه و خودش شما را به مسافرت ببره.
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
اقای sci چرا سری به تاپیکم نمیزنید ؟
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام
امیدوارم خوب باشید..
در مورد مسافرت پیشنهاد می کنم این کار رو خودتون انجام بدید
احتیاجی به پیشنهاد بی دلیل از طرف پدر شما نیست مگر اینکه این به دلیلی مثل سالگرد ازدواج باشه... اما بی دلیل اینکار درست نیست
هر چند با دلیل هم توصیه نمی کنم
اما می تونید یه سفر کاملا تفریحی نه خرید به مکانی خارج از کشور داشته باشید..با هزینه خودتون
اما چرا تا ارامشی بدست می ارید فکر می کنید این ارامش موقتی است و نابودش می کنید
گاهی حتی لازمه صرفا وانمود کنید که ارامشی وجود دارد...
وانمود کنید که دوست دارید..
هر چند همه این رفتارها تصنعی به نظر برسه
شروع کنید خیلی از کارهایی که شروع کردید خوبه
لازم نیست همه چیز یک شبه درست بشه...انتظار هم نداریم
اما باید صبر کرد.. و پذیرفت تغییر کار ساده ای نیست و سخت است... اما سخت شیرین است
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام
الان دو شب پیاده روی در حد نیم تا 1 ساعت را شب ها با همسرم شروع کردیم البته نزدیک محل پیادروی مون یه پارک هست که یه 10 min می ریم اونجا میشینیم ولی سعی کردم که فعلا" اونجا نشه محل حرف و بحث فقط فقط حرف های خوب بزنیم و سعی کنم خوش بگذره تا اروم اروم وارد یه حرف های جدی بشیم
دیشب دوست همسرم اومد جلو در زنگ زد همسرمم خونه نبود گفتم نیست گوشیشم نبرده دیگه الانا میاد بعد 10 min دیدم شوهرم اومده میگه می شه شام با دوستم برم بیرون اخه تا اینجا اومده دنبالم منم خسته مونده واسه اون شام پخته بودم گفتم باشه برو ولی ازین مساله خوشم نیامد خلاصه اون رفت و منم بدجوری خورد تو حالم که دوستش که زنم داره چرا میاد دنبالش که دوایی شام برن بیرون (البته من از رفت و امدش با دوستاش اصلا" حساس نیستم ولی دوستم ندارم عادت شه اینم از اون دوستاش که باهاش درس کار میکنه و تقریبا" هرروز میبینتش ) حالا چیکار کنم؟
بهش مساله مسافرتم مطرح کردم گفت به نظرت درسته تو شرایط فعلی بریم مسافرت و چند ملیون هزینه کنیم منم گفتم من واسه تولدت یه مقدار گذاشته بودم که هدیت بشه مسافرت . خودمونم که این تصمیم داشتیم مامانم اینام که پیشنهاد دادن از همه مهمتر شرایط روحیم خوب نیست نیاز به یه مسافرت دارم گفت فقط یکم وایسا کارام ردیف شه می ریم (البته شما درست میگید از پدرم قبول نمی کنم ) . حالا دوستاشم گیر دادن باهم بریم مشهد منم گفتم مرخصی سخته بگیرم اگرم بخوام بگیرم واسه مسافرت خودمون دوتا میگیرم میخوام تنها باشیم حالا هی گیر داده بیا با اینا بریم منم نمی خوام برم
بعد بهم گفت خوب می تونی هزینه مسافرت و که میخوان بهمون کادو بدن بگیری ماشین من ازم بخری منم یه ماشین واسه خودم بخرم منم گفتم اولا" که اگه هدیه بخوان بدم علتش اینکه ما یه مدت بریم حال و هوامون عوض شه که قبولم نمی کنم دوما" بین زن و شوهر خرید و فروش نباید باشه من ازین کارا بدم میاد من شریک ورفیقت نیستم زنتم اینو گفتم دیگه ادامه نداد ولی میبینید چجوری رفتار میکنه؟؟؟ دلم میخواد این مسایل یه بار واسه همیشه بهش بگم بعدم دیگه پیش نیاد ولی چجوریش نمیدونم
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام
اوضاع خونه خداروشکر تحت کنترلم و بد نیست (البته خیلی هم خاص نیست ) ولی بدم نیست ولی بچه ها یه مشکلی دارم
چند وقت هربار با همسرم قرار میذاریم بشینیم باهم حرف جدی بزنیم ولی نمی تونم
اخرین بارش دیشب بود که قرار شد باهم بریم بیرون یه چیزی بخوریم و باهم حرف بزنیم ولی وقتی رفتیم بیرون انگار جلو دهن من گرفته بودن اصلا" نتونستم یک کلمه حرف بزنم . همش می گم خوب حرف بزنم وقتی هیچی درست نمیشه که چی تازه شاید دعوامونم بشه . می ترسم ازش بخوام بیاد سمت خانوادم اون قبول نکنه و بیشتر از گذشته ازش بدم بیاد . حالا چیکار کنم؟؟ میشه راهنماییم کنید
مشاورم رفتم بهم گفت مشکل الان همسرت تا اون نیاد نمیشه کاری کرد دیگه
نمیدونم چرا وقتی باهمیم حتی وقتی رابطمون خیلی عالیه تو اوج محبتش یهو ازش متنفر میشم همش یاد کاراش میوفتم لطفا" بگید چیکار کنم؟
راستی تمرینات گذشترو مرتب دارم انجام میدم به ذهن سطحیم هم هی stop میگم و کنترلش می کنم ولی ....
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
صحرا،
طبیعتا منتقد درونی شما، نمی ذاره شما به سادگی زندگی راحتی داشته باشید.
من روشهایی رو که منتقد درونی شما سعی می کنه شما رو متقاعد کنه که برداشتهای غلطش درسته رو بهتون می گم... بعضیهاش رو:
1. مدرک جمع کردن : منتقد درونی شما دائم داره از نشونه ها برداشت منفی می کنه! یعنی برداشت اشتباه و اونها رو مدرک می دونه علیه شما و دیگران... مثال: شوهرت می گه خب بیا حرف بزنیم! منتقد: می بینی! دیدی گفتم... اون می خواد بگه هیچی برای گفتن نداری... الان تا حرف بزنی دعوا راه می افته! هیچی نگی ها! این همون منتقد هست که تا قبلش می گفت: برو حرف بزن بی عرضه! چرا حرفات رو نمی زنی!!!
صحرا جان! بهش پاسخ نده... آروم می شه!
2. پل زدن و عطف به گذشته: به برداشتهای شما در گذشته استناد می کنه! در صورتیکه برداشتهای شما در گذشته الزاما درست نبوده! همین منتقده اونها رو شکل داده... حالا داره به اونها استناد می کنه!
3. تکرار افکار منفی
4. تخلیه انرژی شما با افکار منفی بطوریکه دیگه جایی برای انسجام افکار مثبت باقی نمی مونه
راه حل چیه؟
عدم پاسخ به این منتقد... به هیچ وجه باهاش همدست نشید!
تو تاپیک اقلیما یه نکاتی رو نوشتم برای مبارزه با این منتقد... بخونید
نکته بعدی اینه که ببینید قرار نیست تو هر صحبتی که می کنید یکی برنده باشه و یا حتما صحبت در رابطه با موضوع مهمی باشه که دچار تعارض هستید... تمرین کنید با هم حرف بزنید!
می دونید این یکی از بزرگترین و ساده ترین مشکلات ماست... بلد نیستیم با همسرمون حرف بزنیم! تمرین کنید خواهرم...
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام صحرا جان
این منتقد درونی باعث دعوای دوباره من و همسرم شد سعی کن باهاش مبارزه کنیی واقعا جدیش بگیر
خیلی هم برات خوشحالم
تمام سعیتو بکن اوضاع رو همین طوری نگه داری
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
سلام صحرا جان
خوبی؟
اوضاع خوبه؟
مشاوره می ری
بیا بگو چی کارا کردی عزیزم؟
RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2
اقلیما جان سلام
مشاوره که والا گفت دیگه با همسرت بیا و تنها فایده نداره هنوزم نتونستم بشینم با همسرم صحبت کنم
اوضاع خونه اروم همسرم 2 روز با خانوادش رفت مسافرت واسه یه کاری اصلا" ازین موضوع راضی نبودم ولی دیشب که اومد براش سوپیو که دوست داره جدا درست کردم و بروم نیا وردم اولش بعد شام دیدم برام سوغاتی اورده بعد که تشکر کردم سعی کردم با اعتبار سازی و جراتمندانه این مسالرو بگم که خوشم نمیاد با اونا بره مسافرت اونم گفت بهم اصلا" خوش نگذشته بدون تو . مسافرتم کاری بوده نه تفریحی بدون توام دیگه نمیرم حالا خدا داند!!!!
دوباره امروزم گفت با بابابزرگم میخوام برم فلان جا اولش گفتم تو دیشب از مسافرت اومدی دوست ندارم دیگه بری امشب بیرون گفت باشه و ادامه نداد خلاصه اخرشب گفتم خیلی دوست داریو و خوشحال میشی اگه باهاش بری ؟ گفت اره گفتم باشه برو گفت خیلی دوست دارم هی تا صبح بغلم کرده بود و صبح بیدارم کرد بیام سر کار دوباره گفت خیلی دوست دارم ... قبلا" اگه می گفت می خوام اینور اونور برم می گفتم چه خوب حتما" برو اصلا" اینکارارو نمیکرد الان که اولش گفتم نه انگار بهتر جواب داد!!!! نمیدونم حالا کارم خوبه یا نه
الان خیلی دارم سعی میکنم بینمون تنش ایجاد نشه و زود بگذره و در عین حالم سعی میکنم به بهانه پیادروی باهم بیشتر باشیم به موبایلشم خیلی وقته دیگه دست نمیزنم اصلا" به تلفن هاش با مادرشم گوش نمیدم کارای دیگه میکنم که عصبی نشم
الان فقط دارم سعی میکنم دوباره تمرین کنم باهم حرف بزنیم نه درباره مسایل جدی چون هنوز امادگیش ندارم اینروزا خیلی سعی میکنم منتقد درونیم نبینم و محل نذارم یکی دوبارم حرفاش یادداشت کردم معایب و منافع حرفش نوشتم خیلی خوب بود برام